عطر یار از نگاه آوینی
ما پیروان راه هزاران ساله انبیاء هستیم و به عهد ازلی خویش با آفریدگار متعال لبیک گفته ایم و برای تحقق آن عصر موعود ، عصر عدالت و حاکمیت احکام خدا، قیام کردهایم تا راه تاریخ را به سوی نور بگشائیم و اگر چشم دل باشد خواهد دید که این راه با بالهای ملائکه فرش شده است.
امروز بعد از یازده قرن که از تولد آخرین حجت خدا در کره زمین میگذرد نشانههای صدق وعدههای قرآن و احادیث ظهور بیشتری یافته است ، عصر جاهلیت ثانی تاریک ترین روزهای خویش را نیز سپری کرده و این خود نشانهای دیگر است مگر نه اینکه فجر صادق هنگامی فرا می رسد که شب کامل شده است؟
رایحه ظهور موعود، دل شیفتگان حق را بی تاب کرده و آنان را به صحنه حضور کشانده است.
اما ، مهدی جان! ا ین قرن، قرنی است که حق در کره زمین به حاکمیت خواهد رسید آینده در انتظار توست. در این سالهای نخستین قرن پانزدهم هجری قمری پیشگویی حضرت نبیاکرم ، صلی الله علیه و آله به تحقق پیوست و قوم سلمان فارسی، ایرانیان ، طلیعه دار نهضت آخر الزمانی اسلام، علم قیام انبیا را بر دوش گرفتند و وجودشان شمسی تازه شد که در خلاصه ظلمانی جاهلیت ثانی تولد یافت
درمیان بیدار دلان سراسر کره ارض هستند بسا دلدادگانی که این عهد تازه را دریافتهاند و به خیل منتظران موعود پیوسته اند، منتظران موعود اهل مبارزهاند ومیدانند خلوص عشق موحدین جز به ظهور کامل نفرت از مشرکین و منافقین میسر نخواهد شد اما از آن فراتر اهل ولایت و اطاعتند و انتظار می کشند تا فرمان چه در رسد. بسیجی خود را در نسبت میان مبدأ و معاد میبیند و انتظار موعود با این انتظار هویت تاریخی انسان را باز یافته است و خود را از روز مرگی و غفلت ملازم با آن رهانده . او آسایش تن را قربانی کمال روح کرده است و خود را نه در روز و ماه و سال و شهر و کوچه و خیابان که در فاصله میان مبدأ و موعود تاریخ باز شناخته است.
بوی ظهور در شامه جهان پیچیده است. صدای گامهای کسی که آمدنی است در گوش گیتی طنین افکنده است. آینهها تمام قد، به صیقل زنگارهای خویش ایستادهاند، طلایه دار نرگس انتظارند و ظهور فرزند عشق و مهربانی را لحظه میشمرند
سروها بیقرار سرک میکشند و خط افق را پیوسته دوره میکنند.
بیدها کمرهای خمیده از انتظار خویش را راست میکنند تا بلکه اولین طلیعههای فجر را بتوانند ببینند آنان که الفبای ظهور نخوانده اند، گمان میبرند که بنای الحاد شرق، کاخ شرک غرب را محکم میکند، غافل که این زلزله با تمامیت استکبار در آویخته است و شرق و غرب نمیشناسد. این زلزله بناست که سدهای ستم را بشکند، درههای فاصله را پر کند و برج و باروی غلو و استکبار را از میان بر دارد. آری! تا درخت انتظار کهنه نشود ، میوه فرج نمیروید و اکنون عطش ظهور، لبهای همه مظلومین جهان را کویری کرده است. اما…. اما این لحظههای آخر انتظار همیشه سخت میگذرد، این ثانیه های مشرف به ظهور چه کندتر عبور می کنند. و …«سخت» و «شیرین» یعنی همین ، یعنی در آستانه ایستادن معشوق خداوند این چشمان خسته ما را به ظهور عزیزش و عزیزمان روشن کند. انشاء الله
دیدگاهها
خوراکخوان (آراساس) دیدگاههای این محتوا