رایحه ظهور

متن کامل سخنرانی آیت الله قائم مقامی در مسجد جامع افسریه؛ امیدوار به فتح مکه و حاکمیت صالحانیم / توبه دسته جمعی بشریت در حال تحقق است

 

» افزودن نظر جدید

به گزارش دولت بهار، آیت الله قائم مقامی از اساتید برجسته حوزه و دانشگاه در شام مبعث رسول الله (ص) به سخنرانی پرداخت که متن کامل آن در ادامه آمده است:

بعثت پیامبر (ص) را تبریک عرض می کنم و دعا می کنیم خداوند در این شب مبارک گشایش ها و پیروزی ها برای اسلام، اسلامیان و کل بشریت مقرر بدارد. مبعث حکمت های بی شمار دارد اما به یکی از حکمت های آن که در متون دینی ما؛ مانند روایات و قرآن به آن توجه شده اشاره ای خواهیم داشت که در ضمن این حکمت بقیه موارد هم گنجانده شود. مبعث از بعثت می آید و بعثت هم به معنای برانگیختن است. حالا مراد از برانگیختن انسان چیست ؟! می دانید وقتی که فرهنگ غیر انبیا و غیر اولیا حاکم باشد و ستمگران و فراعنه حکومت کنند نمی خواهند که انسان برانگیخته باشد. در چنین فرهنگ هایی انسان خموده است و بر اساس این فرهنگ، انسان باید بخوابد و به صورت منحنی باشد؛ این سخن بدین معناست که روح، درون و حقیقت وجودی اش نباید بایستد و از آن طرف نباید وجه تشابهی با بدنش داشته باشد.

ما اعتقاد داریم خدا انسان را به گونه ای آفریده و شکل داده و همچنین بدنی به وی داده که این بدن دارای کرامت است و مورد تکریم واقع شده است. اگر بدن انسان با بدن حیوان مقایسه شود روشن خواهد شد که خدا بدن انسان را نسبت به بدن حیوانات مورد تکریم قرار داده است. ستون فقرات وی راست آفریده شده، روی دو پا راه می رود و به جای این که دهانش را به سوی غذا بیارود به وسیله دست غذا می خورد. این هم علائم و نشانه هایی است مبنی بر این که قرار است درون و بدن این انسان و فرد یکی باشد؛ بدین معنا که این فرد در درون هم شبیه انسان باشد و بر خلاف حیوان، هم بدن و هم ستون فقرات راستی داشته باشد. در حکمت اهل بیت (علیهم السلام) آمده که این بدن اعطا شده از سوی خدا برای ما یک امکان است و از طریق این امکان، می توانیم در درون خودمان انسان باشیم و فی الواقع هدف هم همین است که انسان شویم. آن هم انسانی که مثل اعلایش پیامبر خدا (ص)، امیرالمومنین و اهل بیت (علیهم السلام)، انبیا و اولیا هستند و این عزیزان به معنای حقیقی یک انسان به شمار می روند. این انسان ها در انس به سر می برند و در درون خود در خوشی غرق می شوند. قبل از قیامت و مرگ، قیامت را تجربه کرده و بهشت و آزادی را چشیده اند. این ها مأمور به گرفتن دست انسان ها و دعوت آن ها شده اند. پیامبر مبعوث شد و این بعثت به معنای برانگیحته شدن همان حقیقت وجودی و انسانی به صورت تام و تمام است.

پیامبر (ص) قیام کرده و انسان ها را دعوت نموده و از آن طرف به درست بودن راهش یقین دارد و هرگز در این باب دچار تردید و شک نمی شود. این مسائلی که بیان شد یکی از فلسفه های مبعث بود که قرآن کریم در آیه  157 سوره ی اعراف می فرماید: وَ یَضَعُ عَنهُم إِصرَهُم وَ الأَغلالَ التی‏ کانَت عَلَیهِم. یکی از حکمت های وجود پیامبر و بعثت این است که هر غل و زنجیری را که به گردن انسان است بردارد. باری که به دوش انسان گذاشته این است که از عقاید غلط، اخلاق رذیلانه و آداب انحرافی، جهالت و خرافه رهایی یابد. اما هر چیزی که خلاف عقل و دین باشد همان خرافه و غل و زنجیر می باشد و پیامبر (ص) مبعوث شده این ها را از میان بردارد. چون وجود مبارکش آزادی حقیقی و حقیقت آزادی را در ارتباط با ذات اقدس احدیت چشیده و می خواهد این لذت را هم به دیگران بچشاند. در ضمن این چشاندن، تعلیم، تزکیه و حمکت و یعَلِمُهُمُ الکتابَ وَ الحِکمَةَ خواهد بود؛ یعنی کتاب و حکمت می آموزند. حکمتی که تا کنون نه تنها جهان، بلکه خواص و برگزیدگان هنوز دقیقا متوجه نشدند کدام حکمت است که پیامبر (ص) می خواهد به انسان بیاموزد. اعتقاد ما بر این است انسان نمی توانست حکمتی را که پیامبر می آموخت درک کند؛ بلکه این حکمت مربوط به زمان آینده و آینده جهان است و از این طریق این امکان فراهم می شود که بشریت حکمت پیامبر (ص) را درک نماید.

الان می بینیم انسانی که پیامبر را دیده و اسلام را درک کرده اما چون پیامبر را نفهمیده است از پیامبر برگشته و وقتی وارد حکمت می شود ناگزیر است همان فلسفه های قدیم را برگرداند. در حالی که پیامبر (ص) حکمت می آموزد آن هم حکمتی که رسیدن به آن، آرزوی بزرگ ترین فلاسفه بود. ارسطوها و سقراط ها و افلاطون ها فیلسوف بودند اما آرزو داشتند به اوج حکمت برسند. یکی از حکمت های بعثت، بعثت انسان و برانگیخته شدن انسان است که قیام کند تا زیر بار نباشد. و حالا ممکن است یک جاهلی بگوید اگر تکالیفی را بپذیری بار را قبول کرده ای. این قضیه برعکس است و تکالیف الهی می آیند تا ما را از زیر بار رها سازند. اکنون فرهنگ کفر جاهلی می گوید اگر می خواهی آزاد باشی خود را از تکلیف رها کن. در حالی که تکالیف، آداب آزادی انسان محسوب می شوند. نبی خدا (ص) دو بار رنجیده خاطر شده و غصه خورده اند و آن زمانی است که با ایشان مخالفت شد و ایشان را رد نمودند. یک بار ایشان توسط کفار؛ اعم از کفار علنی و پنهان، مشرکین، ابوجهل ها و ابولهب ها طرد شدند. باید به یاد داشته باشیم قرآن کریم و کعبه معظمه دو اصلی هستند که معادل انسان کامل به حساب می آیند. حقیقت کعبه با حقیقت پیامبر (ص) متحد است و در همان مقطع که با ایشان مخالفت شد؛ مکه اشغال می شود و خانه کعبه به دست مشرکان مصادره می شود. یک بار دیگر که پیامبر خدا(ص) رنجیده خاطر شدند و باید با اندوه و البته با شفقت و مهربانی نه با تفرقه افکنی در باب آن سخن بگوییم زمانی است که پیامبر (ص) توسط امت خود طرد می شود و مورد انکار قرار می گیرند. یعنی کسانی که در ظاهر اسلام را قبول کرده اما در اصل و فی الواقع آن را نپذیرفته بودند. اصل دعوا و درگیری هم سر همین موضوع بعثت بود و می گفتند مگر می شود این حقیقت بعد از پیامبر(ص) را ادامه داد؟! اصل حرف این آقایان این بود که درست است با آمدن پیامبر (ص)، معنویت و روحانیت ظاهر شد و ما مسلمان شدیم اما بعد از رحلت امکان ادامه وجود ندارد. یعنی دائما نمی توان ایستاد و ما باز باید برگردیم.

به واسطه پیامبر (ص) انسان از طبیعت و خاک، بلند و زنده شده و عزت، عظمت، شهامت و شرافت پیدا کرد اما عدم استقامت امت بعد از رحلت پیامبر باعث باشد وضعیت برگردد و این نوعی مخالفت با پیامبر (ص) بود. البته باید این موارد با شفقت ذکر شوند و سیاست نظام مقدس جمهوری اسلامی و حق هم همین است که نگاه باید بر مبنای شفقت، مهربانی، دعوت و وحدت باشد اما باید این ها گفته شود که ببینیم که چرا این گونه شد و این گونه شدیم. مکه در زمان پیامبر (ص) و با یک فتح بزرگ مفتوحه شد ولی چرا اکنون باید مکه معظمه مجددا از دست ما خارج شود چرا باید دوباره مصادره شود؟! از لحظه ای که وهابیت کثیف و پلید با شرارت و شیطنت کفر جهانی و انگلستان بر مکه و مسحد النبی (ص) مسلط شد، مجددا مکه مصادره گردید که امیدواریم هر چه زودتر با فتح مکه روبرو شویم. این بار اعتقاد داریم بعد از آن اسارتی نخواهند بود و مومنین، صالحان، پاکان و عاشقان باید متولی کعبه باشند و حقی برای تولیت آل سعود بر کعبه وجود ندارد. به همین سبب چون در این باب حق ندارند و کعبه هم آن ها را نمی پذیرد دائما رفتار نامعقول تر و سیاه از خود نشان می دهد.

همین الان آمریکا، اسرائیل و غرب چه می خواهند؟! آن ها می خواهند درون انسان مثل حیوانات باشد و انسان فقط بخورد و به چیزهای دیگر کاری نداشته باشد. من این نکته را عرض کنم به حول قوه ی الهی احساس می شود بشریت در سطحی قرار گرفته که دارد بیدار می شود و به قول شهید آوینی، اکنون انسان ها در سطح وسیعی چیزهایی را تجربه می کند که در گذشته فقط عده ای بسیار قلیل آن را تجربه می کردند؛ یعنی پدیده ی ولایت و حقیقت بعثت را فقط تعداد کمی درک می کردند و همیشه در طول تاریخ تعداد اندکی این مسائل را متوجه می شدند. الان در برهه ای قرار گرفتیم که این موضوع از انحصار اقلیت ها خارج شود و اکثریت این مسائل را متوجه شوند. شهید آوینی می گفت توبه جمعی دارد اتفاق می افتد نه توبه ی فردی. قبلا به صورت فردی توبه می کردند و اکنون به اصلی رسیدیم که جماعات شروع به توبه و برگشتن نمودند. این از برکات بعثت پیامبر است.

خیلی خوشحال هستیم در این مجلس نورانی، شریف و زیبا برادر عزیر و ارجمند ما؛ خادم اسلام خادم انقلاب؛ دکتر احمدی نژاد حضور دارند و از این بابت خوشحالیم. از خدمات ایشان هم تشکر می کنیم و امیدوارم که خداوند این شب عید را به معنای واقعی کلمه بر شما، همه و مستعضعفان مبارک بگرداند.

 

منبع:

http://www.dolatebahar.com/view/51900/

آخرین ویرایش در

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید


کلیه حقوق مادی و معنوی وب سایت متعلق به گروه فرهنگی مبشران ظهور می باشد