آقا! بروید با چندتا از این پیرمردها صحبت کنید، با این سیاسیون و نظامیون دنیا صحبت کنید، بگو جان آباء و اجدادت قسم، ده سال پیش شما احتمال جنگ اینجوری در غزه را میدادی؟ یک نفر اگر به شما جواب مثبت داد! این قدرت چیست؟ «معمّا چو حل گشت آسان شود».
به گزارش فرهنگ نیوز، هرچند پس از سخنرانی شب عاشورای سال 91 حجت الاسلام پناهیان عده ای سعی در تخریب وی و به انحراف کشاندن مطالب با اتهامات واهی به شخص حجت الاسلام پناهیان و تحریف سخنرانی شب عاشورای وی در مورد قواعد ظهور (و نه علائم ظهور) کردند اما با مقایسه ی سخنرانی وی در مورد تغییر شرایط جهان و جابه جایی قدرت در منطقه خصوصاً در قضیه جنگ غزه و اسرائیل با سخنرانی رهبر معظم انقلاب در جمع اساتید کشورهای بیداری اسلامی، به روشنی می توان دریافت که نوع نگاه حجت الاسلام پناهیان در مورد نصرت الهی و شتاب به سمت نزدیکی فرج مورد تایید بزرگان و منطبق بر اصول لایتغیر سنت های الهی است. به گزارش فرهنگ نیوز با مقایسه ی بین صحبت های حجت الاسلام پناهیان و صحبت اخیر رهبر انقلاب این نگرش به روشنی قابل درک است:
حجت الاسلام پناهیان شب عاشورای 91 بیت رهبری
من یک سؤال از شما بکنم عرضم را کمکم جمع بکنم ببرمتان با همین بحث در کربلا. ببینید واقعاً حالا کربلا کجاست، ما کجا هستیم! الان بعد از این بحث مزّه میدهد برویم کربلا، قبلش این نکته را به عنوان تتمّۀ بحث خودم عرض بکنم. دوستان من! این روندِ سرعتِ فراگیر شدنِ حقیقتِ اسلام ناب، حقیقتِ انقلاب اسلامی که دارد با این قدرت اثر میگذارد که نمونهاش را شما در جنگ اخیر غزه دیدید، جوانها روحیۀ سلحشوری دارند، جنگ غزه را میبینند میگویند آفرین عالی بود، بعد مشغول میشوند درس خودشان را میخوانند. خبر ندارند که معنایش چیست. آقا! بروید با چندتا از این پیرمردها صحبت کنید، با این سیاسیون و نظامیون دنیا صحبت کنید، بگو جان آباء و اجدادت قسم، ده سال پیش شما احتمال جنگ اینجوری در غزه را میدادی؟ یک نفر اگر به شما جواب مثبت داد! این قدرت چیست؟ «معمّا چو حل گشت آسان شود».
من از شما میخواهم یک سؤال بکنم، عاشوراییان! اگر همینجوری روند جلو برود که مانعی هم برایش نیست، امکانات هم بیشتر شده برای اینکه رشد حرکت اسلام ناب تساعدی باشد، چند سال دیگر ظهور خواهد بود؟ محاسبۀ عقلانی بکن، اینکه پیشگویی و غیبگویی نیست، قواعد ظهور را نگاه کن، چند سال دیگر کار تمام خواهد شد؟ یک محاسبه بکن، یک آمار بکش، نمودار پای تخته بکش، امکانات، رشد ما، قدرت دشمن، شکستش در مقابل ما، نمودار که کاری ندارد، نه اینکه میتوانی وقت دقیق را اعلام کنی یا روز و تاریخ و سال را میتوانی حساب کنی.
صحبت های مقام معظم رهبری در جمع اساتید کشورهای بیداری اسلامی 21 آذرماه
اين مسئلهى اخير فلسطين، خيلى مسئلهى مهمى است. بين غزه و بين دولت صهيونيست كه مدعى است قوىترين ارتش را در منطقه دارد، هشت روز جنگ اتفاق مىافتد؛ آنگاه وقتى ميخواهند آتشبس ايجاد كنند، آن طرفى كه براى آتشبس شرط ميگذارد، فلسطينىهايند! اين باوركردنى است؟ ده سال پيش اگر به شما اين حرف را ميزدند، چه كسى باور ميكرد كه يك روزى بين فلسطينىها - نه همهى فلسطينىها؛ يك گوشهاى از فلسطينىها، غزه - و بين رژيم صهيونيستى جنگى اتفاق بيفتد، براى آتشبس آن جنگ، فلسطينىها شرط بگذارند؟ آفرين بر فلسطينىها! آفرين! آفرين بر حماس و جهاد و گردانهاى مبارزى كه در فلسطين، در غزه جنگيدند و شجاعت نشان دادند! شجاعت اين است. من به سهم خودم از همهى مبارزين فلسطين تشكر ميكنم؛ به خاطر فداكارىاى كه كردند، به خاطر تلاشى كه كردند، به خاطر صبرى كه كردند، و ديدند كه «انّ مع العسر يسرى». اگر چنانچه ما صبر كرديم، اين صبر موجب ميشود كه خداى متعال فرج را برساند. صبر كردند، ايستادگى كردند، خداى متعال فرج را رساند؛ اين درس است؛ براى خود آنها هم درس است، براى ديگران هم درس است. اين وحدت بين مسلمانها را دست كم نگيريد؛ مسئلهى مهمى است.
منبع : فرهنگ نيوز
دیدگاهها
سایت بروزفا فقط با وبسایت های مذهبی تبادل لینک و لوگو داره
و با محدودیت هایی که برای مطالب سایت خود داشته است و یک سایت دانلود مذهبی بوده است
مکانی سالم برای انلود نرم افزار های مود نیاز کاربران عزیز
خوشحال میشیم اگه با هم تبادل لوگو و لینک داشته باشیم
بر اساس قاعده امکان اشرف فیض الهی بواسطه انسان کامل، حجت خدا و قطب عالم امکان به موجودات امکانی تنزل مییابد۔هرکس با حجت خدا نزدیک تر باشد، از خدا نزدیک تر شده است و هرک کس از حجت خدا دور شود از خدا دور شده است۔
یک بچه خوب که مادرش رو خوب میشناسد حاضر نیست هیچ وقت انگشت مادر رو در بازار رها کند و میخواهد هر خواسته اش رو به او مطرح کند۔ اگر مادرش از او قهر هم بکند و او را بزند، گریه میکند ولی باز میخواهد به آغوش مادر برگردد۔ این مثال هم بد نیست ولی ناقص است زیرا وقتی بچه رشد کرد و بزرگ شد مادر او ضعیف و ناتوان شده است و به او نیاز پیدا کرده است۔ ولی خدا اینطور نیست۔ هرچه انسان به قرب او نائل شود احساس نیاز و محبت بیشتری میکند۔ لطف این سیر اینست که نه بنده خسته میشود و نه لطف و فضل خدا نسبت به سالکان در راه خود کم میشوند۔ خدایا دوستت داریم، خیلی۔
۳۔ اسلام و ایمان:
پس تنها راهی که میماند این است که تمام اختیار انسان زیر سایه اختیار خدا و با اختیار خدا مشترک باشد۔اگر او میخواهد کار خیر انجام دهد از کمک قدرت خدا است و اگر خدائی نکرده بخواهد عصیان کند او هم با کمک اختیار خدا است۔ از این لحاظ یک روز انسان گناهکار خیلی شرمنده خدا خواهد شد چون او خواهد فهمید کههمه نعمتهای الهی رو در راه معصیت الهی صرف کرده است۔
نکته ۷:
وسعت اختیارات خدا لا یتناهی و وجوبی است و اختیار انسان هم محدود است هم امکانی و اعتباری۔ اختیار انسان از خدا اثر پذیر است ولی خدا از انسان و خیر و شر او هیچ اثری رو نمی پذیرد۔
نکته ۸:
اختیار انسان از هردو لحاظ زمانی و مکانی محدودیت دارد ولی اختیار خدا ازلی و ابدی و لا محدود است۔ مهم ترین علت اختیار انسان لطف و فضل او به بندگانش است و علتش حکمت حصول رشد و رسیدن به فعل از قوۃ است۔ اگر انسان بخواهد به بزرگ ترین لذت وجود خود برسد راهش اینست که فطرت خود رو که فطرت الهی هم است سرمشق خود قرار دهد و تمام اختیار خود را به مالک و خالق حقیقی خود واگزار کند۔ برترین رشد انسان با خدا بودن و به او رسیدن است۔
نکته ۹:
شاید هیچ لذتی برای انسان بیش از لذت رشد و رسیدن به کمال نیست۔ چیزی که با جون کندن بدست میاید خیلی با ارزش تر از آنست که بدون هیچ تلاشی انسان مالک او شود۔ دیگر اینکه خداوند انسان رو مثل خودش آفریده است و خواسته است که او با اختیار و میل خود استعدادهای نهفته خود رو بکار گیرد و راه رشد و کمال و قرب الی الله رو پیماید۔
نورانی برای انسان کامل، سیاه و تاریک برای انسان منافق و پست وسعت اختیار خدا؛ بدون هیچ حد و مرز
همش سفید و نورانی
برای تبیین این مطلب فعلا ما از مربع انسان کامل استفاده خواهیم کرد وگرنه از این لحاظ بین خوب و بد هیچ فرقی نمی کند۔ اگر بخواهیم در برابر اختیار خدا، اختیار انسان رو تصور کنیم، او غیر از این سه حالت خارج نخواهد بود۔ ملاحظه فرمائید:
۱۔ شرک محض:
اختیار انسان خارج از "محوطه" اختیار خدا قرار دارد و گویا برای خودش اختیار تام دارد کهامر محال است۔ چون خارج از اختیار خدا چیزی وجود ندارد۔ این تصور بدون مشرک بودن محتمل نیست زیرا لازمه آن محدود کردن خداون است۔ [برای همین شرک قابل نفرت است چون پیروی از یک امر محال است]۔
۲۔ شرک محض با آمیزش کفر؟:
خداوند قدوس کمال مطلق، واجب الوجود و واحد بسیط و لامحدود است۔ هرغیراو با تفاوت درجات عیب و کمال؛ممکن الوجود، پرتو، تجلی و مظهر اوست۔واجب الوجود نیاز مند و متکی بههیچ یک از مظاهر خود نیست۔ هر ممکن الوجود صد در صد نیازمند به واجب الوجود هست۔ همانطور که عکس ما در آئینه صد در صد به وجود ما نیازمند است ولی نه بالعکس۔ یعنی از این لحاظ تفویض هم معنی ندارد که خداوند بخشی از اختیار خود رو به کسی واگزار کند و او در آن مورد اختیار تام گرفته باشد۔ اتصال خالق با مخلوقاتش در حد ذات این قدر الزامی است که اگر خدا مثلا توجه خود رو از کسی بردارد او نابود خواهد شد۔
از این لحاظ از مثال اتصال یک لامپ با نیروگاه برق میشه استفاده کرد۔ برای نورپردازی لامپ همیشه و صد در صد نیازمند به نیروگاه است و بدون این اتصال نمی تواند هیچ نوری رو از خودش ساطع کند۔ گرچه این مثال از این لحاظ ناقص هست که لامپ در ذات و وجود خود هیچ نیازی به نیروگاه ندارد۔ ولی ما این نیاز رو داریم چون ما مثل لامپ نیستیم، مثل نور هستیم، تجلی از نور خالق۔
نکته ۵:
خداوند لیس کمثله شئی است و بخل در ذات او معنی ندارد۔ او با دادن اختیار به مخلوقاتش هیچ هراسی ندارد۔ و بنا بر لطف و مهر بی پایانش تو ام با حکمتش از دادن نعمتها از جمله اختیار هیچی کم نمی گزارد۔
نکته ۶:
ما میدانیم کهاختیاری که خدا برای مخلوقاتش بخصوص انسان قائل است در طول اختیار خود اوست نه در عرضش۔برای توضیح این مطلب یک نگاهی به این تقسیم بندی بیندازید:
بسم الله الرحمن الرحیم
جبرواختیار
اول چند تا توضیحات لازم برای خوانندگان محترم:
این نوشته در سطح مقاله علمی تخصصی نیست و نکاتی که اینجا مطرح خواهند شد برای خود بندههستند چون در اصول نمیشه تقلید کرد و هرکس باید خودش عقائد رو جستجو کند و بفهمد۔ پس من هم در این باره فکر کردم و به این نکاتی رسیدم، گرچه این آخر راه نخواهد بود و بنده آماده پذیرش نکات بهتری خواهم بود۔ دوستان اگرایرادی رو مشاهده کردند لطفا مطرح فرمایند تا اصلاح شود۔اگر مطلبی رو توضیح واضحات دانستید فکر کنید فقط برای خودم است۔
دیگر اینکه شما دوستان میدانید فارسی زبان مادری من نیست و خودم یاد گرفته ام۔ اگر کوتاهی در رساندن مطلب باشد از من است۔ از این بابتپیشاپیس از دوستان خوب عذر خواهی میکنم۔
نکته ۱:
اگر از جانب خالق به این مسئله نگاه کنیم بهش قضا و قدر خواهیم گفت و اگر بالعکس از جانب مخلوق بهش بپردازیم عنوانش جبر و اختیار خواهد بود۔
نکته ۲:
درروایات ما آمده است که مسئله بینا بین یا بین الامرین هست۔ یعنی نه جبر مطلق و نه اختیار مطلق بلکه بین این دو تا و فاصله بین این دو تا مثل فاصله بین زمین و آسمان هست۔
نکته ۳:
در تشریح این مطلب یک روایت و حکایت از امیرالمومنین صلوات الله علیه نقل میشود که به سوال کننده راجع به جبر و اختیار فرمودند یک پا رو بلند کن و او این کار رو کرد۔ بعد حضرت فرمودند حالا دومش رو هم از زمین بردار و او نتوانست این کار رو انجام دهد۔ مفهوم این عمل چی بود؟ لطفا زود قضاوت نکنید زیرا اگر ما جبر و اختیار رو بین خالق و مخلوق نصف نصف قسمت کنیم این شرک خواهد بود۔مگهنه؟
با سلام خدمت شما ....ظاهرا حضرت عالی تازه پا به میدان گذاشته اید بنده دو سال است در این سایت فرقه ای مطلب مینویسم.و از اول هم گفته ام احمدینزاد .... است و اکنون اظهرو منالشمس شده است.البته از خصوصیات اصلی ..... است که با شعار رفاه و ... مردم را میفریبد و الا اگر نتواند بفریبد که .... نمیشود اقای با ادب؟
بابا می خواهید از آقای پناهیان دفاع کنید، قشنگ این کار را بکنید.
چطور ميشود قالب فارسي بلاگ را به انگليسي تبديل كرد ؟ دوستان براي ايجاد يك وبلاگ مذهبي به اين قالب نياز دارم اگر ميتوانيد كمكم كنيد .ممنون
جناب حاج مراد نظر شما از این جمله کیه؟ «کور باد سیه دلانی که دجال وار جایگاه خود را از نظر رای مردم بالاتر از ولی امر مسلمین میبیند»
واضح بگو ! این نوع بی ادبی اشاره به منتخب آرای مردم دارد
جسور نباشید و درست بنویسید و پا تو ن رو از گلیم خودتون دراز تر نکنید
موفق و مهدوی باشید
رزمندگان لرستان آماده نبرد با دشمنان مهدی موعودند .
مرگ ما را شهادت در رکاب آقایمان دردانه عالم مهدی فاطمه قرار ده.
چقدر کلام حضرت امام با کلام استاد منطبق است...
آهای مردم چشمها رو باز کنید... فرج نزدیک است.
خوراکخوان (آراساس) دیدگاههای این محتوا