سلام دكتر. چه گرد و خاكي شده اين روزها، چشم چشم را نمي بيند.
 
    تو اما انگار عادت داري به اين سر و صدا ها. سفر كرده اي و روزي 18 ساعت كار مي كني. خستگي از سر و صورتت مي بارد، دكتر.
 ما اما اينجا گلويمان پاره شده از جر و بحث. جر و بحثي ميان متدينين. يك عده كه به اين نتيجه رسيده اند كه تو ليبرال شده اي و مشايي كار خودش را كرده، يك عده هم معتقد شده اند كه تو از ابتدا ليبرال بوده اي و اكنون كه ديگر در معرض انتخاب نيستي درون خود را آشكار كرده اي. يك عده سكوت كرده اند و يك عده دفاع مي كنند. لاريجاني هم كه صندلي اش در جلسات شوراي عالي انقلاب فرهنگي با رياست تو خالي بود و با سفرت به خارج از كشوررئيس جلسه شده بود، باز هم ابن الوقت شده، با عجله به ديدار مراجع مي رود و مي گويد مراجع از نحوه اداره مجلس راضي اند. خلاصه دكتر همه را سر كار گذاشته اي و خودت كار مي كني ، بي خيال و خستگي ناپذير.

فهيمه هم اتاقي ام بود، آبمان با هم در يك جوب نمي رفت. مي دانست از سر و وضعش خوشم نمي آيد، من هم مي دانستم او هم از سر و وضع من خوشش نمي آيد. اما دوستش داشتم. چون در برابر حق عناد نداشت. خدا را دوست داشت و صدايش مي كرد.صبحها كه براي نماز بيدارش مي كردم، انگار كه خدا انتخابش كرده باشد براي ديدار، گل از گلش مي شكفت، با عشق نماز مي خواند، با عشق.
چندين بار به او تذكر دادند، حق مي دادم به آنها، اما دلم هم براي فهيمه مي سوخت، شخصيتش خورد مي شد و دستانش مي لرزيد، عصباني مي شد و به همه بد و بيراه مي گفت. اين است كه مي دانم چه مي گويي دكتر.
خوب مي دانم.
كاش فهيمه به جاي يك سال هم اتاقي كسي چون من بودن يك بار مي توانست پاي صحبت هاي مهربانانه تو بنشيند. كاش تو اي معلم من مي توانستي اين همه بغض و كينه هايي را كه عليه ات به پا كرده اند بنشاني و با امثال او حرف بزني. نشنيده ام بشر را به فلك ببندد، امامم، براي همين حافي شد در راه خدا. با دل بايد به زبان دل سخن گفت نه به زبان سر.
چه كنيم دكتر كه دوستت داريم.
چه كنيم كه تويي كه دوستت داريم مثل ابراهيمي و براي آزر بت تراش هم هدايت و رحمت مي خواهي، چه برسد براي امثال فهيمه. نگران طرفدارانت نيستم، ما را جان به جانمان كنند تو را دوست داريم.
 تند ترين انتقاد ها را هم كه از تو مي نويسند آخرش كنار اسمت حفظه الله مي آورند. خدا پيوند داده دل ما را با تو به احترام چشمان خسته و خورشيد ديده ات، اين بادها نمي لرزاند بيد بيقرار دلمان را.