رایحه ظهور

ایستگاه اخر در گردنه های سخت

» افزودن نظر جدید

...

گفت  : اصلی: هر چیزی که در این راه و در رابطه با رسیدن به  ظهور باشه

گفت  : همدلی

گفت  : اتحاد

گفت  : هوشیاری

گفت  : کار برای مردم

گفت : آقا فرمودن: امروز ما به چند چيز احتياج داريم: اول، اتحاد و همدلى ميان مردم با يكديگر، و ميان مردم با مسئولين، و ميان مسئولين با يكديگر. اين، نياز بزرگ كشور ماست. امروز دنيا دارد يك بخش مهمى از تاريخ خود را ميگذراند. ما بايد در اين فصل، در اين بخش، در اين مقطع، خيلى بهوش باشيم، خيلى مراقب باشيم؛ بفهميم چه كار داريم ميكنيم. اگر در بين خودمان كدورتها و بددلى‌ها و بدجنسى‌ها و ناسازگارى‌ها وجود داشته باشد - چه بين آحاد مردم، چه بين مسئولين و مردم، چه بين مسئولين با يكديگر - نخواهيم توانست به اين وظائف بزرگى كه امروز متوجه به ماست، عمل كنيم. اين يك توصيه‌ى مهم است، يك ضرورت اصلى است.


گفت : آقا فرمودن: ضرورت ديگر، احساس كار و تحرك است. همه‌ى كشور، همه‌ى آحاد مردم، همه‌ى مسئولين - كه «كلّكم مسئول»(4) - بايستى تحرك و نشاط كار داشته باشند. بايد از خودمان تنبلى و توانى و زمينگيرى را دور كنيم. امروز به كار نياز هست؛ كار علمى، كار اقتصادى، كار سياسى، كارهاى بزرگ اجتماعى. هر كسى در هر جا هست، ميتواند براى خودش برنامه‌ى كارى را تعريف كند؛ اين يكى از ضرورتهاست

گفت : آقا فرمودن: انتخابات كه مظهر حضور مردم است، مظهر مردم‌سالارى دينى است، بايد پشتوانه‌ى امنيت ما باشد. نبايد اجازه داد كه اين چيزى كه ذخيره‌ى امنيت است، پشتوانه‌ى امنيت است، به امنيت ما صدمه وارد كند. ديديد، حس كرديد، از نزديك لمس كرديد آن وقتى را كه دشمنان ميخواهند از انتخابات عليه امنيت كشور سوء استفاده كنند. بايد همه مراقب باشند، همه بهوش باشند. آحاد مردم، مسئولان گوناگون، منبرداران سياسى، كسانى كه ميتوانند با مردم حرف بزنند، همه مراقب باشند، مواظب باشند؛ از انتخابات مانند يك نعمت الهى پاسدارى كنن

گفت  : فرعی : هر چیزی غیر از این (اختلافات ، تفاوت نظر فرعی هست چونکه سد این راه نیست )

گفتم : درسته

گفت : اصلی : فراموش کردن در این راه بودن و حرکت در این مسیر و هر چیزی که بخواد سد این بشه یا حرکتشو کند کنه

گفت  : برای همین فتنه ی 88 از نظر آقا میشه جرم بزرگ

گفت  : بقیه ی چیزا فرعی هست که آقا فرمودن

گفت  : با اصلاح بین خودی باید حل بشه

گفت  : که آقا جانم به فداش فرمود

گفت  : تقوا يعنى مراقبت از خود براى حركت در صراط مستقيم الهى

گفتم : درسته

گفتم : ولي متاسفانه برخي از خوديها بدجوري بي بصيرتي مي كنن

گفت  : اصلی: در مسیر ظهور و تحقق وعده الهی بودن و کار کردن

گفت  :  : فراموش نکردن  دشمن اصلی به سر کردگی شیطان بزرگ

گفت : آقا فرمودن: انتخابات كه مظهر حضور مردم است، مظهر مردم‌سالارى دينى است، بايد پشتوانه‌ى امنيت ما باشد. نبايد اجازه داد كه اين چيزى كه ذخيره‌ى امنيت است، پشتوانه‌ى امنيت است، به امنيت ما صدمه وارد كند. ديديد، حس كرديد، از نزديك لمس كرديد آن وقتى را كه دشمنان ميخواهند از انتخابات عليه امنيت كشور سوء استفاده كنند. بايد همه مراقب باشند، همه بهوش باشند. آحاد مردم، مسئولان گوناگون، منبرداران سياسى، كسانى كه ميتوانند با مردم حرف بزنند، همه مراقب باشند، مواظب باشند؛ از انتخابات مانند يك نعمت الهى پاسدارى كنن

گفت : آقا فرمودن: كى فكر ميكرد عوامل آمريكا و صهيونيسم در منطقه، يكى پس از ديگرى سقوط كنند؟ كى فكر ميكرد دستى هست كه بتواند اين بتها را بشكند؟ اما اين دست، بود. اين دست، دست ملتها بود. همه بايد به امت اسلامى با اين چشم نگاه كنند. امت اسلامى چنين دست مقتدرى دارد

گفت  : میدانم

گفت  : چاره چیست

گفت  : به دل نگرفتن و شخصی برخورد باهاشون نکردن

گفت  : و همون کاری که شما میکنید

گفت  : تبیین

گفت  : تبیین

گفت  : تبیین

گفت  : همون جوری که آقا فرمودن

گفت  : استخوان در گلو و برای خدا و مولا فریاد زدن

گفتم : درسته  متاسفانه فعلا چاره اي جز اين نيست

گفت  : همه ی اینها بر میگردد به یک قولی که خالق متعال به خودش داده

گفت  : و نرید ان المن ....

گفت  : همش در رابطه با اون و  وما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون

گفت  : که همین یک ایه

گفت  : دنبالش

گفت  : تاسیس این حکومت

گفت  : که حفظ نظام را اوجب واجبات میکند

گفت  : فرمود: پشتیبان ولایت فقیه باید تا به مملکت شما آسیبی نرسد

گفت  : یا رساندن این کشتی به ساحل ولایت توسط آقا هستش

گفت  : که خواب رو از چشمان مبارک آقا خیلی از شبها می رباید

گفت  : یعنی

گفت  : کاری و هدفی پیامبر گونه

گفت  : تلاش برای رساندن بشر به ساحل عبودیت

گفت  : الا لیعبدون

گفت  : حالا چه کسانی توفیق پیدا کنن در انجام این اراده ی الهی  کمکی کرده باشن

گفتم : خدا ان شالله به ما هم توفيق بده

گفت  : اگر با دیگرانش بود میلی

گفت  : چرا کاسه کوزه را سر شما بشکست...

گفتم : خب برخي وقتها امتحانه

گفتم : به ادم لطف مي كنه خدا

گفتم : نعمتي ميده

گفتم : براي كامل شدنش انسان بايد حركتي بكنه

گفتم : اون حركته مهمه كه اگر نباشه

گفتم : ممكنه نعمت كامل نشه

گفتم : هرچند نيروي اون حركت رو هم بايد خودش بده

گفت  : برادر عزیزم

گفت  : حالا شد

گفت  : حرکت ماها هم از خودشه

گفت  : بعدشم واسه ی حرکتی که از خودشه به ما جایزه میده

گفت  : چقدر نازنینه

گفتم : شايد اين وسط فقط خواستن و دعا كردن از ما باشه

گفتم : ان شاالله كه حضرت حق الطافش رو ادامه بده و به بديها و كفران نعمت ما نگاه نكنه

گفت  : شاید من اشتباه میکنم

گفت  : ولی دعا کردن هم تا خودش نخواد لب به دعا باز نمیشه

گفتم : درسته

گفت  : چون همش خودشه

گفت  : ما

گفت  : فقط  مثل یک مرده در دست خودش  منتظر گفتن لبیک

گفت  : تا دستور هر چه باشه

گفت  : ماکه بعضی وقتا از خدا میخواهیم

گفت  : اگر مولا را زیارت کردیم

گفت  : تمام معلومات حذف بشه

گفت  : فقط در حافظه  چند کلمه حذف نشه

گفت  : اونم

گفت  : لبیک یا مولا

گفت  : خیلی خطرناکه

گفت  : اون لحظه  انسان بخواد روی پای خودش وایسه

گفت  : به خاطرش نمیشه ؛ نمی ارزه به خاطر سقوطش

گفتم : خدا ان شالله در بهترين حالتش نصيبمون كنه در حالي كه خودش لياقت داده

گفت  : ان شاءالله

گفت  : تمرین مردن

گفت  : که وقتی مولا را زیارت کردیم

گفت  : زنده مون کنه

گفت  : با نور الهی

گفت  : و اشرقت الارض بنور ربها

گفتم : ان شالله

گفت  : دعا کنیم من مرده یا زنده

گفت  : تمام بشریت در زیر ولایت مولا به الا لیعبدون برسن

گفتم : ان شاالله

گفت  : که پیروی از آقا الان

گفت  : تمرین هستش برای تسلیم بودن در مقابل مولا

گفت  : که همون تسلیم بودن در مقابل خداوند هستش

گفت : که

گفت  : الا لیعبدون هستش

گفتم : ان شاالله به حق اين روزهاي مبارك خدا نصيبمون كنه

گفت  : اگر این مسئله تبیین بشود

گفت  : خیلی از افراد بی بصیرت

گفت  : می فهمن

گفت  : چقدر از اصل قضیه دور بودن

گفت  : و فرعی ها رو به جای اصلی می گرفتن

گفت  : وقتی که آقا همش

گفت  : روی این مسئله اصل تکیه میکردن

گفت  : وحدت برای رسیدن به ساحل ولایت

گفت  : حالا مسئله اسلام ایرانی که برخي این روزا گیر دادن میشه یکی از مکالمات توی یکی  واگونهای این  قطاری که به سوی ظهور در حرکت هستش

گفت : داخل این واگون اختلاف نظر هست ولی حرکت قطار  کند نمیکند(فرعی)

گفت  : اون چیزی که اصلی هست

گفت  : خدای نکرده

گفت  : کاری که قطار را از حرکت باز دارد و یا از شتابش بکاهد(ستون پنجم و یا دشمن اصلی) (جنایت بزرگ در کلمات آقا)

گفتم : درسته

گفتم : ان شاالله كه اين قطار در حال رسيدن به مقصد هست

گفتم : هرچند عملكردها سرعت رو كم و زياد مي كنه

گفت  : ان شاءالله تا مقصد راهی نمونده

گفت  : چونکه آقا فرمودن

گفت  : من تا زنده هستم نخواهم گذاشت ....

گفت  : خود این جمله تو دلش عنقریب بودن مقصود نهفته هستش

گفت  : ولی کی مطلبو گرفت؟

گفت  : خود این جمله آقا

گفت  : حتی بیشتر از " پیرمرد تر از شما هم ظهور و درک میکنند"

گفت  : درش نزدیکی ظهور هست

گفت  : ولی کو چشم بینا؟

گفتم : بنده هم زياد دقت نكردم به اين جمله

گفت  : آقا ایستگاه ظهور را دیده اند از کابین فرمانداری این قطار که این  جمله رو گفتن

گفت  : و تمام حواسشون به رساندن این قطار تا ایستگاه هستش که آماده  در دید هستش

گفت  : بعضی موقع ها که سرنشینان خیلی شلوغ میکنن

گفت  : میگن

گفت  : ساکت باشین

گفت  : هر ضعفی که از همسفرهاتون

گفت  :  دیدین را تو بوق و کرنا نکنین

گفت  : و اتحادتون را حفظ کنید

گفت  : چونگه میدانن

گفت  : ما تقریبا رسیدیم ان شاءالله

گفت  : جریان انحرافی در قطار معنی ندارد

گفت  : انحراف فقط میتواند در خارج از قطار باشد

گفت  : نه در داخل قطار

گفت  : انحراف در داخل قطار چونکه نمیتواند مسیر قطار را عوض کند

گفت  : نمیتوان انحراف نامید

گفت  : اختلاف سلیقه  بله

گفت  : انحراف  نه

گفت  : فرمودن

گفت  : یه پیچ دیگر داریم

گفت  : رد کنیم

گفت  : به مقصد رسیدیم

گفت : آقا فرمودن: همه بايد به امت اسلامى با اين چشم نگاه كنند. امت اسلامى چنين دست مقتدرى دارد؛ آن هم با اتكاء به ذكر الهى، با گفتن تكبير، با گفتن نام خدا و آوردن ياد خدا، اين نشاط و اقتدار را پيدا كردند و اين كار را كردند؛ كار عظيمى است

گفت  : کار عظیم در مقابل جرم بزرگ

گفت  : و هر فرصتی گیر میارن آقا

گفتم : ان شاالله

گفت  : از تو کابین فرماندهی

گفت  :  سری به مراجع قم میزنن

گفت  : سری به دانشجویان

گفت  : سری به ...

گفت  : ولی هیچگاه خانواده ی شهدا

گفت  : این ولی نعمت ها و کسانی که با خونشون

گفت  :  بنزین این قطارو دادن

گفت  :  را فراموش نمیکنن

گفت  : یک پیچ دیگر مونده

گفت  : اونم

گفت  : بصیرت عمومی واگونهای دیگر قطار (مردم منطقه )

گفت  : و خطبه های عربی به مردم مصر در همین راستا بود

گفت : آقا فرمودن: .هوشيارى ملت و رهبرى پيامبرگونه‌ى امام بزرگوار ما نگذاشت. ملتهاى مسلمان، چه در مصر، چه در ليبى، چه در تونس، چه در يمن و چه در بقيه‌ى كشورها، امروز اين هوشيارى را احتياج دارند. بايد نگذارند پيروزى‌هائى كه به دستشان آمده است، به وسيله‌ى دشمنان مصادره شود.

گفت  : البته ما از وضع بحرين بسيار نگرانيم.

گفت  : غصه‌ى بزرگى كه امروز بر دل ما سايه افكنده است، غصه‌ى مردم سومالى است

گفت  :   بیداری اسلامی افراد واگونهای دیگر همین قطار

گفت  : قطار بشریت به سوی ظهور

گفت  : تا این قطار به ایستگاه ظهور در کنار کعبه حضور برسد

گفت  : که برای اولین بار

گفت  : در اراده ی الهی

گفت  : بطور جمعی برای بشریت

گفت  : در روز جمعه

گفت  : که منصوب به مولایمان هستش

گفت  : به امامت مولایمان

گفت  : محقق بشه

گفت  : که دیگ تقیه در کار نیست

گفت  : و حمد و سوره را در روز جمعه بلند میخوانیم

گفت  : ایاک نعبد و ایاک نستعین

گفت  : که  داعی الله هستش

گفت  : و نه داعیان اله ها

گفت  : یعنی تجربه حضور

گفت  : یعنی شروع برزخ بشریت

گفت  : در روز روشن نور ربها

گفت  : که در ایستگاههای بعدی

گفت  :  اروپا و بقیه دنیا سوار خواهند شد

گفت  :  ولی این بار به فرماندهی مولا در این قطار

گفت  : ایستگاه بعدش

گفت  : الا لیعبدون

گفتم : ان شاالله

گفت  : جانم فدای آقا

گفت  : که تمام لحظات زندگیش را فدای این حرکت کردن/) واستقم کما امرت

گفت  : عمریست

گفت  : که فرموده بودن

گفت  : بعضی شبها

گفت  : از خواب می پرم

گفت  : نگران این مسئولیت و این حرکت و .....

گفتم : اره واقعا جان به فداش

گفتم : خوش به حالش

گفت  : اینم اصلی و فرعی از نظر برادر کوچکت ؛ نازنین برادر

گفتم : خواهش مي كنم

گفتم : استفاده كرديم

گفتم : خدا خيرتون بده

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

آخرین اخبار


کلیه حقوق مادی و معنوی وب سایت متعلق به گروه فرهنگی مبشران ظهور می باشد