رایحه ظهور

×

هشدار

JUser: :_بارگذاری :نمی توان کاربر را با این شناسه بارگذاری کرد: 62

شرحی بر صلوات شعبانیه

 

» ابتدای نظرات (1)

حجت الاسلام و المسلمین میرباقری

این صلوات شامل برکات ماه و کارهایی که باید برای رسیدن به این برکات انجام دهیم، می باشد. با صلوات هایی شروع می شود که توجه به شئون نبی اکرم (ص) و ائمه معصومین (ع) می باشد .

وَ جَعَلَ صَلَاتَنَا عَلَيْكُمْ وَ مَا خَصَّنَا بِهِ مِنْ وَلَايَتِكُمْ طِيباً لِخَلْقِنَا وَ طَهَارَةً لِأَنْفُسِنَا وَ تَزْكِيَةً لَنَا وَ كَفَّارَةً لِذُنُوبِنَا ، یکی از اعمال این ماه کثرت صلوات است . باطن صلوات تعظیم در برابر نبی اکرم و ائمه اطهار و شئون ایشان است که این تعظیم طریق سجده در مقابل خدای متعال می باشد.

اللهم صل على محمد و آل محمد الفلك الجارية في اللجج الغامرة يأمن من ركبها و يغرق من تركها

ـ انسان سالک می بایست در این دنیا حالت غریق داشته باشد که در روایات هم تأکید شده است در غیر اینصورت انسان مبتلای به شرک می شود. حالت غریق یعنی کسی که در اوج نیاز همه اسباب از کار افتاده است واز همه تکیه گاه ها منقطع گردیده است. این توجه مقدمه درک حضور خداوند و رسیدن به مقام اخلاص است :

ـفَإِذا رَكِبُوا فِي الْفُلْكِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصينَ لَهُ الدِّينَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ إِذا هُمْ يُشْرِكُون (العنكبوت:65)

ـ در توحید صدوق نقل شده که فردی نزد حضرت آمد و گفت من از بحثها متکلمان در مورد خدا خسته شده ام خدا را به گونه ایی توصیف کن که بفهمم ؛ حضرت او را به یک تجربه شخصی اش در زندگی حین غرق شدن در کشتی ارجاع دادند ، که آنکسی که حین غرق و انقطاع اسباب به او توسل جستی او همان خداست.

ـ اللَّهُ هُوَ الَّذِي يَتَأَلَّهُ إِلَيْهِ عِنْدَ الْحَوَائِجِ وَ الشَّدَائِدِ كُلُّ مَخْلُوقٍ عِنْدَ انْقِطَاعِ الرَّجَاءِ مِنْ كُلِّ مَنْ هُوَ دُونَهُ وَ تَقَطُّعِ الْأَسْبَابِ مِنْ جَمِيعِ مَا سِوَاه..( توحید صدوق)

انسان تا مضطر نشود و حالت غریق پیدا نکند ، متکی به خدا نمی شود و تا متکی نشود در سلوک خود به نتیجه نمی رسد. یعنی حتی به ریاضات خود به عقل خود و عبادات خود نبایدتکیه کند .وقتی این حالت در انسان شکل گرفت کشتی نجات او اهل بیت ع خواهند بود. شرط نجات ، رسیدن به حالت غریق است چراکه تا احساس نیاز نکند و خود را مستغنی بداند این دستگیری اتفاق نمی افتد . عبور از همه فتنه ها و ابتلائات نیز با تکیه براین تکیه گاه ممکن است واین مخصوص امت مانیست همه امم در فتنه ها با صلوات عبور می کردند.

مثل اهل بیتی کمثل سفینه النوح من رکبها نجی و من ترکها غرق  ؛

اللهم صل على محمد و آل محمد الكهف الحصين و غياث المضطر المستكين و ملجإ الهاربين و عصمة المعتصمين

ـ وَ إِذِ اعْتَزَلْتُمُوهُمْ وَ ما يَعْبُدُونَ إِلاَّ اللَّهَ فَأْوُوا إِلَى الْكَهْف (الكهف:(16 انسان وقتی از بت ها کناره گرفت و احساس غربت به او دست داد و جز خدارا نخواست به کهف حصین پناه می آورد.

ـ اینکه سرحضرت سیدالشهدا(ع) بر سر نیزه این آیه را می خواندند: أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحابَ الْكَهْفِ وَ الرَّقيمِ كانُوا مِنْ آياتِنا عَجَبا (الكهف:9) اشاره به این حقیقت دارد که واقعاً اصحاب کهف آیات عجیب خداوند نبوده اند بلکه اصحاب سیدالشهدا آیات عجیب بوده اند که که در این فتنه به کهف حصین یعنی سیدالشهدا پناه آورده اند.

ـ غیاث المضطر المستکین : غوثی که خداوند برای دستگیری مضطرین قرارداده است ائمه معصومین (ع) هستند. این اضطرار و اعتزال از مراحل متکامل سیرو سلوک  معنوی انسان مومن است که ترکیبی از خوف و عجز است. این حالت را باید در همه احوال زندگی داشته باشیم چرا که حقیقتا فقیر هستیم . کسی که ملتفت به این فقر مستمر خودش نیست دنبال پناهگاهی هم نیست.

ـ ملجاء الهاربین : اگر برای انسان هرب حاصل شد از شیطان و اهوای نفس خود به این ملجاء می رسد.

ـ عصمه المعتصمین : انسان باید درهمه امور خود اهل اعتصام و توکل باشد حتی در خودسازی و سلوک خود.

ـ بنابراین مشکل ما در این است که به حالت اضطرار و هارب و مستکین و معتصمین نرسیده ایم که اگر برسیم معصومین(ع) را به عنوان کهف و غیاث و ملجاء و عصمت خواهیم یافت.

این صلواتها مقدمه این نکته پایانی صلوات ها است:

هذا شهرُ نبیک سیدُ رسلک شعبان الذی حففته بالرحمه و الرضوان الذی کان رسول الله صلی الله علیه و اله و سلم یدأب فی صیامه و قیامه فی لیالیه و ایامه بخوعاً لک  فی اکرامه و اعزامه الی محل حمامه

ـ باطن این ماه از شئون نبی اکرم (ص) و شفاعت ایشان است.

ـ خداوند این ماه را محفوف به رحمت و رضوان خودش قرار داده و اگر انسان اهل سیر در این ماه شد پایانش رضوان الهی است.

ـ رضوان : مقامی فوق همه مقامات بهشت است  وَ رِضْوانٌ مِنَ اللَّهِ أَكْبَر(التوبة:72)

ـ این مقام رضوان هم بدون شفاعت و دستگیری اهل بیت(ع) بدست نمی آید « بکم یسلک الی الرضوان »

ما باید چکار کنیم تا به رحمت و رضوان این ماه برسیم؟

اللهم فاعنا علی الاستنان بسنته فیه و نیل شفاعت لدیه

ـ ما باید تمسک کنیم به سنت حضرت و مُستَن به این سنت بشویم که در سایه این تمسک به شفاعت حضرت برسیم.

ـ این استنان به سنت باعث می شود که خود را در معرض رحمت این ماه قرار دهیم، شیخ علی صفائی: اینهایی که هندوانه پرت می کنند وقتی پرت می کنند که حواست باشه وگرنه اگر توجه تو به سمت دیگری است نمی اندازند اگر بیاندازند هم میوه ضایع می شود و هم تو آلوده می شوی. در لحظه توجه انسان می تواند نعمت را جذب کند. درک شفاعت نبی اکرم(ص) و رحمت و رضوان خدای متعال که با صلوات وصیام در این ماه تنزل پیدا می کند متوقف بر این استنان به سنت است.

این چه شفاعتی است؟

اللهم اجعله لی شفیعاً مشفعا

شفیعی است که شفاعتش مقبول است.

وطریقاً الیک مهیئا و اجعلنی له مُتبعا حتی القاک یوم القیامت راضیاً و عن ذنوبی قاضیاً قد اوجبت لی منک رحمتاً و الرضوان

طریق و واسطه همه عالم نبی اکرم (ص) است.

ـ تبعیت لازمه این سیر و سلوک است.

ـیوم القیامه راضیاً: اشاره به همان مقام رضوان است.

ـعن ذنوبی قاضیاًو.. : مقام شفاعت حضرت که به وسیله ان به رحمت و رضوانی که محفوف به این ماه است می رسیم.

و انزلتنی دار القرار و محل الاخیار

اخیار دسته ای هستند که به صورت مستقیم برخوردار از نور حضرات هستند ؛ انتم نور الاخیار

باقی مانده ازشعبان چه کنیم؟

1- سفارش شده (از امام رضا(ع) در مفاتیح) : صلوات و قرائت قرآن ؛ چرا که تا لحظه آخر امکان ورود به ضیافت شعبان وجود دارد. مانند کسی که از عمرش استفاده نکرده که در روایت آمده مابقی عمر سرمایه ایست که ارزش آن نامعلوم است.

2- اخبات و انکسار: انسان اگر با عبادتهای خودش به عُجب برسد عبادتهایش حبس می شوند؛َ« لَا تُفْسِدْ عِبَادَتِي بِالْعُجْب» (صحیفه سجادیه) و اگر با گناهش به مرحله تقصیر و ندامت برسد، خداوند گناهش را تبدیل به حسنه می کند. این سرمایه بزرگی برای انسان است.

ـ کسانیکه اهل سلوک حقیقی هستند این حالت قصور و تقصیر را تؤام با همه تلاشهایشان دارند « وَ الَّذينَ يُؤْتُونَ ما آتَوْا وَ قُلُوبُهُمْ وَجِلَةٌ أَنَّهُمْ إِلى‏ رَبِّهِمْ راجِعُونَ» (المؤمنون:60) ( ماآتوا: نهایت سعی خود را کرده اند. وجله: هرسناک) .

« وَ يُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى‏ حُبِّهِ مِسْكيناً وَ يَتيماً وَ أَسيراً (8) إِنَّما نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لا نُريدُ مِنْكُمْ جَزاءً وَ لا شُكُوراً (9) إِنَّا نَخافُ مِنْ رَبِّنا يَوْماً عَبُوساً قَمْطَريراً (10)»  در عین تلاش خود خوف دارند.

ـ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ ع قَالَ:  قَالَ أَكْثِرْ مِنْ أَنْ تَقُولَ- اللَّهُمَّ لَا تَجْعَلْنِي مِنَ الْمُعَارِينَ وَ لَا تُخْرِجْنِي مِنَ التَّقْصِيرِ- قَالَ قُلْتُ أَمَّا الْمُعَارُونَ فَقَدْ عَرَفْتُ أَنَّ الرَّجُلَ يُعَارُ الدِّينَ ثُمَّ يَخْرُجُ مِنْهُ فَمَا مَعْنَى لَا تُخْرِجْنِي مِنَ التَّقْصِيرِ فَقَالَ كُلُّ عَمَلٍ تُرِيدُ بِهِ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فَكُنْ فِيهِ مُقَصِّراً عِنْدَ نَفْسِكَ فَإِنَّ النَّاسَ كُلَّهُمْ فِي أَعْمَالِهِمْ فِيمَا بَيْنَهُمْ وَ بَيْنَ اللَّهِ مُقَصِّرُونَ إِلَّا مَنْ عَصَمَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَل.

( الكافي، باب الاعتراف بالتقصير) .( معارین : ایمانشان عاریه است و از آنها گرفته می شود.)

ـ شیخ علی صفائی: بچه اگر ظرف را بشورد و بعد سرش را بالابگیرد معجب باشد و پیش شما بیاید شما تحویلش نمی گیرید اما اگر ظرف را شکست و خجالت کشید و شرمنده شد شما دلداری اش می دهید و می گویید: فدای سرت و نوازشش می کنید.

ـ اگر گناه انسان او را به انکسار برساند بهتر است از اینکه عبادتش به عجب برساند.

ـ روایت : اگر مومنین به خاطر ترک گناه معجب نمی شدند خداوند باب گناه را در زندگی آنان سد می کرد و نمی گذاشت شیطان وارد زندگی آنان شود.

ـ در دعای وداع رمضان : « فَأْجُرْنَا عَلَى مَا أَصَابَنَا فِيهِ مِنَ التَّفْرِيطِ أَجْراً نَسْتَدْرِكُ بِهِ الْفَضْلَ الْمَرْغُوبَ فِيه » (الصحيفة السجادية) به خاطر این مصیبتی که این ماه را از دست دادیم به ما اجری بده که همه فضیلت های از دست رفته را جبران کند. یعنی اگر انسان حالت مصیبت زده داشته باشد امید اینکه خداوند همه فضیلتهای ازدست رفته در عمل را به او بدهد وجود دارد.

ـ همه اعمال ما در بارگاه الهی چیزی نیست ؛ خدا اگر بخواهد با آن اعمال عنایت کند بدون آن هم می تواند عنایت کند چون بود و نبود این اعمال یکی است.

ـ قال ابو جعفر عليه السّلام: قال موسى يا ربّ اىّ عبادك ابغض اليك، قال جيفة باللّيل، بطال بالنّهار.

آخرین ویرایش در

دیدگاه‌ها   

0 #1 علی اکبر 1389-05-01 16:32
نقل قول:
ـ اینکه سرحضرت سیدالشهدا(ع) بر سر نیزه این آیه را می خواندند: أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحابَ الْكَهْفِ وَ الرَّقيمِ كانُوا مِنْ آياتِنا عَجَبا (الكهف:9) اشاره به این حقیقت دارد که واقعاً اصحاب کهف آیات عجیب خداوند نبوده اند بلکه اصحاب سیدالشهدا آیات عجیب بوده اند که که در این فتنه به کهف حصین یعنی سیدالشهدا پناه آورده اند.
و عجیب تر از آنان یاران حضرت مهدی (ع) می باشند که در در اوج ظلم و فساد و تباهی ، با یاری ایشان، جهان را پر از عدل و داد می کنند.

اللهم عجل لولیک الفرج
نقل قول کردن

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

آخرین اخبار


کلیه حقوق مادی و معنوی وب سایت متعلق به گروه فرهنگی مبشران ظهور می باشد