حركت سفينه انقلاب بايد بر طبق برنامه تئوريسين هاي متعدد باشد يا رهبري واحد؟ آيا نظريه پردازان انسانهاي مصون از خطا و اشتباه و بدون هوي و هوسي هستند كه مي توانند با وجود تكثر ، برنامه اي واحد را براي سفينه انقلاب طراحي كنند؟ از آغاز حركت سفينه انقلاب تا پايان دفاع مقدس كه به اعتقاد آقاي سروستاني راه صحيحي طي شده است ، نقش نظريه پردازان تا چه اندازه بوده است؟ عامل حركت درست چه بوده است جز تبعيت كامل از رهبري واحد ؟ آيا تنشهاي سياسي كه بر طبق روايات در سفينه انقلاب قبل از ظهور رخ خواهد داد تا چه اندازه قابل تطبيق با اعتراضات پروتستانهاي مسيحي به كليساي كاتوليك مي باشد؟ آيا حركت سفينه انقلاب به سمت مدار ظهور كه از 10 سال پيش توسط رهبري اين سفينه آغاز شده است تئوري جعل شده دولت نهم است كه مي تواند باعث واژگوني سفينه شود؟!

بسم الله الرحمن الرحيم

روز جمعه مورخ 16 مهر جناب آقاي سروستاني در راديو معارف در برنامه ي " تا جمعه ي ظهور"  بياناتي داشتند كه با توجه به اشكالات مهمي كه در اين بيانات و ديدگاه ايشان وجود دارد، به نقد اين صحبتها مي پردازيم.

فايل صوتي :

http://s1.picofile.com/apocalypse/Music/tajomezohur%2089-7-16.wma.html

متن صحبتهاي آقاي سروستاني در راديو معارف:

http://u313.ir/index.php?option=com_content&view=article&id=583:1389-07-18-15-20-12&catid=49:golmobasher

متن صحبتها در سايت موعود

http://mouood.org/content/view/11230/3

جناب آقاي سروستاني در اين گفتگو ، انقلاب اسلامي را به سفينه اي تشبيه نموده اند كه دست تقدير الهي آن  را طراحي كرده و به نحو باور نكردني به اينجا رسانده است ، در ادامه ايشان ضمن توضيحاتي در مورد آغاز تا انجام و مراحل حركت يك سفينه ، به بررسي مسير حركت صحيح آن پرداخته و سپس از اين مثال دستورالعملي براي سفينه انقلاب بيان نموده اند ، هرچند تفاوتهاي زيادي ميان سفينه فضايي كه از يك سري قوانين مادي پيروي مي نمايد و سفينه انقلاب كه به لحاظ دارا بودن جامعه انساني شرايط و قوانين خاص خود را دارد ، وجود دارد اما ما از آنها گذر مي كنيم و به تبيين ، نتيجه گيري و هشداري كه جناب آقاي سروستاني براي سفينه انقلاب رسيده اند مي پردازيم ، ايشان بهترين حالت ممكن در مورد سفينه انقلاب را حركت آن در مسيري مي داند كه نظريه پردازان و تئوريسين ها برايش تعريف نموده باشند ، نظريه پردازاني كه مقامشان با سياستمدارن متفاوت بوده و نسبت به آنها اشراف كاملتري بر سفينه ، مدارها و مسيرها دارند!
به اعتقاد ايشان سفينه انقلاب در صورت تبعيت از برنامه نظريه پردازان در هر مرحله اي با بهترين موتور محركه و سوخت متناسب با آن مرحله حركت كرده و داراي سرعت و مسير حركت معقولي خواهد شد و در زمان دلخواه به مدار مطلوبي  كه بايد به آن برسد ، خواهد رسيد و اين مسير در صورت اجراي كامل به بهترين نحوي تا پايان ماموريت سفينه انقلاب كه رسيدن به مدار منتظران زمينه ساز ظهور باشد ادامه خواهد يافت.
اما اين نظريه پردازان و تئوريسن ها چه كساني هستند ؟ كدام مرجع معتبر بايد صلاحيت آنها را تاييد كند؟ آيا ميان اين تئوريسين ها و اربابان زر و زور نمي تواند پيوندي شكل بگيرد و نظريه و تئوري مطلوب گروههاي قدرت طلب با امكانات گسترده آنها تبليغ شود ؟ همان چيزي كه در شبه تئوري هاي توسعه اقتصادي و توسعه سياسي رخ داد ؟

رابطه نظريه پردازان و رهبري سفينه چگونه است ؟

رابطه نظریه پردازان و رهبری سفینه چگونه خواهد بود ؟ اين ابهامات در بيانات ايشان بي جواب است. با وجود تكثر نظريه پردازان قطعاً ما تكثر نظريه ها را هم خواهيم داشت و حتي گاهي نظريات متناقض و متضاد را ! در اين شرايط اصولا نظريه صحيح و برتر چگونه بايد تعيين شود و توسط چه كسي ؟
رابطه اين نظريه پردازان با رهبري جامعه اسلامي بايد چگونه تعيين شود ؟ آيا اين تعريفي كه آقاي سروستاني از رسالت نظريه پردازان در مورد هدايت سفينه ارائه مي دهد دقيقا همان كاركرد رهبري جامعه اسلامي و ولايت فقيه نيست؟ اگر قرار باشد در حركت سفينه انقلاب امور بسيار مهمي مانند تعيين موتور محركه ، سوخت هر مرحله ، سرعت سفينه و حركت به سمت مدار بالاتر را تئوريسن ها تعيين كنند با آن اشكالات و نواقصي كه براي نظريه پردازان و تئورسين ها در بالا ذكر شد ، كه قطعا به تصادم و تزاحم خواهد رسيد ، رسالت و كاركرد رهبري واحد در جامعه اسلامي چه مي شود؟

اصولا تئوريسين ها در ديدگاه آقاي سروستاني آنچنان مقام بالايي دارند كه گويي انسانهايي هستند خالي از هرگونه نقص ، اشتباه ، هوي و هوس ، عدم ميل به اربابان قدرت و بدون اختلاف ، انسانهايي پيامبرگونه كه علم كامل به سیستم سفينه انقلاب داشته ، موانع پيش رو را كاملاً مي دانند ، به ظرفيتها و استعدادهاي جوامع انساني كاملاً اشراف دارند و به نحو احسن مي توانند بهترين مسير را براي سفينه طراحي كنند. و اين در حالي است كه ما از دشمني هاي بسيار پيچيده و موانع هوشياري كه در هر لحظه ممكن است بر سر راه اين سفينه به وجود  آيد و بسياري مورد پيش بيني تئوريسین ها نبوده است ، چشم  بپوشيم.

اصولاً بايد پرسيد حركت سفينه انقلاب از آغاز حركت تا پايان دفاع مقدس كه مورد تاييد آقاي سروستاني قرار دارد تا چه اندازه وابسته به وجود تئوريسين ها و نظريه هاي آنان بوده است؟ آيا رهبري واحد متصل به غيب كه همان ولايت فقيه باشد اين سفينه را مرحله به مرحله جلو برد يا تئوريسين هايي كه به اذعان خود ايشان مي توانند به راحتي با نوع بدلي و جعلي خود جايگزين شوند و هر نورسته اي بقول ايشان نظريه جعل كند؟ آيا اين دهانه گشادي كه هر بيگانه اي مي تواند وارد آن شود صلاحيت دارا بودن اين اختيارات حساس را دارد؟
امام عزيز براي رسيدن سفينه انقلاب به ساحل نجات ما را به پيروي از تئوريسين ها و نظريه پردازان فراخواندند يا رهبري واحد كه همان ولايت فقيه باشد؟

راهبر سفینه انقلاب : نظریه پردازان یا ولايت فقيه !!؟

اگر تئوريسين ها در نگاه ايشان مجموعه اي هستند كه در مرحله اي پايين تر از رهبري جامعه به طرح نظريات مختلف متناسب با شرايط مختلف مشغولند چرا رابطه اين تئوريسين ها با نقطه مركزي انقلاب و محور اصلي يعني ولايت فقيه در نگاه آقاي سروستاني تعريف و تببين نشده است ، تفكر ولايي كه ايشان مي گويد بايد نظريه ها منطبق بر آن باشد ، آيا داراي خصوصيات و ويژگيهاي مشخصي است يا اينكه چيزي صوري است همانند مقامي كه پاپ در مسيحيت دارد ، البته تشبيه حركتهاي اعتراضي در جامعه ما با حركتهاي پروتستاني در كليساي كاتوليك و نداشتن تعريف مشخص از ولايت و رابطه اش با نظريه پردازان و بسنده كردن به اسم  براي خالي نبودن عريضه همان صوري بودن ولايت فقيه را در انديشه ايشان نشان مي دهد و البته حداقل در حوزه مهدويت عدم توجه عملي و نظري به نظرات رهبري در ترسيم اصول كلي عرصه مهدوي براي حركت به سوي آينده كه در عملكرد آقاي سروستاني و مجموعه تحت مديريتشان ديده مي شود ، مويد اين مطلب است و قائل بودن جايگاهي شبه پاپ(كه دخالت چنداني در امور ندارد ، همچنانكه در اين سخنراني آقاي سروستاني به چشم مي خورد و البته در عملكرد موسسه موعود) براي ولايت فقيه را در تفكر آقاي سروستاني به اثبات مي رساند(كه البته اين تفكر همان خطي بود كه ما قبل اشاره كرديم يعني خط هاشميسم  ، زيرا همانگونه كه شاهديم در همين سخنراني كوتاه ايشان بالغ بر ده بار از كلمات نظريه و نظريه پردازان استفاده كرده و به تشريح جايگاه عظيم آنها كه مافوق سياستمداران بود و بر تمام مسيرها و مدارها اشراف دارند ، مي پردازد در حالي كه يك بار هم از نقش رهبري واحد در جامعه اسلامي و ولي فقيه كه قطعا مافوق تئوريسين ها بوده و بايد راه اصلي را ايشان تعيين كنند ، نام نمي برد)

حتي اگر نظريه پردازان به تشريح نظريات مختلف و دادن ايده ها بپردازند در نهايت ولي فقيه است كه بايد مطلوب ترين نظريه و ايده را انتخاب كرده و بعد از انتخاب غير رسمي او و تببين خصوصيات راه كه در بيانات ايشان مشخص خواهد شد اين مسير به عنوان بهترين مسير حركت سفينه خواهد بود (كه ما اعتقاد داريم در صورت انحراف يا اشتباهات جزئي به بهترين نحوي به دست طراح تقدير كه آقاي سروستاني قائل به طراحي و پيش بردن باور نكردني اين سفينه توسط او دارد ، اصلاح خواهد شد) و بعد از بيان نظريه مطلوب توسط ولي فقيه همه ساكنان سفينه حتي نظريه پردازن موظف به حركت در آن مسير هستند و نه خلق تئوري هاي جديد و گاه متضاد با نظر رهبري سفينه!

سفينه انقلاب براي دو مقطع تاسف بار مبتلا به تست تئوریهاي نظريه پردازان و عدم توجه به رهبري واحد شد و همين خسران براي سفينه انقلاب كفايت مي كند و اگر هدايت الهي ولايت فقيه نبود قطعاً اكنون اين سفينه تا كنون بارها واژگون شده بود.

فتنه 88 ، اعتراض اجتماعی پروتستاني به كليساي كالتوليك

یا نبرد گروه مهدوي و جريان مخالف براي دادن امور به امام زمان در آستانه ظهور !!؟

البته نكته قابل تاملي كه وجود دارد اين است كه آقاي سروستاني در حالي شبهه نظريات توسعه اقتصادي و توسعه سياسي و گفتگوي تمدن ها را به باد انتقاد مي گيرد و آنها را مي كوبد كه بررسي عملكرد تحت مديريت ايشان نشان مي دهد در زمان حاكميت اين شبه نظريات اعتراض و نقد جدي بر آنها نداشته است و باز قابل توجه است ايشان دوران بعد از اصلاحات را كه طي آن به اذعان بسياري از صاحب نظران و علي الخصوص رهبر معظم انقلاب(مدظله) اصلاح مسير اشتباه سفينه انقلاب و بازگشت به مدار صحيح صورت گرفت را ادامه همان مسير اشتباه ميداند و هشدار مي دهد كه در صورت ادامه اين وضعيت حركتهاي اعتراضي و خطرات جدي سفينه را تهديد مي كند!

اصولاً بايد از ايشان پرسيد كه آيا هر اعتراضي نتيجه حركت اشتباه است ؟ زماني كه در صدر اسلام سفينه اسلام دچار مسير اشتباه شد و تا 25 سال به حركت اشتباه خود ادامه داد ، آيا با روي كار آمدن انسان كامل اين سفينه در مسير صحيح خودش قرار نگرفت ؟ پس چرا در طي 5 سال سه فتنه بزرگ و اعتراض و به قول ايشان پوست تركاندن رخ داد؟
آيا اشتباه بزرگ اين نبود كه نقطه مركزي و محور اصلي سفينه اسلام يعني انسان كامل علي(ع) ناديده انگاشته شد و نظريه پردازاني مانند طلحه و زبير و معاويه و ... در مقابل رهبري واحد قد علم كرده و توده هاي مردمي را به سمت دلخواه خود هدايت كردند؟

آيا اعتراضات 88 كه در بيانات آقاي سروستاني در سفينه انقلاب رخ داده و در ديدگاه ايشان به خاطر ادامه غفلت بود و ادامه همان مسير اشتباه توسعه اقتصادي و توسعه سياسي و البته اين بار به نام حركت نادرست به سمت مدار زمينه سازان ظهور ، و تشبيه آن به حركات اعتراضي پروتستاني در كليساي كاتوليك ، تا چه اندازه درست است؟ در اعتراض پروتستانها به كليساي كاتوليك كدام طرف صاحب حق بود؟ قطعاً معترضين پروتستاني ، چون از فشار ابلهانه و تعاليم بي محتواي كليساي كاتوليك به تنگ آمده بودند ، خب در التهابهاي صورت گرفته در جامعه ما طي يك سال گذشته كه در نگاه آقاي سروستاني ادامه غفلت بعد از اصلاحات مي باشد ، كدام طرف محق است؟ شبه معترضين ؟ يا نظام كه همچون صدر اسلام و دوران حكومت امام علي(ع) در برابر برخي از نظريه پردازان زياده خواه كوتاه نيامد و در مقابل گردن كلفتي ها و زياده خواهي هاي خواص منحرف شده مقاومت كرد؟
آقاي سروستاني كه بايد به روايات آستانه ظهور آشنايي كامل داشته باشند آيا احتمال نميدهند اين التهابات و بقول ايشان اعتراضاتي كه آنها را اعتراضات پروتستاني مي داند همان درگيري و مقابله دو گروه حق وباطل در سفينه انقلاب موعود روايات باشد كه اتفاقا توسط روايات به خوبي بيان شده است ؟ درگيري ميان گروهي كه خواهان تسليم امر به امام مهدي(عج) هستند(گروهي كه مي خواهند سفينه را در مدار منتظران ظهورقرار دهند) و گروهي كه مخالف اين امر هستند؟
در نگاه آقاي سروستاني فتنه 88 و فتنه هاي پيش رو چگونه است؟ شبه معترضين تا چه اندازه حق دارند؟

حركت بر مدار منتظران و زمينه سازان ظهور

تئوري جعل شده دولت نهم يا خواست يك دهه گذشته رهبري سفينه انقلاب؟!

آیا آنچه از سال 84 به وقوع پیوست شبه تئوري جعلی بود که روی مردم تست شد یا آنگونه که رهبری عزیز فرمودند انجام اصلاح در انحرافات رخ داده در دوره سازندگی و اصلاحات و قرارگرفتن در مسیر تحقق ظهور ؟
آيا اين اعتراض ها فتنه دشمن بود یا  نتيجه جعل شبه نظريه ؟ آيا حركت سفينه انقلاب به سمت مدار منتظران زمينه ساز دقيقا خواست ولايت فقيه كه محور اصلي و تعيين كننده مسير سفينه انقلاب مي باشد ، نيست؟

نگاهي كوتاه به بيانات ولي امر مسلمين در عرصه مهدويت و سياست و تعيين خطوط كلي حركت سفينه انقلاب نشان مي دهد كه نظريه قرار گرفتن سفينه انقلاب در مدار زمينه سازان ظهور ، كه توسط معظم له براي اين سفينه ترسيم شده است و حتي قبل از روي كار آمدن دولت نهم از سال 78 و همزمان با آغاز موج بشارت ظهور و ربطي به احمدي نژاد هم ندارد كه اينك آقاي سروستاني بخواهد اين مسئله را بعنوان يک شبه تئوري كه احمدي نژاد مبدع آن بود و به خاطر اجراي آن مي خواهد سفينه انقلاب را هم فدا كند ، مورد تخريب قرار دهد!

نام بردن از جعل مكتب ايراني و نادرست شمردن باستانگرايي كه اينك مستمسكي براي كوبيدن دولت مكتبي شده است ، در بيانات آقاي سروستاني نشان داد كه ايشان همچنانكه در نظريه خود مسير حركت انقلاب بعد از اصلاحات را نادرست مي داند و نسبت به غفلت بيشتر و رخ دادن اعتراضات پروتستاني هشدار مي دهد در عمل نيز به نظر خود پاي بند است هرچند اين عمل به نظريه در دوران سازندگي و اصلاحات نمودي نداشت!

ما همچنانكه قبلاً هم گفته ايم جايگاه ولايت فقيه در تفكر آقاي سروستاني كاملاً گنگ و مبهم است ، خواننده به هيچ تعريف روشني از جايگاه ولايت فقيه در نگاه ايشان نمي رسد ، از سويي به صورت خيلي ملايم با جمله اي مبني بر منطبق بودن نظريه بر تفكر ولايي صحبت مي كند در حالي كه توضيح نمي دهند در اين آشفته بازار نظريات كه قطعا اربابان قدرت با تمام توان براي به كرسي نشان نظريه دلخواه وارد مي شوند (همچنانكه در دوران توسعه سياسي و اقتصادي وارد شدند) جايگاه ولايت فقيه كجاست؟ نظريه اصلي را چه كسي بايد تعيين كند؟ حركت به سمت مدارهاي بالاتر ، تعيين سوخت ، تعيين موتور محركه بايد توسط چه كسي انجام شود ؟ آيا دهها نظريه پرداز كه از هوا و هوس  ، نقص ، اشتباه ، ميل به اربابان قدرت و ... مبرا نيستند چگونه خواهند توانست مسائل بسيار مهم سفينه انقلاب را تعيين كنند؟ و اختلافات بسيار ميان آنها چگونه بايد حل و فصل شود ؟ و اگر انتخاب آخر با ولي فقيه است چرا در ديدگاه آقاي سروستاني هيچ خبري از آن و لزوم متابعت از او حتي براي نظريه پردازان نيست؟

آيا اگر رهبري سفينه مداري را تعيين كرد آن وقت نظريه پردازان هم بايد از او متابعت كرده و به دنبال تببين و تبليغ آن باشند يا به دنبال نظريه خود و خلق نظريات جديد و گاه متضاد با رهبري واحد باشند؟
پس چگونه است وقتي از سال 78 بنا بر فرمايشات صريح ولي امر مسلمين و اظهار نظر بزرگاني مانند آيت الله بهجت و ناصري ، قرار گرفتن سفينه انقلاب در مدار منتظران زمينه ساز بعنوان يك استراتژي از سوي رهبري سفينه تعيين مي گردد ، نظريه پردازاني مانند آقاي سروستاني نسبت به آن بي تفاوت بوده و حتي وقتي دولت مكتبي و شخص احمدي نژاد به تبليغ اين نظريه و بشارت ظهور مي پردازند ، از سوي آقاي سروستاني به عنوان جاعل نورسته شبه نظريه اي كه مي خواهد اصل وجود سفينه انقلاب را فداي قرار گرفتن آن در مدار منتظران كند ، كوبيده و تخريب مي شود و نسبت به شكل گيري اموج اعتراض پروتستاني و از دست دادن بخت و وقت براي تحقق ظهور و سلب توفيق آن ، هشدار داده ميشود.

موج بشارت ظهور كه آقاي سروستاني آن را هم رديف با شبه نظريه هاي توسعه اقتصادي و توسعه سياسي قرار داده و آن را نظريه جعلي دولت نهم مي داند ، از سال 78 و بعد از فتنه بزرگ كوي دانشگاه توسط مقام عظماي ولايت ايجاد شده و سپس بزرگاني چون آيت الله بهجت و ناصري آن را تقويت كردند ، در حالي كه آقاي سروستاني آن را اشتباه دولت نهم دانسته است كه مي خواهد با حركت زودهنگام بسوي مدار منتظران ظهور سفينه انقلاب را در صورت غفلت بيشتر به نابودي بكشاند!

http://u313.ir/index.php?option=com_content&view=article&id=584:1389-05-12-16-04-57&catid=3:main

آشكار شدن علت بايكوت بشارتهاي امام خامنه اي(مدظله) و دكتر احمدي نژاد در موسسه موعود!

حركت به سمت مدار منتظران ظهور زود است و باعث واژگوني سفينه انقلاب خواهد شد!

به اين جملات آقاي سروستاني دقت كنيد :

" ... تا هر نورسته ای تئوری جعل کنه و این سفینه زیبا رو فدای قرار گرفتن در مدار اصلی منتظران و زمینه سازان مشغول کنه ... "

مي بينيد كه آقاي سروستاني اعتقاد دارند كه يك نظريه جعلي مي خواهد كه به خاطر قرار دادن سفينه انقلاب در مدار منتظران و زمينه سازان( دقت كنيد كه اين اصلي ترين حرف دكتر احمدي نژاد است كه مي گويد ما بايد كشور را بسازيم تا زمينه ساز و سكوي پرش براي ظهور باشد) آن را به نابودي بكشاند ، و كاملاً مشخص است كه در نظر او جاعل اين شبه نظريه كسي نيست جز دكتر احمدي نژاد و از اين جاست كه راز بايكوت و سانسور بشارتهاي منتخب ملت به خوبي آشكار مي شود زيرا كه موعود آن را نظريه اي جعلي مي داند!

اما سئوال مهم اينجاست كه همه مي دانند كه آغاز گر اين موج و در واقع مبدء اين نظريه و حركت دهنده سفينه انقلاب براي قرار گرفتن آن در مدار منتظران و زمينه سازان ولي امر مسلمين مي باشد پس چرا نظرات و بشارتهاي معظم له  در طول 10 سال گذشته در موسسه موعود بايكوت شده است و اينجا راز ديگري آشكار ميشود ، موعود اعتقاد به جعلي بودن اين نظريه دارد ، حال از طرف هر كسي كه مي خواهد باشد ، باشد!

از نظر موعود و دست اندركارانش فعلاً حركت سفينه به سمت مدار ظهور زود است ، اين اعتقاد موعود و دست اندركاران آن به حركت سفينه بر مبناي نقشه راه نظريه پردازان اعتقاد دارند و نه فرد ديگري ، همچنانكه در صحبتهاي آقاي سروستاني اين حقيقت كاملاً مشخص است و قائل بودن به يك مقام صوري براي ولايت فقيه و همه كاره دانستن نظريه پردازان كه البته آقاي سروستاني نيز يكي از آنان است!

بايد گفت كه جناب آقاي سروستاني اين مدار آمادگي براي ظهور كه دولت نهم و شخص احمدي نژاد مبلغ آن بوده است نه بعنوان يه شبه نظريه جعل شده از سوي احمدي نژاد بلكه بعنوان يك استراتژي مهم مي باشد كه بيش از يك دهه از اتخاد آن از سوي رهبري سفينه انقلاب مي گذرد ، حال اگر برخي معظم له را زمره نظريه پردازان نمي دانند و اعتقاد  دارند كه اين سفينه بايد توسط نظريه پردازان مجهول الهويه هدايت شود ، مشكل خودشان است.

اعتراضات و آشوبهاي تهران در سال 88 ، آقاي سروستاني اين اعتراضات را از نوع اعتراضات پروتستاني بر عليه كليساي كاتوليك دانسته و علت آن را جعل شبه نظريه قرار گرفتن بر مدار منتظران زمينه ساز از سوي دولت نهم مي داند ، در حالي كه علت اين آشوبها دقيقا نظريه پردازان ، تئوريسين ها و خواص گمراهي بودند كه در مقابل رهبري واحد ايستادند. روايات شريف از درگيري دو گروه حق و باطل در ايران آستانه ظهور خبر مي دهند كه يكي خواستار اهداء امور به امام زمان(عج) و گروه ديگر مخالف آن است. از یک کارشناس مهدویت چنین انتظار است که مسائل را براساس احادیث و قرآن تفسیر کند نه براساس دیدگاه های نظریه پردازان غربی !

در انتها بايد گفت ما به هيچ وجه با خلاء تئوريكي مواجه نيستيم و البته تئوري قرار گرفتن سفينه در مدار منتظران ظهور كه توسط آقاي احمدي نژاد تبليغ مي شود نه يك شبه تئوري جعل شده توسط تئوريسيني نورسته كه تئوري و نظريه و خواست ولايت فقيه بعنوان رهبري واحد سفينه انقلاب مي باشد كه بيش از يك دهه از طرح آن مي گذرد.

بدون شك سفينه انقلاب راه خود را در مسيري كه رهبري واحد و ولي فقيه تعيين نموده است خواهد پيمود ، و سفينه انقلاب (هرچند با تنش هايي كه نه به خاطر اعتراضات پروتستاني بلكه بواسطه تزاحم افرادي كه ولايت و رهبري واحد سفينه را قبول ندارند) هم اينك در مدار منتظران ظهور قرار گرفته و انشاالله تاييدات الهي نيز آن را تثبيت خواهد نمود. همانگونه كه روايات از اين فتنه ها در سفينه انقلاب نه بعنوان اعتراضات پروتستاني كه به عنوان درگيري دو گروهي كه يكي خواهان تسليم امر به انسان كامل امام زمان(عج) مي باشد و ديگري مخالفان اين گروه ، ياد مي كند و البته افق آينده را بسيار روشن و درخشان توصيف مي نمايند ، قرار گرفتن سفينه در مدار آخر و حركت با انرژي خورشيد در حالي كه اين سفينه تمام ساكنان كره زمين را در خود دارد!

نصر من الله و فتح قريب و بشر المومنين

علی اصغر

89/7/19

بسم الله الرحمن الرحیم

یا ایها الذین امنوا  : اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولو الامرمنکم

رادیو معارف در صبح جمعه 16 مهرماه 89  دربرنامه تا جمعه ظهور، مصاحبه ای با اقای سروستانی داشت . با توجه به اشکالات زیربنایی وکلیدی مطرح شده دراین مصاحبه ، برآن شدیم تا از طریق تنها تریبون خود دراین سایت، سوالاتی را درباره این مصاحبه مطرح کنیم تا ایشان که خود را حوزه مهدویت صاحبنظرمی دانند پاسخگو باشند و همچنین طبق وظیفه ای برعهده تک تک آحاد جامعه اسلامی ست ، مسئولان رادیو معارف را که برگزارکننده چنین مصاحبه هایی هستند  نسبت به انحرافات آشکار در مواضع ایشان آگاه کنیم.

نقد این سخنان و روشنگری درباره انحرافات آن ازین جهت حائز اهمیت است که بدانیم تفکرآقای سروستانی دراین مصاحبه شباهت زیادی به سخنان بعضی به اصطلاح روشنفکران پیداکرده است  که نظریه پردازی را ابتدا با انحرافات به ظاهر کوچک ازمسیر ولایت فقیه آغازکردند و به تدریج در اثر اوج روشنفکری اکنون به جایی رسیده اند که قرآن کریم را یک متن بشری می دانند و عصمت ائمه معصومین را زیر سوال برده اند و در سالهای اخیر ، تبدیل به  یک منبع تغذیه فکری برای جریان سکولارغرب زده و کاملا ضدولایت فقیه شده اند . جریانی که صراحتا توسط نهادهای مالی و رسانه ای آمریکا مورد حمایت قرار گرفته است تا بلکه بدینوسیله بر نور درخشان  ولایت فقیه و جمهوری اسلامی ضربه فکری بزند وپشتوانه ای  برای فتنه سبز مورد حمایت صهیونیست باشد .
بزرگترین انحرافی که دراین مصاحبه دیده می شود نادیده گرفتن نقش  ولایت فقیه و جایگاه و نقش آن در نظریه پردازی مهدوی ست .
درقسمتی ازین مصاحبه می خوانیم :

"مهمترین عامل محرک وپیش برنده جوامع انسانی در مسیرها ی طولانی وپرخطر نظریه ها و نظریه پردازان هستند"!

با خواندن این جمله این سوال پیش می آید که منظور از نظریه پردازانی که مهمترین عامل و محرک و پیش برنده جوامع انسانی هستند چه کسانی هستند؟ آیا مثلا امام خمینی از نظر ایشان جزو نظریه پردازان محسوب می شوند ؟  همانطور که می دانیم فرق میان یک نظریه پردازبا یک فقیه جامع الشرایط  بسیارا ست و لغتی که توسط یک فرد محقق صاحب مدعا بکارمی رود بسیار مهم و کلیدی ست . مخصوصا وقتی به نقش کلیدی مهم نظریه پردازان دردیدگاه اقای سروستانی یعنی ارائه طریق و پرش سفینه انقلاب به مداربالاتر ، توجه کنیم:

"وبلکه از یک فراز و موقعیت خیلی مشرف وخیلی بالا ومشرف به همه ی مسیرها و مدارها راه رو می بینند وارائه ی طریق می کنند"

آیا نظریه پردازان درجایگاهی برتراز رهبری و فرماندهی سفینه انقلاب قرار دارند ؟  که امکان پرش به مداربالاتر و رهاشدن ازپوسته ها را فراهم می کنند ؟

نظریه پردازی اصیل با رویکرد استراتژیک همه ی مناسبات ضمن حفظ سفینه بزرگ اجتماعی در مسیر اصلیش و با رویکرد و ملاحظه مدار تعیین شده امکان پرش به مدار بالاتر و گذر از پوسته ها را فراهم می کند .دراین مصاحبه اقای سروستانی انقلاب را مانند سفینه ای می داندوبدون اشاره به فرمانده این سفینه ،  درمورد سردرگمي يا غفلت از مأموريّت و مدار اصلي و ماموریت نهایی و شبه تئوری های جعل تئوري‌هايي ناهمگون و ناسازگار هشدارمی دهد .

آقای سروستانی درحالی نسبت به سردرگمی و غفلت ازماموریت نهایی درشرایط فعلی هشدارمی دهند که رهبری بزرگوار شرایط فعلی را زنده کردن و بازسازی خصوصیات جوهری انقلاب که همان مقدمه سازی برای ظهور است می دانند  .رهبری می فرمایند :"گفتمان عمومى دولت اينهاست؛ به طور خلاصه: زنده‏كردن و بازسازى برخى خصوصيات جوهرى انقلاب و منطق امام؛ و مقابله‏ى با كسانى كه ميخواستند اين ارزشها و اين مفاهيم اساسى را منسوخ كنند، يا از بين ببرند، يا ادعا ميكردند كه منسوخ شده و از بين رفته؛"(لینک)

که این هدف گذاری درمورد اهداف انقلاب حتی اگربه کنایه باید دراولین قدم ایهام فراوانی را در ذهن ایجادمی کند که آیا ماموریت سفینه انقلاب چیست ؟ دستیابی به مدرنیته تمام عیاریا بازگشت به مدار اوّليه و نقطة پرش اوّليه است، ولي با هيئتي جديد و قرن بيست و يكمي ؟؟ بعد از آن با هشدار دادن در مورد نابسامانی در حرکت سفینه انقلاب ، بدون اشاره به رهبری و فرماندهی سفینه ، وبا جدا دانستن ساحت برترنظریه پردازان از عرصه سیاست!!!!! ، درمورد نقش مهم نظریه پردازان در مدیریت و راهبری جریان های اجتماعی و این سفینه انقلاب تاکید فراوان می کند و این سوالات را به ذهن متبادرمی کند که
کدام نظریه پرداز منظورنظر ایشان است که برای راهبری اجتماع نیازی به دانستن مسائل سیاسی و اجتماعی ندارد و کاملا ازسیاست جداست ؟
آیا اصولا جدایی دین از سیاست مقبول و پسندیده است که به عنوان حسن برای چنین نظریه پردازانی مطرح می شود ؟
آیا مهمترین نقش در راهبری سفینه انقلاب به عهده رهبری ست یا نظریه پردازان ؟ یک  عالم متقی و اهل جهاد و عمل یا افرادی ناشناخته که ازجنبه عملی و تئوری مدعایشان اثبات نشده کدام نقش راهبری و کلیدی را دارند ؟
سپس با مطرح کردن شبه تئوری هایی مانند توسعه ی اقتصادی، توسعه سیاسی ،گفتگوی تمدن ها به طور کد گونه  ،  از دوران ریاست جمهوری آقایان هاشمی و خاتمی عبورمی کند . و به دوران فعلی یعنی ریاست جمهوری دکتراحمدی نژاد می رسد .
سپس ایشان ،دوباره با ادبیاتی مبهم و کدهایی که بعد ازفتنه 88 ، درعرصه ادبیات سیاسی  معنای خاص پیداکرده ، نتیجه ی پیاده شدن بعضی شبه تئوری های جعلی را ، بوجود آمدن اعتراض های اجتماعی و پوست ترکاندن یک جامعه می دانند!!!

ایشان برای تشریح معنای پوست ترکاندن جامعه ! ،- که خود جای تامل فراوان دارد - با زدن مثالی درباره علت ازهم پاشیده شدن جامعه دینی مسیحیان درقرن 16 هجری چنین به شنونده هشدارمی دهد که ممکن است هم اکنون نیز بعضی جریان های فکری مسبب تقابل مردم با روحانیت وشکل گرفتن جریان اعتراض اجتماعی پروتستانیم شوند ! کدواژه هایی مانند مکتب ایرانی نیز در شکل گرفتن این القای ذهنی موثراست که بدانیم منظورکدام خط فکری  است ! واین شناخت به کدام دوران برمی گردد ! چیزی که این سخنرانی را کامل می کند این است که بدانیم در دوران ریاست جمهوری دکتر احمدی نژاد علی رغم وجود بیشترین تایید ازجانب رهبری بزرگوار درباره دولت مکتبی و علی رغم وجود بیشترین بشارت ها و سخنان مرتبط با امام زمان درسخنرانی های دکتراحمدی نژاد ، سایت موعود هرگز و حتی یک مطلب نیز اشاره ای به این بشارتهاو تاییدها نمی کند و گویا به طورکامل درفضای قبل از سال 84 قرار دارد !
ایشان درادامه مصاحبه ، بدون اشاره به نقش رهبری ،  مهدویت برامده از تئوری های نظریه پردازانی مانند خود  را والاترین گزینه کمک به سفینه انقلاب اسلامی معرفی می کند!!!! و سپس با هشداراین مطلب که نباید بگذاریم هر نورسته ای تئوری جعل کند، بدون اشاره به روحیه انقلابی موجود درعرصه مدیریت کشور درسالهای اخیر ، انقلابیون اصیل را منحصربه همان کسانی می داند که زمانی میل به وصل معبودداشتند!!!!! ، وبه این ترتیب ، چنین القامی کند که نسل آن انقلابیون اصیل تمام شده و افراد امروزی ، تنها واماندگانی هستند که ادبیاتشان  بوی نموری و کهنگی می دهد!

آقای سروستانی درحالی تمجیدهارا منحصر به انقلابیون نسل گذشته می داند و درحال حاضربيم شكل‌گيري امواج اعتراضي و پروتستاني می دهد و ازجایگزینی قومی دیگربه جای ما ابرازنگرانی می کند که  ایت الله خامنه ای علاوه براعلام رضایت چندین باره درحوادث مرتبط با فتنه اخیر ازملت با بصیرت ایران ، درموردنسل امروز می فرماید :" امروز بحمداللَّه ملت ما توجهشان به مقوله‏ى مهدويت و وجود مقدس حضرت مهدى (سلام اللَّه عليه) از هميشه بيشتر است. روز به روز انسان احساس ميكند در دل جوانان، در ميان آحاد مردم، شوق و عشق و ارادت و تذكر نسبت به وجود مقدس حضرت حجت (سلام اللَّه عليه) بيشتر ميشود. اين هم از بركات خود آن بزرگوار است." (لینک)

و جالب ترآنکه این افراد را چنین توصیف می کند:
" کسانی که درحال حاضر  ملکوت همه ی بد اخلاقی ها و واپس گرایی ها در میان برخی از مردم شده اند  ! "
با این جملات ، چنین سوالی به ذهن متبادرمی شود که منظورازین کسانی که درحال حاضرملکوت همه بداخلاقی ها و واپس گرایی ها شده اند دقیقا چه کسانی هستند؟! و آیا این افرادواپسگرا !  مانعی دربرابر آن مدرنیته تمام عیار طراحی شده برای سفینه انقلاب به شمارمی روند !!!!؟
بکار بردن کلیدواژه های مانند بداخلاقی و واپس گرایی از آن جهت قابل توجه است که به یاد بیاوریم که شعارموسوی درتخریب دکتراحمدی نژاددر انتخابات 88 این بود" ادب مرد به زدولت اوست" و طرفداران او بربی اخلاقی دکتر احمدی نژاد تاکید میکردند و به یاد بیاوریم لقب آقای هاشمی در سال 84 برای جریان انقلابی دکتراحمدی نژاد درسال 84" تحجر و واپس گرایی" بود !

ودرنهایت  دوباره در آخرکلام اقای سروستانی هشدارمی دهد که مبادا دچار اعتراض پروتستانیم شویم ! که واژه شناسی کلمه اعتراض نیزخود بیانگرنوعی جهت گیری فکری خاص است.یکی از مغالطه هایی که روشنفکرانی مانند سروش دچار  آن شدند ، خلط کردن میان مسیحیت و اسلام است .حتی اگراین تشبیه نامناسب را از طرف یک مبلغ مهدویت بپذیریم نکته دیگرآن است که پروتستانیسم  یک اعتراض اجتماعی نبود بلکه یک کودتای ماسونی بود ! .(+)
اما در تشبیه جامعه ما به اروپای قرن 16 نیز کدهای جالبی وجود دارد که از طرف بعضی روشنفکران غرب زده مانند سروش نیز ترویج می شود .دراین مدل تفکربه شنونده تلقین می شود که  جمهوری اسلامی ، حکومت افراطی روحانیون است و ادامه این وضع یعنی تحمل تحجروواپسگرایی  مانند اروپای قرون وسطا منجربه ترکیدن و پوست انداختن جامعه می شود . ودراین مدل جامعه شناسی ، تجدیدنظرطلبان پروتستانیسم که تمثیلی ازاصلاح طلبان هستند .البته انشالله منظور آقای سروستانی ازبیان چنین مثالی القای این مطلب نیست اما تشابه جالب کدهای بکاررفته درسخنان اخیر اقای سروستانی این سوال را درذهن مخاطب آگاه ایجادمی کند که هدف از طرح این مباحث درحوزه مهدویت چیست ؟

آیا جامعه ما به جامعه قرن 16 شبیه است و نقش رهبری دراین جامعه مانند نقش پاپ است ؟؟؟

آیا مسائل رخ داده در سال 88 ، از نظرایشان فتنه بود یا اعتراض اجتماعی !؟

آیا فتنه 88 ، تقابل جریان حق و باطل درنبرد اخرالزمانی بود یا اعتراض های اجتماعی برای پوست ترکاندن ورسیدن سفینه به مدرنیته تمام عیارطراحی شده !؟

آیا مهدویت بدون ولایت فقیه و مهدویتی که تنها توسط نظریه پردازان مطرح می شود می خواهد چه جامعه  ای را بسازد ؟ هدف این انقلاب چیست ؟ منظور از " مدرنیته تمام اعیار طراحی شده " چیست؟ منظور از نظریه پردازانی  نقشی محوری تر از رهبری انقلاب ، در راهبری سفینه انقلاب  دارند چه کسانی هستند ؟ ؟علت و شباهت شدید این نظریه پردازان به افکار افرادی معلوم الحال چیست ؟ منظور ازشبه تئوری پردازان واپس گرایی که تست آن منجربه پوست ترکاندن جامعه می شود چیست ؟ منظور از هشدار برای حرکت های اعتراضی توسط ایشان چیست ؟

این مدل مهدویت بدون ولایت فقیه به کجا خواهد رفت ؟

درپایان باید ازگردانندگان رادیو معارف این سوال را پرسید که آیا بر آنچه به عنوان نگاه مهدوی توسط رادیو معارف دراختیارمخاطبان قرارمی گیرد دقت نظرلازم انجام می شود ؟ و آیا دقت لازم برای آنچه ازین رسانه به مخاطبان عرضه می شود و انطباق آن بردیدگاه انقلاب و رهبری صورت می گیرد ؟چرا رادیو معارف جمهوری اسلامی ایران چنین مصاحبه ای را پخش می کند ؟ آیا نظارت بر برنامه های صدا و سیما نباید قوی ترباشد؟

یکی از اعضای مبشران ظهور