سلام دكتر. امروز خبر نگاري خارجي سوال عجيبي از تو پرسيد، تو لبخند زدي و من را غمي بزرگ فرا گرفت.
او به تو گفت كه تنهايت مي بيند، و من با خود گفتم اينقدر پيداست؟ تنهاييت اي مرد آيا اينقدر آشكار است، كه هر كه از راه مي رسد مي بيندش؟
چيست اين مدال تنهايي كه بر سينه هر كه راه حق مي پيمايد مي درخشد. در كدام كتاب نوشته اند اين قانون را كه اين گونه تخطي ناپذير شده است. تو تنهايي و اين تنهايي و غربت آنقدر آشكار است كه همه مي بينندش.
و تو امروز درروزهاي علي شهادت بهشتي را تسليت مي گويي. و من به تاريخ فكر مي كنم كه چه آسان تكرار مي شود.
مي گويند اوايل انقلاب ليبرالها مي خواستند اسلاميت انقلاب را به بهانه مسلمان بودن مردم حذف كنند در قانون و ولايت فقيه را ديكتاتوري بنامند، تا از انقلاب اسلامي ما همان چيزي بماند كه آمريكا مي خواست، و بهشتي با استدلال هاي پرمايه اش جلوي وقوع چنين اتفاقي را گرفت، و بهشتي شد حامي ولي فقيه، و نشانه اش گرفتند تا ولي فقيه را بزنند، دكتر،
و مي گويند بهشتي مي گفت من سپر بلاي امام هستم، بگذار هر تيري كه به سوي او پرتاب مي شود بر سينه من بنشيند.
ولايت هم چون به علي گره خورده مظلوم است، درست مثل عدالت. و من دكتر به تاريخ فكر مي كنم كه چه آسان تكرار مي شود.
ليبرلها باز هم سرو كله شان پيدا شده است، اما اينبار نه محتاط و سر به زير، اينبار با كوله باري از ادعا. ادعاي علم، ادعاي ايثار، و ادعاي انقلابي گري.
ليبرالها باز هم آمده اند، اما اينبار مدرك به دست، هر كدام ربطي دارند با امام و انقلاب، هر كدام كسي بودند و هستند براي خودشان. آنها مدعي اند كه انقلاب مديون آنهاست، آنها مدعي اند، حتي درباره بهشتي و مظلوميتش.
ليبرالها امروز هم همان حرفها را مي زنند. امروز هم مي خواهند همان كاري را بكنند كه اسلاف كراوات دارشان كردند، اما اينبار با انگشتر عقيقي در دست، با القاب دهان پركن.
مي خواهند قانون را اصلاح كنند اين دلسوزان انقلاب، در مجالس خودماني شان مي گويند، احمدي نژاد را بهانه مي كنيم و ولايت فقيه را مي زنيم.
و تو دكتر، مي گويي كه آمده ايم تا خاكريزي در برابر رهبري بزنيم، تا تيرها به ما بخورد نه به ايشان.
تاريخ تكرار مي شود، تو را آماج تهمت ها و توهين ها مي كنند، برايت شجره نامه خانوادگي جعلي مي سازند و آمارسازي مي كنند، دروغگو مي خوانندت و انقلاب مخملي به راه مي اندازند، نامها تغيير مي كند، ولي فرمولها يكي است.
و تو تنها مي شوي دكتر، حتي در ميان دوستان، درست مثل بهشتي. و دوستان ديروز بهشتي و دشمنان امروز عقيده او، اشك تمساح مي ريزند در رفتنش و خود را وارث نام و نشان او مي خوانند.
اما دروغ مي گويند آنها، وارث بهشتي، وارث راه اوست، وارث بهشتي وارث هدف اوست، وارث بهشتي وارث تيرها و تهمت هاي به اوست، وارث بهشتي وارث تنهايي و مظلوميت اوست، وارث بهشتي تويي دكتر، تو.
تاريخ تكرار مي شود دكتر، اما قسم به صبحي كه در پيش است، ما قدر اين مظلوم را خوب مي دانيم. ما تنهايي او را با دعاهايمان مي شكنيم. ما دست خدا مي شويم كه از كساني كه با ايمانند حمايت مي كند. ما قدر دكتر بهشتيمان را خوب مي دانيم.
دیدگاهها
این بار دیگر نه ... این وعده خدااست!
لعنت خدا به منافقین امثال رفسنجانی که هیچ حیثیتی بین مردم نداره اینو خودشم می دونه
خداقوت
قلمتان پايدار و هميشه در راه حق
ما ديگر نخواهيم گذاشت كه تاريخ تكرار شود
ما سپر بهشتي زمانه خود خواهيم شد
ديگر آتشي نخواهد بود نه تنها براي جسم مطهر دكتر كه ما آتش غربت او را نيز خاموش خواهيم كرد با قطره قطره اشكي كه از عشق اين سردار بزرگ مهدي فاطمه (عج) و مولايش سيد خراساني و نزديكي وصال يار بر گونه هاي ما جاريست.
بهشتي زمانه ما غرق در گل خواهد شد درآستانه بهار گلهاي عشقي كه از قلوب عاشقان ظهور خواهد روييد در بهاري كه در حال رسيدن است.
زنده باد شعیب ابن صالح
زنده باد سید خراسانی
زنده باد سید یمانی
مرگ بر سفیانی
خوراکخوان (آراساس) دیدگاههای این محتوا