رایحه ظهور

انقلاب امام خمینی(ره) ، آغاز انقلاب جهانی اسلامی

 

» افزودن نظر جدید

 

خبرگزاري فارس: انقلاب ما محدود به ايران نيست انقلاب مردم ايران نقطه شروع انقلاب بزرگ جهان اسلام به پرچمداري حضرت حجت ـ ارواحنا فداه ـ است. مسائل اقتصادي و مادي اگر لحظه‌اي مسئولان را از اين وظيفه اي كه بر عهده دارند منصرف كند خطري بزرگ و خيانتي سهمگين را به دنبال دارد.

حضرت روح الله در اين باره فرمود: "انقلاب ما محدود به ايران نيست انقلاب مردم ايران نقطه شروع انقلاب بزرگ جهان اسلام به پرچمداري حضرت حجت ـ ارواحنا فداه ـ است. مسائل اقتصادي و مادي اگر لحظه‌اي مسئولان را از اين وظيفه اي كه بر عهده دارند منصرف كند خطري بزرگ و خيانتي سهمگين را به دنبال دارد. بايد دولت اسلام تمام سعي و توان خود را در اداره هر چه بهتر مردم بنمايد و اين بدان معنا نيست كه آنها را از اهداف عظيم انقلاب كه ايجاد حكومت جهاني اسلام است منصرف كند.

آرمان‌هاي رسالت
قرآن كريم ـ محكم‌ترين سندِ مسلماني ما ـ رسول الله(ص) را "خاتم النبيين " و داراي امكاناتي اختصاصي چون "رحمـي للعالمين "،ي "خُلُق عظيم " و … همراه با برنامه هايي چون تعليم، تزكيه، حكومت: "لتحكم بين الناس " معرفي كرده كه همة اينها براي اهداف و آرمان‌هايي بلند و الهي است. از جملة اين آرمانها: حيات طيبة مسلمين برانگيزاندن مردم به قسط و عدل، خليفة زمين كردن مسلميني و ظهور تام دين اسلام بر همه اديان الهي و بشري معرفي مي‌كند.

آيا اين آرمان‌ها محقق شده است؟
سؤال اساسي اين است كه آيا اين اهداف و آرمان‌هاي آخرين فرستادة خدا در زمين محقق شده است؟ آرمان‌هاي اخروي مثل عبوديت و يقين و سعادت از اين بحث بيرون‌اند. سنخ آرمان‌هاي شمرده شده همه زميني و اين جهاني هستند ولو وجهة آسماني دارند و مقدمة آن جهاني شدن باشند.

در بين اين آرمان‌ها "لنحيينّه حياةً طيبـةً؛ زنده شدن به حياط طيبه " شايد قابل تدارك در اين دنيا در طول دوران گذشتن از رسالت بوده باشد. چون از سويي اين آرمان نوعي خصوصيت انفرادي دارد و از سويي ديگر رسول الله با ولايت كلية الهية خود و تصرفات تكويني خود اين منظور را در فرد برآورده مي‌كند. افراد مؤمن به رسالت با عمل به تعاليم رسول الله در عرصه رفتار، اخلاق و عقايد مستوجب دستگيري و رسانده شدن به وسيلة رسول الله به آن حيات طيب در همين زندگاني مادي مي‌شوند.

اما سه آرمان ديگر چه؟ آيا مسلمين براي قسط و عدل برانگيخته و نظام عادلانة اجتماعي خويش را برپا كرده اند؟ حتي اگر گفته شود دوران جامعة نبوي و حكومت علوي چنين شد سؤال پاسخ داده نشده است چون 23 سال در مقابل 14 قرن نمي تواند تحقّق آرمان به حساب آيد. تاريخ مسلمين پر از حاكمان جور و امپراطوري‌هاي فسق بوده است اموي، عباسي ، عثماني هيچ يك مصداق نظام عادلانة اسلامي نبوده‌اند.

آيا مسلمين خلفاي زمين شده اند؟ امروز دنياي اسلام در جهان سوم قرار دارد و در گذشته نيز ايشان خلفاي زمين نشده‌اند. همچنين هيچ وقت دين اسلام بر همه اديان ديگر ظهور و بروز نيافته است. اسلام در عهد رسول الله(ص) غريب بود و پس از او به زودي هم غريب گشت. هميشه اديان ديگر هم بوده اند و حتي نحله هاي بشرساز جولان داده‌اند پس مرحلة ظهور دين حق هم به لحاظ كمي و هم كيفي (سيطره به لحاظ حجت و تأويل حقايق) هنوز نيامده است. پس آيا رسول الله ـ العياذ بالله ـ در آرمان‌هاي خود شكست خورده است؟
امر از سه فرض بيرون نيست:

الف) آرمان‌ها محقق شده اند ولي ما مطلع نيستيم: اين فرض خلاف بداهت و حس است و تواتر تاريخ به خلاف آن است.
ب) بداء حاصل شده است و خدا و رسول ديگر اين آرمان‌ها را براي مسلمين نمي خواهند.
شايد براي اين فرض از بني اسرائيل بتوان شاهد آورد كه فضيلتشان بر عالميان به خاطر رسالت‌هاي الهي‌شان بود و تا موسي هم آن آرمان‌ها تعقيب مي‌شد ولي وقتي بهانه گيري‌ها به حداكثر رسيد، خدا براي آنها بداء حاصل كرد و به جاي آن فضيلت، ذلت و مسكنت را برايشان ضرب كرد (قرار داد). قرآن از اين واقعيت پرده بر مي‌دارد.

اما اين فرض هم قابل قبول نيست. زيرا به نصّ قرآن، رسول الله، خاتم پيامبران و از سوي ديگر تحقق اين آرمان در زمين وعدة الهي است و تخلف از وعده براي خداوند حكيم جايز نيست (به خلاف تخلف از وعيد).
اگر اين آرمان توسط دين خاتم و متدينان به آن انجام نشود قوم و دين ديگري نخواهد بود كه چنان كند پس آرمان الهي زمين محقق نشده، از وعده تخلف مي‌گردد.

ج) اين آرمان‌ها ، آرمان رسالت است نه رسول!

در اين فرض تحقق اين آرمان‌ها يعني رسيدن رسالت به غايت خود. پس پروندة رسالت رسول الله(ص) هنوز هم باز است نه بدين معنا كه حرف و سخن تازه اي به آن وحي الهي افزوده مي‌شود بلكه بدين معنا كه آرمان‌هاي وعده داده شده، آرمان‌هاي شخص رسول الله نبوده بلكه آرمان‌هاي شخصيت او كه همان رسالت است مي‌باشد لذا ولو شخص رسول الله در بين ما نباشد رسالت او در بين ما و الان بر دوش مؤمنان به اوست .

اين مهم به آنجا مي‌انجامد كه مؤمنان نه فقط مستمع رسالت رسول بلكه مبعوث رسول الله به سمت آرمان‌هاي الهي رسالت‌اند.

درك اين نكتة عميق حسّ عظيمي از مسئوليت و تكاپو را در مؤمنان متفطن پديد مي‌آورد و زمينة اصطفا و اجتباي آنها را فراهم مي‌كند، كساني مثل جمال الدين اسدآبادي، امام خميني، و …. همه از اين درك متولد شده اند و منشأ اثر شده اند و براثر احياگري ملّت‌ها يا امت اسلام را بيدار كرده‌اند و پويشي را موجب شده اند.

رسالت مؤمنان برگزيده
اما آيا چيزي كه مضمون رسالت رسول معصوم الهي بوده است همين ‌طور يله و رها بدون محافظ و نگهبان به دست قاطبة مؤمنان سپرده شده است؟
وقتي به روايات ذيل آيات فوق رجوع مي‌كنيم مي‌بينيم در ذيل همة آيات مذكور وعدة تحقق آنها در آخرالزّمان به دست امام دوازدهم از نسل پيامبر(ص) داده شده است.
با توجه به اين، دليلي مستقل بر ضرورت امامت تدارك مي‌شود و استمرار نبوت را ضروري مي‌كند و آن اينكه وقتي آرمان و هدف رسول هنوز به مقصد نرسيده باشد لابد بايد كسي از سنخ رسول باشد تا رسالت را به مقصد و نهايت خود برساند. البته متكلمان ما عنايت لازم را در اين‌باره نكرده اند و اين دليل جاي شرح و بسط بيش از اين دارد.

امّا نكتة بسيار حائز اهميت اين است كه تحقّق اين رسالت به دست امام دوازدهم، ناصران و ياراني از سنخ "ربّيون " همراه با انبياي گذشته مي‌خواهد: "وكأين من نبي قاتل معه ربّيون كثيراً.اينان همان مؤمنان برگزيده اند. مؤمناني كه خود را نه فقط مستمع رسول كه خود را مبعوث از سوي رسول براي رساندن رسالت به غايت خويش ديده اند و با خلوص ايمان و جهد سعي خود را به مقام اصطفاء و برگزيدگي براي اين مأموريت خطير رسانده اند. گرچه اسلام هرگز دين نژادي نيست امّا پيشگويي هاي معصومان، اين مؤمنان برگزيده را از جمله در دو جبهة ايراني بيشتر تمجيد كرده‌اند.

ابن ماجه در "سنن " خود اين روايت مشهور را آورده كه: "يخرج قومٌ من مشرق فيوطّئون للمهدي سلطانه " يعني خروج اقوام شرقي (ايراني) زمينه ساز حكومت و تمدن مهدوي است.

يكي از صريح ترين روايات در نقش ايرانيان، روايت مربوط به انقلاب اسلامي است كه امام كاظم(ع)فرمود: "مردي از قم قيام مي‌كند و مردم را به حق دعوت مي‌كند و گرد او قومي جمع مي‌شوند مثل پاره‌هاي آهن، تندبادهاي بنيادكن آنها را متزلزل نمي كند ترس به دل راه نمي دهند و از جنگ ملول نمي‌شوند، بر خداوند توكل دارند و عاقبت هم براي اهل تقواست.

از اين واضح‌تر حديث "روح الله " است. بنا به روايت مرحوم مجلسي از امام باقر(ع): روزي از روزها چند نفر از صحابه بر پيامبر وارد شدند. در حالي كه از منزل بيرون آمدند، در بين راه آن حضرت(ص) به همراهان خود فرمودند: "در روز قيامت مردمي در طرف راست عرش الهي با صورت‌ها و لباس‌هايي نوراني بر منابري از نور جاي مي‌گيرند ". آنگاه هر يك از همراهان و اصحاب از پيامبر جويا شدند اينان كيانند؟ پيامبر(ص) سكوت فرمودند تا اينكه اميرمؤمنان علي(ع) از پيامبر اين سؤال را كرد. پيامبر(ص) در پاسخ فرمودند: "قومٌ تحابّوا بروح الله من غير أنساب و لا أموال و هولاء شيعتك و أنت إمامهم يا علي؛ آنان قومي هستند كه به "روح الله " عشق مي‌ورزند بدون اينكه به خاطر قوم و خويشي يا مال و منال باشد. آنها شيعيان تو هستند و تو امامشان هستي اي علي.

جاي نگراني بسيار اينجاست كه قوم برگزيدة خداوند (ايرانيان) براي آن مأموريت الهي با انواع دسيسه‌ها و تهاجم‌ها از آن وظيفة خطير غافل شوند و قوم ذليل و مسكنت خوردة خدا (اسراييل) با انواع تبليغات و وسوسه‌ها خود را قوم برگزيده و مأمور الهي براي پايان تاريخ بشر بداند.

حضرت روح الله در اين باره فرمود: "انقلاب ما محدود به ايران نيست انقلاب مردم ايران نقطه شروع انقلاب بزرگ جهان اسلام به پرچمداري حضرت حجت ـ ارواحنا فداه ـ است. مسائل اقتصادي و مادي اگر لحظه‌اي مسئولان را از اين وظيفه اي كه بر عهده دارند منصرف كند خطري بزرگ و خيانتي سهمگين را به دنبال دارد. بايد دولت اسلام تمام سعي و توان خود را در اداره هر چه بهتر مردم بنمايد و اين بدان معنا نيست كه آنها را از اهداف عظيم انقلاب كه ايجاد حكومت جهاني اسلام است منصرف كند.


محسن قنبريان

منبع: ماهنامه موعود - شماره 110

http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=9003117915

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

آخرین اخبار


کلیه حقوق مادی و معنوی وب سایت متعلق به گروه فرهنگی مبشران ظهور می باشد