آغاز دهه 80 سالهای پايان جنگ سرد بود و محو شدن تدريجی رقيب سنتی ، يعنی شوروی سابق و اردوگاه به اصطلاح کمونيسم. و حالا دشمنی ديگر برای استعمار و امپريالیسم ، سر از سايه هزار ساله اش به درآورده بود.. همه اينها پس از پيروزی انقلاب اسلامی آمدند که مستقيما مدرنيته غرب را هدف قرار داده بود. در واقع بعد از سقوط شوروی ، سمت دوربين هاليوود ، جهان اسلام را نشانه رفت . حالا ديگر ساموئل هانتيگتون( از انديشمندان غرب) نبرد نهايی غرب با اسلام را تحت عنوان "جنگ مابين تمدن ها" تئوريزه می کرد. جنايتکاران و تروريست هايی که همواره در فیلم های جيمزباند و امثال آن وابسته به شرق بودند ، حالا ديگر مسلمان شده بودند و مليت عرب داشتند ، در فيلم هايی مانند :"دروغ های حقیقی" ، "تصميم عملی" و "دلتا فورس" و ...که تروريست های مسلمان قصد دارند با سلاح اتمی ، آمريکا را نابود کنند!! يعنی هيولاهای دهه 80 ، شکل و شمايل انسانی و مسلمان مي يابند.
برگرفته ازنشريه موعود
اما پس از آغاز هزاره جديد ، سينمای غرب زبان و لحن بيانی ديگری يافته است. در واقع هاليوود آرايش دخانی به مفهوم ماورايی و آخرالزمانی گرفته تا ذهن بشر را برای انتظار نبرد سهمگين آخرالزمان و يا همان "آرماگدون" آماده نمايند.در کتب و اسناد منتشره آمده است که بنا بر اعتقاد صهيونیست ها ، با آغاز هزاره جديد و عبور از برج حوت (ماهی) به برج حمل (سطل) ، زمان اقدام برای فراهم آوردن زمينه های ظهور مسيح موعودشان فراهم آمده است. به عبارت ديگر آنان براين باورند که جهان به آرماگدون و آخرالزمان مورد نظر مسيحيان و يهوديان صهيونست بسيار نزديک شده و حالا نوبت عمل فرا رسيده است. اگرچه صهيونیست ها ، ديرزمانی است که عمل خويش را برای روز موعودشان به نام "آرماگدون" ، شروع کرده اند.
مسيحيان صهيونيست براين باورند که مسيح (ع) دوباره ظهور میکند و در آخرالزمان جنگ و ويرانی بزرگی (آرماگدون) اتفاق خواهد افتاد و بعد از اين ويرانی صلح دائمی تا هزار سال يعنی تا قيامت بر قرار خواهد شد.
آنها اعتقاد دارند پس از اينکه نبرد خير وشر آغاز شد، پيروز نهايی خير است و شيطان توسط مسيح به اسارت کشيده میشود. در اين جنگ تنها کسانی نجات پيدا میکنند که مسيحيان صهيونيست باشند. به گفته مسيحيان صهيونيست ، ميليونها نفر از دشمنان مسيح از عراق حرکت خواهند کرد و از فرات خواهند گذشت و به سمت قدس خواهند رفت. در ميان راه نيروهای مومن به مسيح ، راه آنها را سد میکنند و در آرماگدون به هم میرسند و جنگ در میگيرد. در تفسير جنگ آرماگدون هم میگويند که سپاه ايرانی، قفقازی، سودانی، ليبيايی و... به عنوان سپاه شر از عراق حرکت میکنند. ( توجه کنيد که سالهاست بوش و دار و دسته اش ، کشورهايی مانند ايران را "محور شرارت " خوانده اند!) طبق نظر آنها، اين جنگ بايستی بين سال 2000 تا 2007 روی می داده است!! ( و اکنون نيز هر لحظه برای اجرای آن آماده اند)از همين روست که از سال 2000 توليد آثار عظيم تاريخی که تقريبا از دهه 60 تعطيل شده بود ، مجددا رونق گرفت. فيلم های مذهبی بارديگر با رويکرد تاريخ انبياء يهود جلوی دوربين رفتند. فيلم هايی مانند :"داوود" با بازی ريچارد گر ، "سليمان" و ...امری پوشيده نيست که سينمای امروز هاليوود ، آرايش آخرالزمانی گرفته است. ديگر از فيلم های رئال کمتر نشانی به چشم می خورد. چند سالی است که موجی از تخيل و خرافه و وهن و اسطوره در سينمای هاليوود به راه افتاده که بخش مهمی از آن ، هدفمند به نظر می آيد. در واقع بعد از 11 سپتامبر 2001 زبان سينمای غرب ، عوض شده و عليه مسلمانان چرخيد ، بدون آنکه در هيچ دادگاهی اتهام حتی يک مسلمان ثابت شود."برژينسکی" مشاور امنيت ملی جيمی کارتر (رييس جمهور اسبق آمريکا) در بخشی از مقاله مفصلش تحت عنوان" اين پارانويا را متوقف کنيد " در روزنامه واشینگتن پست در اعتراض به اين موج ضد اسلامی نوشت : "... برنامه هايی که در آن تروريستها با چهره های «ريش دار» به عنوان کانون افراد شرور نمايش داده می شوند ، اثرات عمومی آن تقويت احساس خطر ناشناخته اما مخفی است که می گويد به نحو رو به افزايشی زندگی آمريکاييها را تهديد می کند . صنعت فيلم سازی نيز در اين خصوص اقدام کرده است.در سريالهای تلويزيونی و فيلمها، شخصيتهای اهريمنی با قيافه و چهره های عربی(اسلامی) که گاهی با وضعيت ظاهری مذهبی، برجسته می گردند، نشان داده می شوند که از اضطراب و نگرانی افکار عمومی بهره برداری کرده و ترس از اسلام را بر می انگيزد.کليشه صورتهای اعراب (مسلمان ها) بويژه در کاريکاتورهای روزنامه ها، به نحو غم انگيزی يادآور تبليغات ضد يهودی نازی هاست. همچنين در هفته های اخير فيلم های متعددی به اکران سينماهای جهان در آمده اند که يا همان لحن آخرالزمانی را دارا هستندو يا مخاطبانشان را از موجودات و پديده های موهومی، می ترسانند.
فيلم هايی مانند : "" Beowulf ، "666 ، جانور " ، "شب زامبی 2" ، "شيطان ساکن: انقراض" ، "Cult " ، "غير مقدس" ، "کیفرهای گناه" ، "برآمدن" ، "درو کردن" ، ""28 هفته بعد" ، "Transformers " ، "Gryphon
" و... همگی درباره وضعيت آخرالزمان ، منجی و يا موجودات شريری هستند که می خواهند جهان را به تسخير خود درآورند و انسان ها را نابود سازند.
اگرچه بحث آخرالزمان از خيلي پيشتر در ساختارهاي سياسي حاكم و بافت سنتگراي جامعه آمريكا حضوري پرقدرت داشته، اما اكنون رابطهاي متفاوتتر و تأثيرگذارتر ميان آن و هاليوود شكل گرفته است. راسين سعي دارد در اين مقاله نسلهاي مختلف معتقدين به اين مقوله را در هاليوود معرفي كند. اين تصويری ولو ناقص و اجمالی است از آنچه که در غرب می گذرد.می توان از اين مجمل ، حديث مفصل خواند و به دنبالش به مسئوليت شيعه بودن خود فکر کنيم و به نظر میرسد بيش از همه بايستی به قيام حضرت مهدی موعود (عج) پرداخت . بايستی شرايط آن قيام و نشانههای ظهور و شخصيت اين منجی عالم بشريت را با زبان سينما و بر پرده عريض هنر هفتم ، به دنيا شناساند تا بسياری از آزاديخواهان و فرهيختگان دنيا که هنوز با حضرت حجت (عج) و قيام و آرمان های ايشان آشنایی ندارند نسبت به وجود مبارک این موعود تاریخ بشر آگاه شوند که انشاالله در ظهور آن حضرت تعجيل شود. ممکن است در اين راه آثار و فيلمهای ناقصی هم ساخته شود که قطعاً نتواند و نمیتواند ابعاد گسترده شخصيتی و ظهور حضرت حجت (ع) را بيان نمايد ولی بايستی ساخته شود در تعداد زياد و کميت بالا و البته با ساختار سينمايی استاندارد و جهانی که قابليت اکران و نمايش در سطح بينالمللی را دارا باشد.