سلام دكتر
شنيده ام از بس كار مي كني، معتاد شده اي به كار كردن.باز هم همت مضاعف ! بازهم کارمضاعف ! وقتي هم كه كاري دور و برت نباشد، كارهاي عقب افتاده ديگران را انجام مي دهي، اخيراً هم انگارتصميم گرفته اي شعار بر زمين مانده اوباما را عملي كني ‌شايد، تغيير را مي گويم!!!

از كجا شنيده ام؟!!

پرسيدن ندارد دكتر. همه مي دانند، انكار كردن هم فايده ندارد دكتر. همه مي دانند كه تو داري عوض مي شوي. همه مي گويند. چه تغييري نمي دانم. فقط مي دانم كه حنجره ها دارد پاره مي شود، از ناراحتي اين تغيير.
آمده ام نصيحتت كنم، درست است كه تومعلم مايي، اما گاهي حرف شنيدن از كوچكتر ها هم دكتر، بد نيست.
اين دوستت كيست، چرا دست از سر ما بر نمي دارد. چه دارد مي گويد. چرا مي گذاري كه بگويد. اينكه چه مي گويد مهم نيست دكتر، مهم اين است كه او مي گويد. پس نبايد بگويد. شنيده ام مدام از ايران تعريف مي كند، مثل ملي گرا ها. حالا آنها از تخت جمشيد ايران و پاسارگاد مي گفتند، او از اسلام ايرانيان مي گويد. چه فرقي مي كند، اصلاً چه معنا دارد كسي از ايران بگويد. مگر ما كم از ملي گراها كشيده ايم.
مي گويد اسلامي كه با اسرائيل دست دوستي مي دهد، اسلامي نيست كه بايد تبليغش كرد. اصلاً به او چه كه كدام اسلام درست است. اسلام كه سياسي نيست كه چند تا باشد، آنها هم اسلام دارند ما هم اسلام داريم، مثل علي و معاويه كه هردو مسلمان بودند.
مي گويد دلش به حال كساني كه اسلام را با تفسير العربيه مي شناسند، مي سوزد. من هم دلم به حال آن جوان ژاپني كه  تمام هستي اش را براي مسلمان شدن گذاشت و آخر سر هم صداي بلند تر بلندگوي وهابيت كشيدش به سمت خود مي سوزد، ولي اين كه دليل نمي شود بگوييم ما هم صداي بلندگويمان را بلند كنيم.

اصلاً دكتر بگو ببينم مگر تو همان احمدي نژادي نيستي كه عزيزترين كسانت را به خاطر بي كفايتي بر كنار كردي تا منافع ملي لطمه نخورد. مگر صداي اعتراض اقوام تو نيست كه هر روز گوش خبر گزاري ها را كر كرده، كه چرا از اين سفره گسترده بهره مندمان نمي كني، چرا چون ديگران نمي گذاري تا هستي كام ما شيرين شود از بيت المال.
پس چرا درباره اين دوستت جسارت به خرج نمي دهي. نگو كه او مرتكب خطايي نشده. حتماً شده، شايد تو نداني ولي اين همه كه مي گويند كه اشتباه نمي كنند. او كافر شده.
به من بگو دكتر، تو اگر همان نيستي، چرا هنوز اين صداها و فرياد ها بلند است. و اگر هماني چرا همان رفتار را تكرار نمي كني.
شايد هم مي خواهي چيزي بگويي. مثلاً اينكه اجازه نمي دهي با جوسازي و بي دليل تورا وادار به كاري كنند.
يا شايد مي خواهي بگويي، بايد بين كسي كه اشتباه مي كند و بر كنارش مي كنند، و كسي كه بي دليل بر او مي تازند واشتباهي ندارد فرق باشد.
خلاصه همه مي گويند تو داري تغيير مي كني. اما نمي گويند چه تغييري.
تغییر می کنی که می خواهی نام اسلام در همه جهان بلند می شود. چه اسلامی ؟ خب معلوم است دیگر!
اسلام وهابی سعودی ها؟!  . نه اسلام طالبانی افغانی ها؟؟ !  اسلام آمریکایی اصلاح طلب ها ؟؟!
نه تو این ها را نمی خواهی! تو اسلام شیعی ایرانی ها را می خواهی بلند کنی درجهان . همان اسلام ایرانی .که دولت جهانی امام زمان بزرگترین آرمان آن است ...همان اسلام ایرانی که امروز پرچمش به  دست سیدخراسانی ست...
جرم تو همین است که می گویند تغییر کرده ای !
تغییر !
بله تغییر !
کدام تغییر ؟؟
شايد ماجراي خانه دادنت به آن پير مرد پروفسور آمريكايي ايران شناس را مي گويند. دکتر تو داری چکارمی کنی ! چقدر تغییر !! اهسته تر برو !  قبلا درحیاط خلوت آمریکایی ها نفوذ می کردی ! حالا در عمق خانه آمریکایی ها نفوذ می کنی ؟ تا کجا می روی ؟ ؟ تو داری در دل استادهای دانشگاه آمریکایی خانه می زنی ؟ آنهم با دادن یک خانه در اصفهان که متروک افتاده بود ؟! دکتر اهسته تر برو ! چقدر تغییر ! بعضی ها تحمل این همه تغییر را ندارند دکتر !
تو بااین تغییرکردنت داری دنیا را فتح می کنی ! داری قلب هارا فتح می کنی !  ما افسانه ی کشورگشایی سلطان محمود را شنیده بودیم و داستان ایاز را !! اما باورمان نمی شد سلطان محمود قصه ی ماهم کشورگشایی کند ! قلب گشایی  ! راستی همان زمان هم  به ایاز حمله می کردند گردن کلفت های دربار ! سابقه دارها !
اصلاً دكتر از وقتي تو آمده اي احساس مي كنم، هموطنانم بيشتر شده اند، آن چند ميليون ايراني خارج از كشور، و حتي چند ميليون عاشق ايران غير ايراني خارج كشور. نمي دانم من قبل آمدنت ، دل نمي دادم به سفر رئيس جمهور ها به كشور هاي ديگر، تا عشق به ايران را ببينم، اما با آمدن تو، عشق به ايران سر به فلك کشیده ! شاید همین است که کاسه صبر بعضی ها را سرآورده !!
ایران باید آباد شود ! ایرانی باید سرافرازشود ! اصلا انسان باید شکوفا شود !
این تغییر بزرگی ست دکتر !
شکوفایی انسان با عشق به مهدی ! با عشق به اسلام ! با عشق به اسلامی که درایران است !
اسلام ایرانی مهدوی !
چقدر تغییر !
عشق مهدي باید  دل ها  فتح كند، آنگاه طلعت رشيدش ديدگان را. اين راهي ست كه همه با هم بايد بپيمايندش، دنبال مهدي اگر باشي، بايد دل ديگران را هم همپاي دل خودت تا اوج عشق بالا بكشي، همه را، همه دنيا را، هيچ سرزميني از دل نبايد فتح نشده بماند، اين است كه همه جا مي روي و عشق ميباري بر سر و روي مردم دنيا. این است که همه می گویند تغییر کرده ای !
راستي من داشتم نصيحتت مي كردم، تو را كه اين روزها متهم رديف اول اگر نباشي، متهم رديف دوم حتماً هستي.
چه كار دارد اين ایازت  با ايرانيان خارج نشين، خوب كشيده بود كاريكاتورش را كه مي خواهد رای این ها  را بگيرد، لابد!!!.
نمي گويي اين ايرانيان خارج نشين كه به قول خودشان به عشق ايران، ‌قراردادهاي چند ميلياردي را امضا نمي كنند، چقدر ملي گرا و ناسيوناليست هستند؟؟. اصلاً چه كار دارند اينها با ايران؟؟ رفته اند ؟ خب بگذار بروند!!! فدای سرهرکس که ایران را ویرانه می خواهد !!  ديگر، چرا مدام جمعشان مي كند اين رفیقت  ؟ به عشق ايران؟ برای  آبادانی ایران ؟ برای عظمت کشور امام زمان ؟ نه این که نمی شود !نمی شود که  به همین راحتی ، بدون خوردن نیزه و شمشیر از جانب دوست و دشمن ، ایران را آبادکنی و دلهای مردمان جهان را فتح !
خيال مي كني نشنيديم، اين چند روز فقط ايران ايران گفتند در اين مركز همايش هایت این مهمانهاي رفیقت ! ایران که نباید آباد شود دکتر ! راست می گویند تو ملی گرا و ناسیونالیست شده ای ! ایران همان به که بی تدبیر بماند ! و تو هم ، همان به که بی تغییر !!!!
خوب مي كنند اين منتقدانتان، جلويتان خوب درآمده اند، بس كنيد ديگر!! پرچم كشور ما دردست كودك گينه اي چه كار مي كند. علاقه به فرهنگ ایران درقلب استاد آمریکایی چکارمی کند ؟؟!! كدام دولت اين خيانت را به ايران كرد كه شما مي كنيد، عكس رهبر مارا چرا به دست مردم بوليوي داده ايد، نگويند فردا ملي گرا شده ام، با اين ايران ايران كردنم.!!! اصلاً توبه مي كنم از به كار بردن اين واژه ایران، اگر قرار باشد بر سر من هم همان بيايد كه بر سر تو دارد مي آيد. آقایان دین شناس : توبه . توبه . توبه !!!
داشتم مي گفتم دكتر، همه مي گويند تو داري تغيير مي كني. اما نمي گويند چه تغييري.
بگذار اين را فقط به تو بگويم، اگر متهم به بي بصيرتي سياسي نشوم و فتنه گری و انحراف و کوربودن!!، راستش، من تغييري در تونمي بينم.
هنوز هم چشمانت از خستگي خدمت، به سختي از هم باز مي شود،
هنوز هم كلامت مي لرزاند دل مستكبران را، و شاد می کند دل دوستان را !
هنوز هم وقتي كودکي را در آغوش مي كشي در گوشش ايمان را زمزمه مي كني، هنوز هم وقتي نشان ايثار مي دهي به مادران وپدران شهيد، بغض گلويت را نمي تواني پنهان كني.
هنوز هم چشمانت را مي بندي وقت بوسيدن دست پدر شهيد، و محبتت را با تمام وجود در روحش مي ريزي. هنوز هم وقتي به ديدن آقا مي روي، چشمانت دوخته مي شود به لبانش، و انگار نماز مي خواني از فرط ادب.‌
هنوز هم آسماني مي شوم وقتي نام مهدي را بر زبان مي آوري.
راستي دكتر، همهمه عجيبي است، صداي فتنه گران را كسي نمي شنود، تو مي شنوي. این صف بندی ها برای چیست ؟  برای کدام خبر بزرگ ؟ برای کدام تحول جهانی بزرگ ؟
شاید این تنها فایده دوستت  باشد، دکتر. وشاید تنها جرمش !