روایتی از پیاده روی اربعین
بعد از نماز ظهر و عصر بود که با خانواده از قم راه افتادیم ، نماز مغرب و عشاء در نهاوند بودیم ، یک میدان حاشیه ای شهر و موکب و ایستگاه صلواتی بسیار زیبا و دلنشین ، پذیرائی گرم و خوب .
شب را در موکبی دیگر بعد از کرمانشاه گذراندیم ، شور و عشق وصف ناشدنی در زوار و خدمه موکب کاملا هویدا بود ، در آن شب سرد پاییزی همه به عشق یک نفر جمع بودند ، عشقی گرمابخش که پیر و جوان ، زن و مرد ، کوچک و بزرگ ، همه را مجذوب خود کرده بود.
صبح زود بود که رسیدیم مهران ، ترافیک سنگینی از اول مهران شروع شد که حاکی از استقبال بالای مردمی از حماسه اربعین بود ، چند کیلومتر به مرز پیاده روی ها آغاز شد ، سیل جمعیت بود که می رفت به سمت حرم ارباب.
ظاهرا چندساعتی بود که مرزها را برای عبور بدون ویزا باز کرده بودند و گذر از مرز سریعتر شده بود ، فکر می کنم هر سال چند روز مانده به اربعین ویزا را برمی دارند ان شاالله.
نزدیک به 2 کیلومتری پیاده روی کردیم تا رسیدیم به ترمینالی که عملا جز بیابان صاف پر از جمعیت و چند ماشین بیشتر نبود ، سیل جمعیت بود که می آمد ، نه ابتدایش معلوم بود نه انتهایش ، برخی به امید آمدن وسیله نقلیه می نشستند اما بسیاری همچنان به راهی که انتهایش معلوم نبود ، می رفتند.
رفتن برای ما مشکل بود چون هم پیرمرد 70 ساله داشتیم و هم بچه 5 ساله ، ساعتی نشستیم تا یک ون پیدا کردیم.
التماس جوانان عراقی برای مهمان گرفتن زائرین
هنوز ساعتی از حرکتمان نگذشته بود که با صدای اطرافیان بیدار شدم ، سئوال کردند که چه کنیم ، ظاهراً اینها ما را برای شام و اسکان دعوت می کنند ، از صحنه ای که می دیدم اشک در چشمانم حلقه زد و بغض گلویم را گرفت ، جوانهای عراقی برای مهمان گرفتن زائرین با هم رقابت می کردند ، التماس می کردند و با ایماء و اشاره به کسی که او را نمی شناختند ، می فهماندند که بیا و بر ما منت بگذار و در خانه ما استراحت کن. براستی آیا کسی نمونه ای از این صحنه های ناب و دلنشین در این دنیای پر از خودخواهی و منفعت طلبی سراغ دارد؟
در این میان نوجوانی توجهم را جلب کرد ، با چه حرارت و انرژی این طرف و آن طرف می دوید و برای مهمان گرفتن زائرین التماس می کرد ، داستان عجیب این نوجوان را خواهم گفت.
جنینی که با لطف حضرت ابوالفضل(ع) زنده شد
آن شب مهمان یک مهندس نفت در شهر کوت عراق شدیم ، احترام و محبت و پذیرایی و استقبال خانواده ی ایشان وصف ناشدنی بود ، گویا دوستان صمیمی یا فامیل نزدیکشان بودیم ، عشق حسین(ع) چقدر دلها را به هم نزدیک می کند.
شام را خوردیم و با مهندس کریم شروع به صحبت کردیم ، بنده با عربی دست و پا شکسته و برادر همسرم که طلبه است با عربی بهتر.
از همه جا صحبت شد از ظهور و نشانه هایش ، از داعش ، از علمای عراق از توافق ایران و عراق و حتی از احمدی نژاد!
ایشان علاقه زیادی به بحث نشانه های ظهور نداشت و می گفت اتحاد بهتر است! فهمیدم گروههای مدعی مهدویت از قبیل فرقه احمدبن حسن یمانی چگونه با عملکرد تفرقه افکنانه خود تاثیرات سوء خود را بر ذهنیت مردم گذاشته است ، وقتی صحبت از احمدی نژاد شد ، برق از چشمان مهندس کریم پرید و با لبخند و علامت دست خود (انگشت شست به سمت بالا) گفت که احمدی نژاد عالیست.
صبح زود بود که مهندس کریم برایمان ماشین گرفت به سمت نجف ، عکسهای یادگاری را گرفتیم و راهی شدیم در ماشین فهمیدم که راز حرارت و شور محمدباقر(پسر مهندس کریم) چیست ، خانواده گفت همسر و دختران مهندس کریم با چه صمیمت و محبتی از آنها پذیرائی کرده اند و ساعتها از هر دری دست و پا شکسته صحبت کرده اند تا رسیده اند به کرامت حضرت عباس(ع) به محمد باقر ، همسر ایشان می گفت: وقتی 5 ماهه محمدباقر را حامله بودم به علت درد به پزشک مراجعه کردم ، پزشک بعد از معاینه گفت که جنین مرده است و هرچه زودتر باید خارج شود ، با قلبی شکسته از مطب خارج شدم و به خانه آمدم ، چند روزی گذشت ، همسرم می گفت باید برای جراحی برویم بغداد ، ماندن جنین مرده هم معصیت دارد و هم برای سلامتی تو ضرر ، دلم رضا نمی داد ، تصمیمم را گرفتم ، گفتم من نذر پیاده روی می کنم تا حرم عباس(ع) و پیاده راه افتادم ، بعد از چند روز رسیدم کربلا و چند روزی را متوسل حرم حضرت عباس(ع) شدم و بسیار گریه و دعا کردم تا حاجتم را گرفتم ، احساس کردم که جنین دوباره حرکت می کند ، با همسرم به مطب دکتر رفتیم و دکتر گفت که طفل کاملا صحیح و سالم است! و آن جنین اینک 15 ساله بود با سری پرشور برای خدمت به زائران اباعبدالله الحسین(ع).
آری مردم عراق اینگونه کرامات را به عینه از اهل بیت(ع) درک می کنند که آنگونه در خدمت به زائرانشان حرص و ولع دارند.
شیعیان آواره تلعفر عراق ، ساکنان موکب های عزاداری
بسوی نجف حرکت کردیم در راه که می رفتیم قدم به قدم موکب بود ، اصلا عشق مردم شیعه ی عراق همین است ، بعد از اتمام هر اربعین ، همتشان آماده شدن برای خدمت به زوار حسین(ع) است در اربعین بعدی.
در یک موکب پیاده شدیم ، پذیرایی چای بودیم و حلیم ، یک چای گرفتم و با پسر کوچکم رفتیم کمی دورتر از موکب ، تعدادی کبوتر بود که می دانستم دیدنشان پسرم را خوشحال می کند ، مردی جلو آمد ، سلام و احوالپرسی کردیم ، گفت که ساکن این موکب است اما اصالتاً از شیعیان ترکمان شهر تلعفر عراق است و پس از حمله داعش به همراه سایر شیعیان تلعفر همه چیز را رها کرده و به نجف و کربلا آمده و با لطف صاحبان موکبها در آنجا ساکن شده اند
می گفت وحشی های داعش همه را از کوچک و بزرگ سر می بریدند حتی نوزادان درون گهواره را! گفتم که اینجا کارت چیست ؟ گفت که عضو حشدالشعبی(بسیج مردمی) هستم ، 10 روز در جبهه ام و 10 روز در خانه. با آروزی موفقیت و بازگشت به خانه ، با رزمنده ترکمن خداحافظی کردم و راهی حرم مولا امیرالمومنین(ع) شدیم.
ساعتی قبل از ظهر بود که وارد نجف شدیم و به زحمت و آهسته آهسته در میان سیل جمعیت به سمت حرم رفتیم ، شور و حال مردم در داخل حرم و مخصوصا اطراف ضریح مقدس وصف ناشدنی بود ، شبیه یک رویا بود، بسیاری باور نمی کردند که در محضر امیرالمومنین(ع) هستند ، حرارت و بهت و حیرتشان آشکار بود .
شب را در موکبی با فضای باز سپری کردیم ، به مدد پتوهای موکب هوا زیاد سرد نبود ، صبح زود اول به زیارت وادی السلام رفتیم ، قبرستان عجیبی بود و قبرهایی که تا کنون ندیده بودم :
پیاده روی خود را از نجف آغاز کردیم ، تا چشم کار می کرد ، آدم بود ، هر گوشه ای را نگاه می کردی در تلاش بودند برای خدمت به زوار اربعین بود ، همه چیز رنگ و بوی حسین(ع) داشت. صحنه های به یاد ماندنی زیاد بود ، از پذیرائی اطفال کوچک تا سالخوردگانی که به زحمت حرکت می کردند ، از جوانانی که متواضعانه بدنهای زائران را ماساژ می دادند تا مردان و زنانی که برای میهمان گرفتن زائران التماس می کردند و تو مجبور بودی که برای رسیدن به مقصد و علی رغم میلت درخواستشان را رد کنی.
موکب امام زمانی و بحثی پیرامون نشانه های ظهور و خروج سفیانی
شب را در موکبی ساکن شدیم که نام زیبایی داشت ، بعد از نماز صبح و صبحانه قصد حرکت داشتیم که به نیت تشکر و تحسین نام زیبای موکب با یکی از خادمان هم کلام شدیم ، از نزدیکی ظهور و نشانه هایش و سفیانی و خونریزی هایش بحث شد ، این دوست عرب ما عقیده جالبی داشت ، می گفت اگر مسلمانان متحد شوند حرکت سفیانی می تواند در نطفه خفه شود و شکست بخورد و هیچ نیازی نیست که پیش بینی روایات از جنایاتش یک یک به یک محقق شود. بنده هم صبحتهای ایشان را تایید می کردم.
تا نزدیک ظهر پیاده روی کردیم تا نزدیکی های عمود 400 رسیده بودیم که با خانواده سوار ماشین ون شدیم ، با چند تن از جوانان عراقی همسفر بودیم ، یکی از آنها جزو کتائب حزب الله عراق بود ، وقتی از نشانه های ظهور و بسیار نزدیک بودن ظهور ( با زبان دست و پا شکسته عربی) می گفتم علاقه بسیاری نشان می دادند ، برایشان تازگی داشت ، چیز زیادی در این موضوع نشنیده بودند.
170 عمود مانده به کربلا پیاده شدیم ، جمعیت بسیار فشرده تر شده بود ، تلاش زیادی می کردیم تا همدیگر را گم نکنیم که پیدا کردن واقعا سخت بود ، نماز ظهر و عصر را در یکی از موکبها خواندیم و حرکت کردیم ، حضور مردم چشمگیر بود ، شور و حال بی نظیری حکم فرما بود ، چهره ها برانگیخته ، قدم ها استوار ، اراده ها محکم و همه بسوی یک هدف در حرکت. آهن ربای عشق حسین(ع) در حال جذب تمام براده های کوچک و بزرگ بود.
ساعتی به غروب مانده بود که وارد کربلا شدیم و با اقیانوس جمعیت به سمت حرم حرکت کردیم ، در روی پلی بود که می شد حرم را دید و اولین سلام را به ارباب داد ، پایین تر نگاه کردم ، شیاطین هنوز هم میان مردم و امامشان قرار دارند :
دیدار با حامیان یمانی قلابی ، از مخالفت با انقلاب اسلامی و سیاه نمایی تا اعتقاد به وقوع ظهور بدون تلاش و زمینه سازی
با ذوق و شوقی که داشتیم خواستیم که مستقیم برویم برای زیارت ، غافل از اینکه به این سادگی ها نیست ، در اطراف حرم حضرت عباس(ع) بود که جمعیت قفل شد و به زور و زحمت توانستیم خود را به کناری برسانیم و برگردیم ، غروب شده بود و جایی برای سکونت نبود ، داشتیم از پا می افتادیم و به دنبال جایی برای استراحت بودیم اما هیچ جایی نبود ، به دنبال یک موکب همینطور عقب تر و عقب تر می آمدیم ، تا رسیدم به فضای بزرگ گاراژ مانندی که دهها موکب اتاقی و چادری داشت ، اما همه پر بود ، به زحمت جایی را برای خانواده پیدا کردم اما خودم و پسرم همچنان آواره ، وارد چادری شدم ، صدای اعتراض بلند شد که آقا اینجا پر است جا نیست ، گفتم باشد نماز می خوانم و می روم .
در حال آماده شدن برای نماز بودم که یکی از جمع چند نفری صدایم کرد و گفت ، ببخشید شما همان مجری مستند ظهور نیستید؟ گفتم بله ، گفت خب نمازت را بخوان باهات کار داریم ، بعد از نماز به جمعشان رفتم ، دو طلبه ی ایرانی بودند و چند نفر دیگر ، ابتدا از بازداشتم پرسیدند و وقتی دیدند که من علی رغم سختی ها و بازداشت ، هنوز هم از نظام و رهبری دفاع می کنم ، شروع به مخالفت کردند! جا خوردم ، برایم سخت بود که قبول کنم که افرادی که خوبی و پاکی از چهره هایشان مشهود است با انقلاب دشمن باشند! اما فهمیدم که نه ، مخالفت اینها خیلی عمیق و ریشه ای است! با اصل انقلاب بنا بر حدیث : کل رایة ترفع قبل قیام القائم فهی طاغوت مخلالفند که توجیهاتی هم برای خودشان دارند!
آن شب 3 الی 4 ساعت بحث کردیم ، از مسائل مختلف ظهور گرفته تا تحولات منطقه از داعش تا اصل انقلاب و ...
با کمال تاسف دیدم که اینها دارند از احمدبن حسن کذاب هم دفاع می کنند ، وقتی اصل ادعا و حرکت احمد بن حسن را با توقیع شریف امام عصر(عج) که می فرمایند :
«به زودى از شیعیان من کسانى خواهند آمد که ادعاى دیدن مرا مى کنند. آگاه باشید، هر کس قبل از خروج سفیانی، و صیحة آسمانی، ادعا کند که مرا دیده دروغگوى افترا زننده است»
شیخ صدوق، کمال الدین ، ص 516.
زیر سئوال بردم ، در ابتدا تلاش کردند که آن را توجیه کنند ، اما در آخر اذعان کردند که درست است با توجه به زمانی که حدیث روشن می کند (قبل از خروج سفیانی و صیحه آسمانی) هر کس ادعایی چون ادعایی احمد بن حسن کند ، کذاب است!
اوضاع کشور را بسیار سیاه و تاریک جلوه می دادند و هیچ ثمره ی مثبتی را برای انقلاب اسلامی ایران نمی دیدند ، وقتی می گفتم که مقاومت سوریه و عراق و یمن و سلامت عتبات عالیات مرهون صلابت و اقتدار حکومت شیعه ایران است ، می گفتند چیز مهمی نیست ، (نعوذ بالله) قبر اباعبدالله حسین(ع) قبلاً هم 7 بار با خاک یکسان شده! و وقتی من می گفتم شیعه باید آماده ی جانفشانی باشد که گردی بر ساحت ائمه اطهار(ع) و قبورشان ننشیند ، حرفی برای گفتن نداشتند.
اعتقاد داشتند ما فقط باید بر طبق روایات رفتار کنیم( گروه اخباری) و حق استنباط عقلی بسیار محدود است ، مخالف سرسخت فلسفه و عرفان بودند و اعتقاد داشتند انقلاب ایران پتانسیل شیعه را هدر داده است! وقتی می پرسیدم که خب اگر شیعه بنشیند پس بر اساس چه زمینه سازیی ظهور واقع خواهد شد و امام عصر(عج) بر اساس کدام عده و نیرو قیام خواهد کرد ، جواب مشخص و روشنی نداشتند ، وقتی می گفتم که حرف شما خلاف صریح آیه قران است که می فرماید : واعدوا لهم ما استطعتم من قوه باز هم جواب مشخصی ندادند.
کینه ی عجیبی نسبت به طرح کاهش زاد و ولد داشتند و اعتقاد داشتند که این موضوع خیانت به شیعه است ، و وقتی توضیح می دادم که رهبر معظم انقلاب از ابتدا با این طرح مخالف بودند و دست اندرکاران دولتی که توسعه ی غربی را مدنظر دارند بانی آن هستند باز هم زیر بار نمی رفتند.
می گفتم بیایید از منظر دیگری به موضوع نگاه کنیم ، بنا بر روایات اشرار از شام قیام خواهند کرد که به اذعان شما در حال وقوع است ، یمنی ها از یمن حرکت مثبت خودشان را آغاز خواهند کرد که این امر هم در حال تحقق است ، ضلع سوم این مثلث که قیام خراسانی ها باشد و قیامی در جهت یاری انقلاب امام عصر(عج) است در حال حاضر چه حکومتی می تواند باشد ، باز هم جواب روشن و مشخصی نداشتند، می گفتند ما فقط باید بر طبق روایات عمل کنیم!
می گفتم که بنا بر روایات وقتی رایات سود و پرچم سیدخراسانی از مشرق زمین قیام کرد ، ائمه اطهار(ع) دستور داده اند که به یاری آن برویم حتی با سینه خیز رفتن بر روی برف ها ، حال که اعتقاد دارید ظهور بسیار نزدیک است ، مصداق حکومت مشرق زمین کدام حکومت است ؟ می گفتند این احادیث در مورد یمانی است!!
آماری از فساد مالی و اجتماعی از جامعه می دادند که بنده هم می گفتم قبول دارم اما شما وضعیت کنونی را با قبل از انقلاب مقایسه کنید نه با وضع ایده آل ، نسبت به وضع برخی قوانین مغایر با اصول اسلامی در مجلس ، شیوه ی بانکداری و ... اعتراض داشتند که بنده می گفتم انقلاب ادعا ندارد 100 درصد اسلامی است ما 30 درصد اسلام را پیاده کرده ایم و ان شااالله در حکومت امام عصر(عج) 100 درصد اسلام پیاده خواهد شد ، باز زیر بار نمی رفتند.
خلاصه آن شب تاسف بار گذشت و من دیدم انسانهای پاکی که قصد و غرض ندارند چگونه با عملکرد و عقاید نادرست برخی خواص و تبلیغات مسموم به انحراف کشیده شده اند.
دیدار با کاروان یمانی از لبنان در حرم امام حسین(ع)
صبح روز بعد به سمت حرم حرکت کردیم و در اطراف خیمه گاه و تل زینبیه مستقر شدیم ، بعد از ظهر برای زیارت رفتم اما جمعیت آنچنان متراکم و فشرده بود که از فاصله زیادی مانده به حرم منصرف شدم ، شب ساعت 1 بود که عازم زیارت شدم و علی رغم جمعیت زیاد و فشار سنگین وارد حرم امام حسین(ع) شدم ، شور و حال مردم بسیار عجیب بود ، هرکسی در حال خودش بود ، چشمم به افرادی افتاد که کلاه و کیف قرمز داشتند و روی آن نوشته شده بود " حمله یمانی من لبنان " اهمیت ندادم و عازم زیارت شدم ، فشار و تراکم جمعیت طوری بود که فقط می شد از 10 متری به زیارت و تماشای ضریح مقدس ایستاد و نمی شد جلوتر رفت ، با کمک دیگران پیرمردی را که در وضعیت سختی بود به عقب آوردیم از دور زیارت نامه خواندم و جای دیگری نماز و دعا ، بعد از دعا باز هم چشمم به افرادی افتاد که کلاه و کیف قرمز داشتند ، جلو رفتم و سلام و احوالپرسی کردم ، پرسیدم منظور شما از کلمه یمانی در این نوشته ها چیست ؟ گفت او کسی است که هنگام ظهور همراه امام مهدی(ع) می آید و برایش زمینه سازی می کند ، پرسیدم و اعتقاد شما در مورد مصداق کنونی اش ؟! خندید و گفت : ان شاالله سیدحسن نصرالله! گفتم ان شاالله و گفت ان شاالله سیدالقائد خامنه ای ، سیدخراسانی روایات است ، گفتم ان شاالله ، جمعیت فشرده بود و نمی شد زیاد حرف زد ، گفت برای سیدحسن دعا کنید ، گفتم چشم و خدا حافظی کردم.
دوربینم را در ابتدای حرم تحویل داده بودم ، خیلی دوست داشتم که از آنها تصویری داشته باشم ، بعد از خروج از حرم خیلی اطراف را نگاه کردم تا شاید آنها را ببینم و عکسی یادگاری از آنها بگیرم که نشد.
ساعت حدود 3 بود که برای زیارت حرم حضرت عباس(ع) رفتم و ساعتی بعد برگشتم ، بین الحرمین پر بود از جمعیت و دسته های عزاداری ، هر یک در گوشه ای ، اشکهای زائران بود که با روضه ها سرازیر می شد ، هر جمعی در حال خودش بود ، روضه خوانی ، شور ، سینه زنی ... چه صفایی دارد آن هم در بین الحرمین!
بعد از ظهر جمعه بود که آماده شدیم برای بازگشت و با ماشینهای بزرگ تا مسیری آمدیم در آنجا هم با جمعی از بسیجی های تهران که در فتنه 88 برای سرکوب فتنه گران هزینه داده بودند همسفر شدیم ، شاکی بودند از اینکه کسی سراغی از مجروحان مقابله با فتنه نمی گیرد و فراموش شده اند. براستی که جهاد با فتنه مظلوم ترین جهاد بود.
شب بود که رسیدیم مرز مهران و با چه سختی از مرز عبور کردیم پیاده روی چند کیلومتری در سرما ، بعد از مرز ، مردم در سرمای استخوان سوز سرگردان بودند ، نه جای گرمی بود و نه وسیله ای که آنها را سوار کند و نه مسئولی که حالی بپرسد. مسئولان امروز اگر در خدمت به زائران اباعبدالله الحسین(ع) کوتاهی کنند فردای قیامت باید پاسخگو باشند...
انقلاب اربعین طلیعه و زمینه ساز انقلاب ظهور
حماسه اربعین ، انقلابی در حال تکامل است ، انقلابی مقدمه انقلابی عظیم تر ، عشق حسینی مقدمه انقلاب مهدوی و اگر امروز عشق حسین(ع) همه را از ترک و فارس و عرب و افغان و لر و بلوچ و ... متحد می سازد و در صفی واحد قرار می دهد ، یقیناً این اتحاد لازمه اصلی ظهور است ، همچنانکه امام عصر(عج) در توقیعی می فرماید :
اگر شیعیان ما ـ که خداوند توفیق طاعتشان دهد ـ در راه ایفاى پیمانى که بر دوش دارند، همدل مى شدند، میمنت ملاقات ما از ایشان به تأخیر نمى افتاد، و سعادت دیدار ما زودتر نصیب آنان مى گشت، دیدارى بر مبناى شناختى راستین و صداقتى از آنان نسبت به ما؛ علّت مخفى شدن ما از آنان چیزى نیست جز آن چه از کردار آنان به ما مى رسد و ما توقع انجام این کارها را از آنان نداریم.
احتجاج، ج2، ص315 ؛ بحارالأنوار، ج53، ص177، ح8 .
و اگر جمعیتی 20 الی 30 میلیونی ، 40 روز پس از ظهور(در روز عاشورا) در اربعین حسینی یکدل و متحد گرد هم می آیند ، کیست که نداند وارث خون حسین(ع) هدایت این لشگر حسینی را به دست خواهد گرفت و برای انتقام خون جدش و ریشه کن کردن بنای کفر و الحاد ، عازم فتح قلعه خیبر صهیون خواهد شد!
پس معجزه ی اربعین در انقلاب دلها را باید طلیعه ظهور دانست که بزودی به هدف نهایی خویش خواهد رسید. ان شاالله
جلوه های مهدوی در پیاده روی اربعین :
در سراسر پیاده روی اربعین از نجف تا کربلا و مخصوصا در کربلا ، می شد جلوه های زیبایی از توجه به امام عصر(عج) و ظهور را به تماشا نشست ، دو بنر بودند که به همت جوانان عاشق ظهور در حد بسیار زیاد و تقریبا در تمام موکب ها و خیابانها نصب شده بودند و مردم را برای دعا برای ظهور در حرم امام حسین(ع) ترغیب می کردند ، جا دارد که به عشق و همت این جوانان آفرین گفت :
اسامی برخی موکب ها هم از اسامی و القاب امام عصر(عج) بود که نشان از توجه مردم عراق به موضوع ظهور داشت :
و بنرهایی که می گفت عزای ما تا قیام قائم دائم و مستدام است :
بنرهایی که مردم را برای دعا برای فرج فرا می خواندند :
و بنرهای دیگری در موضوع مهدویت و ظهور :
پ . ن :
- حضور بسیجیان در برپایی مواکب ایران پررنگ بود که همینجا از طرف خود و دوستان از آنها تشکر می کنم
- همت و اراده ی شیعیان بحرین بسیار ستودنی و زیبا بود که در اکثر مسیر کربلا تا نجف و مخصوصا کربلا قابل مشاهده بود
- کودکان خادم موکب در حال نماز و عبادت :
- متاسفانه وازت فرهنگ و ارشاد اسلامی عراق! روی وزارت فرهنگ ایران را سفید کرده! از تبلیغات برای احمد بن حسن بگیرید تا اللهیاری معلوم الحال تا سیدصادق شیرازی که بنرهایش در اندازه های بزرگ در همه جا قابل رویت بود!
- ان شاالله اربعین بعدی مهمان امام عصر(عج) در کربلای معلی باشیم که با تحولات عجیب و بزرگ کنونی انتظار دور از دسترسی نیست
نصرمن الله و فتح قریب و بشرالمومنین
دیدگاهها
ثنا جان ای دخت معصوم سجاد
سلام و عرض ادب بر شما باد
بابای تو مومن و مهربان بود
قوی هیبت ، حیدر کردار بود
مدافع بود به شام و عراق و ایران
جان بر کف نهاده بود،برای اسلام
به یادت هست هنگام تشییع بابا
به دوش خلق بودی ای عزیز ما
ثنا جان دیدن تو ما را به کربلا برد
به آن دشت پر رنج و بلا برد
به یاد رقیه جان افتادیم ما
به یاد آن دخت 3 ساله افتادیم ما
تو به عزت بر دوش ما بودی
لیک آن 3ساله،وای قد خم نمودی
به تازیانه و خار درپا و بغض بابا
چگونه راه میرفت مانده ایم ما
ثناجان خداشکر کن بابا بیسر ندیدی
به تشت پرخون سربابا ندیدی
کنون غم و حسرت مخور مارا مگریان
یقین دان مزد بابایت هست حفظ ایران
شهیدان تا ابد زنده اند ای ثنا جان
بابا سجادت هم پیش توست هم پیش خداجان
سخته ولی امتحان الهی س... بیکاران به جهنم خواهن رفت و این توش شکی نیس... خدا هم نمی پرسه چرا بیکار بودی.. زود میندازه جهنم.... البته مجریان شاید چن تا کار خوب کرده باشن.. برن بهشت....
این حرف جدیدی نیست . رهبری بارها این جمله را فرموده اند و شما هم الکی جو ندهید.
رهبر معظم انقلاب در جمع مسئولان نظام و سفرای کشورهای اسلامی:
آمریکائیها با اصل اسلام مخالفند/دشمنان بدنبال توطئه جدید و خطرناکتر از قبل هستند
این حرف رهبری یعنی خروج سفیانی
الله اکبر الله اکبر الله اکبر
www.farsnews.com/newstext.php?nn=13941008000316
در ادامه:
بیداری اسلامی نابودشدنی نیست و به فضل الهی به اهداف خود خواهد رسید.
www.farsnews.com/newstext.php?nn=13941008000316
امروز وظیفه امت اسلامی ایجاد تمدن نوین اسلامی با تلاشی مجاهدانه است.
امید ما به علمای دنیای اسلام و روشنفکران راستینی است که غرب را قبله خود نمیدانند.
نگاهمان بهدست دشمنان دنیای اسلام و به لبخند و اخم آنها نباید باشد.
www.farsnews.com/newstext.php?nn=13941008000316
براى سلامتى و تعجىل در ظهور امام زمان علىه السلام 14صلوات
منبع:
farsi.khamenei.ir/video-content?id=31754
دانلود با کیفیت های مختف
حجم 546 مگابایت:
farsi.khamenei.ir/ndata/news/31754/13941003_6558.mp4
حجم 160 مگا بایت:
farsi.khamenei.ir/ndata/news/31754/13941003_6558.flv
حجم 94 مگا بایت:
farsi.khamenei.ir/ndata/news/31754/13941003_6558.mpg
حجم 33مگا بایت:
farsi.khamenei.ir/ndata/news/31754/13941003_6558.3gp
اگه در مورد پزشک دارید میگید این جمله به چندین دلیل غلطه...
من کسی را سراغ دارم بعد از چند سال درس خواندن ،مدرک دکتری گرفت و الان به علت نداشتن سرمایه برای اجازه مطب افسرده شده و خانه نشین شده ... خدا لعنت کند مسئولانی را که باعث بدبختی تحصیلکردگان دانشگاهی شده اند . خدا لعنتشان کند
اگر به تیر شماتت و توهین هدف قرار نگیرم،این شعر یک دوره درس معرفت نفس است.انسان اسیر خیال تا به سلوک ذکر از وادی خیال خارج نشود نصیبش از معرفت چیزی نیست جز ظن وخیال(ان ظن لا یغنی من الحق شیئا).انسان عقلانی با انسان خیالی متفاوت است و رسیدن به وادی عقل تولی است دومباره.(واصبر نفسک مع الذین یدعون ربهم بالغداوه و العشی یریدون وجهه و لا تعد عیناک عنهم ترید زینه الحیاه الدنیا و لا تطع من اغلفنا قلبه عن ذکرنا و اتبع هواه و کان امره فرطا)همین یک ایه برای سعادت همه بشر و حل تمام مشکلات او کافی است.سیر انسان در این دو ایه میان دو وجه وجود و دو بعد هستی اینگونه است که اگر قلب انسان متوجه وجه الله باشد و مشغول ذکر خداوند، انسان متعادل است و اگر توجه انسان از وجه الله پایین امد اسیر خیال یا هوای نفس شده و گرفتار به دنیا خواهی و در نتیجه عدم تعادل.این ایه معجزه است،دین خود را از قران بگیرید.
هر صباحی درس هر روزه برد
بر عدم تحریرها بین بیبنان
و از سوادش حیرت سوداییان
هر کسی شد بر خیالی ریش گاو
گشته در سودای گنجی کنجکاو
از خیالی گشته شخصی پرشکوه
روی آورده به معدنهای کوه
وز خیالی آن دگر با جهد مر
رو نهاده سوی دریا بهر در
وآن دگر بهر ترهب در کنشت
وآن یکی اندر حریصی سوی کشت
از خیال آن رهزن رسته شده
وز خیال این مرهم خسته شده
در پریخوانی یکی دل کرده گم
بر نجوم آن دیگری بنهاده سم
این روشها مختلف بیند برون
زان خیالات ملون ز اندرون
این در آن حیران شده کان بر چیست
هر چشنده آن دگر را نافیست
آن خیالات ار نبد نامؤتلف
چون ز بیرون شد روشها مختلف
قبلهٔ جان را چو پنهان کردهاند
هر کسی رو جانبی آوردهاند
مراقب باشید وانصاف رو رعایت کنید وضعیت امروز کشور ریشه در تاریخ دارد نه 2 سال ریاست روحانی یادمون باشه که سیاست های اشتباه دولتهای قبل در این قضایا بیشمار دخیل هست
به نقل از ال.............:
دوست عزیزی برای بنده ارزوی هلاک و مرگ کرد.اولا که مرگ از نظر بنده چیز بدی نیست و بسیاری اوقات در تعجیل ان التماس کرده ام.ثانیا برادر بنده فقط با برخی از اعتقادات شما ان هم نه اعتقادات بنیادی، اختلاف نظر دارم اما در بسیاری اصول اختلافی نیست.حداقل در اعتقاد به دین اسلام با هم اشتراک داریم.فقط به صرف اختلاف بر سر یک اصل سیاسی برای بنده ارزوی مرگ میکنید؟
حدود شش سال بنده این سایت و نظرات ان را دنبال کردم و شاید نظراتم از تعداد انگشتان یک دست فراتر نرفت.حالا که بیشتر نظر نوشتم هدفم بیان بعدی از حقایق دین که به طور اختصاص مربوط به ظهور است،بود.بارها گفتم دین ان خیالات کودکانه امروزی نیست.مطالبی که نوشتم احتمالا برای شما هم نو و تازه بود.اگر لازم ببینم باز در مورد معارف دینی تا حدی که عقل ناقصم اجازه بدهد خواهم نوشت.اما در مورد مسائل سیاسی اعتراف میکنم که با بسیاری اعتقادات شما اختلاف دارم.اما دیگر در این موارد نظری نمینویسم.این بار هم به اصرار دوست عمارتان بود.از دعای خیرتان هم بنده را محروم نکنید.
لعنت بر مسببان بیکاری و مجرد بودن جوانها
به زودی تحریف کنندگان امام و عاملان بد شدن وضعیت اقتصادی مردم به زباله دان تاریخ خواهند پیوست
اونها که به امثال تو اجازه اون کارها دادند و مزدوری مثل تو رو اجیر کردند چه با مزد چه بی مزد حسابشون با خداست
اما جامعه و اراده مردم کار خودش رو کرد و ببین
دولت دست کیه؟؟؟ البته کمکم میره سمت همون افرادی که اراده مردمه واین فقط گوشه ای از خواستشونه و همه نوع خرابکاری از سمت دلواپسان در امور کشور هم مشخصه که دلیلش چیه
مجلس هم همین میشه
خبرگان هم همینطور و کمکم شاهد تغییرات بزرگ خواهیم بود
خیالت راحت 5 تا 10 سال دیگه اگه وجود داشته باشی خواهی دید حتی اجازه این نداری که بخوای بلند سر کسی داد بزنی چه برسه ............
جامعه به امثال متحجری مثل تو ادب خواهد آموخت البته نه سبک خودت .
5 تا 10 سال دیگه ایران به همون مسیر اصلیش برمیگرده و هر کس هر نظری داره بر خودش محترمه
البته الان سه سرو تهت میزنی که نه فلان میشه ونمیدونم فلان و فلان ولی زیاد ولی صبر کن و ببین
اکر بچه خودت رو زیر همون باتومها میکشتند و بعد ناموست رو بهش تجاوز میکردند باز هم همین حرفها میزدی
تمام دنیا و تمام کائنات جمع بشند حق ازادی فکری یه نفر رو نمیتونند بگیرن و هر ذره خونی و کوچکترین حقی که ناحق شده آنچنان پس باید بدید که ..................
اما سه سری افراطی جاهل مثل تو هنوز تو مملکت اینور و اونور میرند که نسلشون در حال انقراضه
به مرور اثری ار کثافاتی مثل شما نخواهد بود با چنین بی حرمتهای بی حقوق اشخاص.
ببخشید جناب دانشمند منظورم بود
حرفهای یار مختار را در معرکه میزنی که سر کیان ایرانی را به باد داد! جناب عمار ولایت!
سلام
اون بحث اینطور که یادم میاد از اونجایی شروع شد که بنده گفتم موافق اعتراض هستم و در مقابل هم در صورت لزوم موافق استفاده از خشونت هستم.
کاربر "مهدی مبشر گمنام" هم گفتند اگر موافق اعتراض هستی، جواب خون هایی که در ۸۸ ریخته شد رو کی میده.
نظر بنده هم این بود که طرفین باید قواعد و قوانین اعتراض رو بالاخره یاد بگیرند، حالا اگه بهای این یادگیری خون باشه هم مشکلی نیست.
قواعد و قوانین اعتراض چیزیه که به بهترین شکش توی "فرانسه" دیده میشه. امیدوارم ما هم یه روزی به جایی برسیم که نه هر اعتراضی رو براندازی بدونیم (و با این تصور خشونت نشون بدیم) و نه معترضینمون هم باتومی رو "جنایت" بدونند و تبدیلش کنند به پیراهن عثمان.
البته دنباله اون مباحث، بحثی پیش اومد در مورد رفتار نیروی انتظامی با معترضان مجبه (فکر می کنم قم بود) و شما از کامنت من(که گفتم خوبه، حداقل درک می کنید حال اونی که سال ۸۸ کتک خورد) ناراحت شدید ولی من همچنان روی حرفم هستم.
* ای کاش می شد این کامنت رو فقط شما ببینی!
بله دیگه اگه نیروهای منظم و کارکشته وارد بشند و به همراه پشتیانی امریکا میشه این
سوریه هم کمکم فکر کنم دیگه نیروها ایران رو بی خیال بشند چون اینطوری بجنگند 4000 سال دیگه نصف سوریه شاید شاید ازاد بشه اگه کلش از دست نره...
اگه تو الرمادی یه کلا ایرانی افتاده بود الان سلفی ها سردار سلیمانی رو میزدند که اقا ما ازاد کردیم ..
اصلا بگذریم از اینها گیریم اصلا کل عراق ازاد شد ..چی به شما میرسه؟؟؟ کل سوریه هم اقا اصلا ازاد بشه چی به تو چی به ما؟؟؟ اینها از 1400 سال پیش با هم میجنگند و هر 20 30 سال یه حکومت کلی عوض میشه و دوباره جنگ و هزار فرقه وجود داره این مبگیره دوباره فردا یکی دیگه
نهایتش پول ماست و توانمون که تو اینجا تلف میشه
نمونش همین 30 سال اخیر ببین
ماخودمون با عراق 8 سال جنگیدیم و بعد عراق با کویت وبعد امریکا اومد کار رو یکسره کرد ولی بعد چی شد دوباره داعش وبعد سوریه وبعد لبنان وبعد دوباره و.............. ............... ............... ..............و این داستان ادامه داره
گیریم همین امروز همشون ازاد شدند چی به شما میرسه؟؟؟؟
فردا یه گروه دیگه شکل میگیره بدتر از این...
کاش به جا این حرفها مملکتمون وضعش میرسیدند که نشه این
یه کار برای یه جوون درست کن
وگرنه این بگیر و ببند ها و رمادی ازاد بشه و فردا دوباره داستان دیگه حالا حالا ها هست...
فرماندهی عملیات مشترک عراق از آزادسازی کامل شهر رمادی، مرکز استان الانبار خبر داد.
به گزارش پایگاه خبری شبکه العالم، فرماندهی عملیات مشترک امروز (دوشنبه) با اعلام این خبر تأکید کرد، نیروهای عراقی پس از آزاد سازی مجتمع ساختمانهای دولتی در مرکز شهر رمادی و خنثی کردن مینها و بمبهای کار گذاشته شده، پرچم عراق را بالای آن برافراشتند.
- See more at: fa.alalam.ir/news/1773614#sthash.zFz6d1xO.dpuf
و اینکه فکر کردید چرا یه بار امام زمان نمیره خواب مثلا رهبر مفتیها عربستان بگه شیعه ها به حق هستند یا اینکه پیامبر بیاد به خواب رهبر شیعه بگه سنت به حقه یا اینکه پیامبر بره خواب رهبر مسیحیت بگه اسلام به حقه یا بره خواب اوباما و یا بره خواب رهبر کره شمالی .....یعنی یه خوابی که یه تغییری بشه..
دلیلش اینه که هر کس چیزی رو که خودش ساخته خواب میبینه یا چیزی که کوچکترین حرکت ذهنی وفکری وتلقینی به سمتش داشته باشه
البته دروغ زیاده بوده و بر کسی و عقل هیچ انسانی حجتی نیست برای قبول هر کدام از اینها
,
ایجاد تداعی و شکل گیری باور در تخیل ذهنی و انتقال آگاهی اون و تصویر سازی و خواب و رویا به نسبت مقدار القای اون و تاثیر پذیری نسبت به اون
این میشه که یه عده تو ایران خواب امام زمان میبینن (( اون فرد تداعی ذهنی القائات خودشه و خودد انسته خواهد فهمید فلان کسه )) و یه عده بسیار بسیار زیاد در هندوستان خوابهای فلان فرد رو و در معتقدان به مسیح خوابهای مسیح رو و در یهودیت و در همه همه جا .... قبلا هم اشاره کردم رئیس جمهور کره شمالی خواب امام زمان نمیبینه چرا؟؟؟ شما خواب خدای هندوها نمیبینی چرا؟؟ چون اصلا تو ذهنت شکل نگرفته که بخوای خوابش ببینی...
اونهایی که از علم بهر کمی بردند در کشورها دورافتاده از علم یا وجود گروههای متعصب فکری و جاهل در اشاعه خرافات نقش بسزایی دارند...حتی مقوله های اگاه بینی و بروفکنی که همون انتقال سطحی از آگاهیست قابل بررسی علمی ولی .......
و این میشه که یکی بگه من خواب فلان میبینم و یه ساده لوح بگه او ما گاد از زبان خودش داره میگه و چه شاهدی داره ...برای خواب دنبال شاهد گشتن هم جالبتر
روزی رو برسه کاسبی این خرافه گران تموم بشه
چرا اینها یه بار خواب نمیبینند یکی بزنه تو سرشون بگند چه بلایی سر این مملکت آوردید
چرا برای جوونها بیکار و این همه مشکل خواب نمیبینند؟
در ضمن کم بخورند خواب هم زیاد نمبینند
البته نخوردن و ریاضت و پایین اومدن سطح هوشیاریو بالا رفتن برخی القائات هم باعث برخی خوابها و اوهام و گسترش شکل گیری تصویر سازی میشه که اونها جون سخته اینها زیاد نمیبیند وبیشتر تو هند از اون قسم میبینند خوابها اینها از قسم پر خوریست بیشتر وبرخی هم مباله و دروغ که جایز هست براشون
================
aparat.com/.../...
aparat.com/.../...)
www.youtube.com/watch?v=PZqqCdsBhKg
قسمت دوم
www.youtube.com/watch?v=ZaKFvjm7NEg
انسان عاقل یا کاری را انجام نمیده یا اگر تصمیم به انجام گرفت درست و کامل انجام میده نه اینکه بره یکسری انسان رو به کشتن بده و بعد بگه ما با تمام نیرو نرفتیم اینا دست گرمی بودن فقط . مسلمون جنگه میفهمی یا وارد نشو یا اگر میخوای وارد بشی با قدرت وارد بشو
خدا پدرت رو بیامرزه که حرف منصفانه زدی
یعنی اگه روسیه پاش تو کار نبود و وتو نمیکرد کلا سوریه رو مثل لیبی میکردن تو شش ماه و خلاص
حالا اینا هی ورجه وورجه الکی میکنن و یه مشت مطلب تو کله مردم ساده .
که ما سوریه و عراق را حفظ کرده ایم
امان از نادانی مردم
امان از سوء استفاده از مردم ساده
به خاطر اینکه روسیه همه جانبه نیرو آورده ولی ایران فقط تعدادی نیروی مردمی آورده
زیاد نگران نباش به زودی سید خراسانی هم همه جانبه خواهد کرد
ایران خیلی وقته در سوریه داره میجنگه ولی چرا تا وقتی که روسیه وارد نشده بود هیچ پیروزی قابل توجهی بدست نیامده بوده
[این هم یک سلفی ماندگار از همه مون!]
وای وای از این همه جهالت در توی جوون
علم دقیقا در تحقیق و پژوهش و دانشگاه و هر جاییست که مطق انسانی وتعقل و تفکر به کار گرفته میشه نه اونجایی که فکر میکنی
میدونی چرا مییگی دانشگاه نه و ....................
این هوای نفسته
چون دانشگاه و حالا هر جور علم آموزی و تحقیق و پژوهش و به دست آوردن داشن و بالا بردن آگاهی مشقت وتلاش میخواد ولی اون چیز دیگه خیر میشینی یه جا مثلا مردم بدوی داستان هزار رو یک شب و توهمات رو میخوانی وبعد کیف میکنی و میگی خوب من وای میایستم که یکی بیاد بگه خوب هلو بیان برو توگلو
به دنیا نگاه کن تا ببینی کی کجاست
انسان عقل و تفکر داره نه اون توهماتی که فکر میکنی
برو دانشگاه و یار هرچی چون 10 سال دیگه قطعا قطعا نظراتت با الان 180 درجه فرق داره ولی اون موقع دیگه وقت کمتری داری و جوونست از دست رفته
گفتی ظهور شد ول میکنی >>>> باشه توبرو ظهور شد ول کن
500 سال دیگه 1000 ساله دیگه 1 میلیون سال دیگه انسانها به مرور به انچنان پیشرفتی میرسند که حیرت انگیز باشه ودنیا در تصرف انسان ولی مشکل در روند سریعتر این افکار مثل شماست .. شما خیلی بدوی هستید خیلی
دوست عزیز سلام
به شما عرض میکنم اگر شیعه هستی و ذریه رسول الله را برای رجوع به روایات و تفاسیرشان از قرآن انتخاب نمودی سخت در اشتباهید، و اگر روات و احادیث وتفاسیرشان از قرآن را از افراد دیگر و یا اصحاب ایشان دریافت میدارید حرجی بر شمانیست،درک میکنم ولی بد نیست کمی عمیق تر به قرآن نگاه کنید
quran-m.com/firas/farisi/?page=show_det&id=701&select_page=22
جنگنده سرنوشت جنگ رو تعیین نمیکنه.
اعتقاد این کارو میکنه.
کل خاورمیانه دسته ایرانه . اینو من نمیگم . ارباب شما یعنی امریکا میگه.
به قول فیلسوفی برای یه گروه ضعیف بدتر از دشمن قوی یه ابله داخل همون گروه ضعیفه تا کارشون رو تموم کنه ...
اوایل جنگ ایران عراق هم خیلیها هشدار دادند که وارد چنین باتلاقی نشیم و چندین بار فرصت تمام کردن جنگ داشتیم ولی مثل شما اونموقع زیاد بودند که میخواستند دنیا رو بگیرند و عملیاتهای کربلا 4 و 5 خودش گواه اوج پوپولستی گری جنگی بود که نتیجش شکست و پذیرفتن پایان جنگ و ضرر 960 میلیادر دلار یعنی کل ثروت 10 ساله ایران و کلی مجروح و بی خانمان و یه کشور که از اوجش هزاران کیلومتر فاصله گرفت شد موج سهم خواهی ها فسادها اقتصادی
الان باز عراق و ایران کنارهم مثل پت ومت هستند
خوراکخوان (آراساس) دیدگاههای این محتوا