رایحه ظهور

بشارت تسلی بخش امام خامنه ای : دست انتقام الهی بسرعت گریبان آل سعود را خواهد گرفت

 
» ابتدای نظرات (18)
رهبر انقلاب با محکومیت شدید قتل عالم مؤمن و مظلوم شیخ نمر؛

خون به‌ناحق‌ریخته این شهید مظلوم به سرعت اثر خواهد کرد و دست انتقام الهی بسیارسریع دامان سیاستمداران و مجریان رژیم سعودی را خواهد گرفت

کسانی که صادقانه به سرنوشت بشریت و سرنوشت حقوق بشر و عدالت علاقه‌مند هستند، باید این قضایا را دنبال کنند و نباید نسبت به این وضعیت بی‌تفاوت باشند.
خون به ناحق ریخته، بسیارسریع دامان سیاستمداران و مجریان رژیم سعودی را خواهد گرفت/ بدون شک دست انتقام الهی گریبان ظالمانی را که به جان او تعدّی کردند خواهد گرفتبه گزارش مشرق، حضرت آیت الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز در جلسه درس خارج فقه، جنایت بزرگ عربستان سعودی در به شهادت رساندن عالم مؤمن و مظلوم، شیخ نمر باقر النمر را به شدت محکوم کردند و با تأکید بر لزوم احساس مسئولیت دنیا در قبال این جنایت و جنایات مشابه سعودی در یمن و بحرین، خاطرنشان کردند: بدون تردید خون به ناحق ریخته این شهید مظلوم به سرعت اثر خواهد کرد و دست انتقام الهی گریبان سیاستمداران سعودی را خواهد گرفت.

حضرت آیت الله خامنه‌ای گفتند: این عالمِ مظلوم نه مردم را به حرکت مسلحانه تشویق می‌کرد و نه به صورت پنهانی اقدام به توطئه کرده بود، بلکه تنها کار او، انتقاد علنی و امر به معروف و نهی از منکرِ برخاسته از تعصب و غیرت دینی بود.

رهبر انقلاب، شهادت شیخ نمر و ریختن به ناحق خون او را خطای سیاسی دولت سعودی خواندند و افزودند: خداوند متعال از خون بی‌گناه نمی‌گذرد و خون به ناحق ریخته، بسیارسریع دامان سیاستمداران و مجریان این رژیم را خواهد گرفت.

ایشان با انتقاد شدید از سکوت مدعیان آزادی، دموکراسی و حقوق بشر و حمایت آنان از رژیم سعودی که خون بی‌گناه را تنها به خاطر انتقاد و اعتراض به زمین‎ می‌ریزد، تأکید کردند: جهان اسلام و همه دنیا باید نسبت به این قضیه احساس مسئولیت کنند.

حضرت آیت الله خامنه‌ای آزار و شکنجه مردم بحرین توسط نظامیان سعودی و تخریب مساجد و خانه‌های آنان و همچنین بیش از 10 ماه بمباران مردم یمن را نمونه‌های دیگری از جنایات رژیم سعودی خواندند و تأکید کردند: کسانی که صادقانه به سرنوشت بشریت و سرنوشت حقوق بشر و عدالت علاقه‌مند هستند، باید این قضایا را دنبال کنند و نباید نسبت به این وضعیت بی‌تفاوت باشند.

رهبر انقلاب همچنین افزودند: یقیناً شهید شیخ نمر مورد تفضل خداوند خواهد بود و بدون شک دست انتقام الهی گریبان ظالمانی را که به جان او تعدّی کردند خواهد گرفت و این همان چیزی است که مایه تسلّی است.

دیدگاه‌ها   

0 #18 وحید 1394-12-20 10:38
به نقل از ?:
مخاطب این کامنت جناب حمید است،برادر انچه شما متوجه ان نشده اید مرز میان ماده و مجرد است.تمام ذرات عالم که شما فرمودید،از بنیادی ترین ذرات تا بزرگترین کهکشانها و کرات و تا ماده تاریک همه تحت عنوان ماده شناخته میشوند.موجود مادی موجودی است که توسط حواس شناخته میشود.علم شناخت ماده و روابط میان مواد و دخل و تصرف در ماده توسط کشف قوانین ماده علم تجربی است.شناخت پدیده ها در این علم بواسطه حواس است.تمام ذرات مادی عالم و روابط انها ممکن است روزی توسط علم تجربی شناخته شود.اما انچه شما ان به توجه نمیکنید نوعی ار وجود است که اگر چه هست،اگر چه به ان میتوان علم داشت و علم به ان حقیقتا علم است اما راه رسیدن به ان علم تجربی نیست.موجود مادی موجودی است که در زمان و مکان محصور است موجودی است که با یکی از حواس پنج گانه قابل شناسایی است،موجودی است که دارای ابعاد طول،عرض،ارتفاع و زمان است.اما نوعی از وجود هست که برای شناخت ان با ابزار حس راهی نیست.بهترین مثال نفس بشری است که اگر در ان توجه کنید خواهید دید که ان بعد از وجود شما که ادراک میکند هیچ یک از اعضاء بدن مادی شما نیست.معرفت شما نسبت به خودتان معرفتی است شهودی که تحت تاثیر زمان و مکان و تغییر حالات جسم شما نیست.یعنی ادراک شما نسبت به خودتان با تغییر زمان و مکان همواره ثابت است.ادراکات و تصورات خیالی شما از پدیده های واقعی هم که علم نزد شماست از اشیاء خارج،غیر از همان شیء مادی واقع در خارج است.ان وجودی که واقعیت خارج در ان به شکل مجرد یعنی فارغ از ماده معلوم میشود و نسبت به واقعیت خارج علم پیدا میکند خود موجودی مجرد یعنی غیر مادی است.درک وجود غیر مادی کلید فهم بسیاری حقایق فراتر از ماده است.

خیلی جالبه نفر اول که منفی داده بقیه بدون خوندن متن منفی دادن آخه داداش من اصلا خوندید این بنده خدا چی گفته ؟!
نقل قول کردن
-6 #17 ? 1394-11-04 01:01
مخاطب این کامنت جناب حمید است،برادر انچه شما متوجه ان نشده اید مرز میان ماده و مجرد است.تمام ذرات عالم که شما فرمودید،از بنیادی ترین ذرات تا بزرگترین کهکشانها و کرات و تا ماده تاریک همه تحت عنوان ماده شناخته میشوند.موجود مادی موجودی است که توسط حواس شناخته میشود.علم شناخت ماده و روابط میان مواد و دخل و تصرف در ماده توسط کشف قوانین ماده علم تجربی است.شناخت پدیده ها در این علم بواسطه حواس است.تمام ذرات مادی عالم و روابط انها ممکن است روزی توسط علم تجربی شناخته شود.اما انچه شما ان به توجه نمیکنید نوعی ار وجود است که اگر چه هست،اگر چه به ان میتوان علم داشت و علم به ان حقیقتا علم است اما راه رسیدن به ان علم تجربی نیست.موجود مادی موجودی است که در زمان و مکان محصور است موجودی است که با یکی از حواس پنج گانه قابل شناسایی است،موجودی است که دارای ابعاد طول،عرض،ارتفاع و زمان است.اما نوعی از وجود هست که برای شناخت ان با ابزار حس راهی نیست.بهترین مثال نفس بشری است که اگر در ان توجه کنید خواهید دید که ان بعد از وجود شما که ادراک میکند هیچ یک از اعضاء بدن مادی شما نیست.معرفت شما نسبت به خودتان معرفتی است شهودی که تحت تاثیر زمان و مکان و تغییر حالات جسم شما نیست.یعنی ادراک شما نسبت به خودتان با تغییر زمان و مکان همواره ثابت است.ادراکات و تصورات خیالی شما از پدیده های واقعی هم که علم نزد شماست از اشیاء خارج،غیر از همان شیء مادی واقع در خارج است.ان وجودی که واقعیت خارج در ان به شکل مجرد یعنی فارغ از ماده معلوم میشود و نسبت به واقعیت خارج علم پیدا میکند خود موجودی مجرد یعنی غیر مادی است.درک وجود غیر مادی کلید فهم بسیاری حقایق فراتر از ماده است.
نقل قول کردن
-5 #16 ? 1394-11-03 18:44
به نقل از حسن.س.:
1- بنده عرض می کنم عالم در هنگام ظهور حقیقتش ما بین ماده و خیال یا به کلام دین ما بین دنیا و برزخ است. شما اگر در حرکت جوهری تامل نمایید این موضوع از واضح ترین سخنان فلسفی در حکمت صدرایی است. من تعجب می کنم که شما هنوز بر ثابت بودن احکام ماده اصرار دارید. بنده که منکر این موضوع نشدم. حرفم هم خیلی روشن است و هر کسی اندکی در این علوم راه رفته باشد این موضوع را می داند. تخصصی تر خواسته باشید حتی روی مصادیقش بحث می کنم. مثلا انرژی حاصل حرکت جوهری ماده است و روح نباتی حاصل حرکت جوهرییه انرژی؛ اما این دلیل نمی شود که در این بین عوالم دیگری نباشد. مثلا روح بخاری می تواند در این بین عالمی را تثبیت کند. شما چرا گمان می کنید گسستگی بین عالم ماده و خیال است و این بین هیچ سنخ دیگری از مشککات وجودیه استقرار ندارد؟ هم عقل و هم نقل بر این مورد گواهی می دهد. قواعد حاکم بر عوالم بینابینی هم همچون انعکاسات آینه ای از هر دو عالم زیرین و زبرین است که لاجرم از هر کدام ودایعی را نهفته دارد.

2- "روح" در نظر اهل سلوک عالمی است که دجال هم به آن راه دارد. اصل حضور اولیاء الهی از عوالم بالاتری مثل سر،خفی و اخفی، و بالاتر آغاز می گردد. لطفا این بحث خیال و عقل و قلب و روح را در همان سطح ابتدایی بنگرید. بسیار عوالم در این بین تمییز نیافته ی است که دلیلش هم ضعف شهودات و بضاعت اندک کلمات است.

3- جناب ؟ شما دقیق متن بنده را خوانید؟! بنده برای غیر کملین حرف از عشق و جذبه آوردم نه برای اشرار کملین. در احادیث رجعت، یا برای کملین احرار و اشرار است یا غیر کملین از مومنین. شما از کجا برای غیر کملین اشرار در سخن من قرینه سازی نمودید؟ به فرض محال که بشود چنین در نظر گرفت؛ لطفا درست کلمات بنده را بخوانید. بنده عرض کردم عشق به عالم بقیه الله نه بقیه الله. عالم بقیه اللهی یعنی آنجایی که قرار است آن رویارویی بزرگ شکل گیرد و ظلمات به کناره رود. این برای هر دو سمت منازعه جذبه دارد. حتی اگر خود کلمه ی بقیه الله را هم به کار می بردم با این تفسیر جای اشکال شما نبود. یعنی شما کلا طور دیگر سخن حقیر را در ذهن آوردید.

4 - درباره ی حقیقت سریانی اشرار در عوالم نه تنها دلیل عقلی مسلم است که دلیل قرآنی و روایی فراوان می باشد. اینکه سخن از امام کفر در قرآن بیان می شود، هر مبتدی مکتب عقلانیت را قانع می کند که امام کفر حکم سریان و تجلی شرور است در پیروانشان. چه اینکه جعل ظلمت این گواهی را می دهد؛ چه اینکه احادیث پیرامون دجال شاهد این سخن است؛ چه اینکه حضور سریانی موجودات عوالم هم سنخ وهم در بین شیاطین گواه است؛ چه اینکه صحبت پیروان ابلیس با امامشان گواه است؛ چه اینکه حقیقت سریانی جهنم در اصحابش نشانه است؛ چه اینکه سخن از درخت کفر در قرآن گواهی است و ده ها دلیل دیگر. اما اینکه این سریان شرور در بندگانش چگونه است بحثی است که خواستید ادامه می دهم.

می خواستم چندین حدیث صحیح که گواهی است بر آغاز حرکت جوهری بلکه حرکت حبی دنیای مادی به سمت عالم برزخ در زمان ظهور را شرح و توضیح دهم تا کمکی باشد بر درک این معانی؛ لیکن می بینم که بحث ما مراء را نزدیک است و بهتر است کناره باشم از آن؛ پس ان شاء الله بشود تا در مقاله ای و در وقتی که خداوند گشایش کند در خدمتتان باشم.

دوست عزیز انچه که باعث اشتباه در برداشت شما شده است خلط میان حرکت جوهری ماده عالم از قوه به فعل،و تکامل جوهری انسان از جسم به عقل است.تنها موجودی که در عالم سیر از جسم به عقل دارد انسان است که موجودی است ممتد و مرکب متحد و از جسم اغاز میشود و با تکامل وجودی تا مرتبه عقل مستفاد و اتحاد به عقل اول امتداد وجودی دارد.حرکت از جسم به برزخ یا خیال مختص انسان است و سایر موجودات اعم مادی و مجرد سیر تکامی و حرکتی به این معنی ندارند.بارها هم گفته شد حرکت تکاملی انسان میان عوالم بیشمار به هم پیوسته که از حیث نوع منحصر به سه عالم جسم،خیال و عقل است،نافی احکام مرتبه پایین تر نیست.کمال حایز شدن به مرتبه ایی جدید از کمال است به همراه کمال مرتبه پایین تر.پس اینکه بگوییم عالم در ظهور در حرکت به سوی برزخ تابع احکام عوالم بینابینی است ناشی از خلط دو نوع حرکت است.در زمان ظهور ذره ذره ماده عالم اعم از جسم انسان یا سایر موجودات محکوم به احکام مادی عالم هستند و نه عوالم بینابینی و از حین حیث در عالم تغییری رخ نخواهد داد.در نگاه دیگر اگر کل عالم را به عنوان نسخه کبیر انسان ببینیم به دلیل اولیت عقل اول در نزول و اخریت در صعود،عالم در فعلیت و کمال تام است و حرکت کمالی در عالم کبیر مانند انچه در انسان به عنوان عالم صغیر اتفاق میافتد وجود ندارد.

منظور از روح،روح اعظم است که عقل اول یا مخلوق اول یا عقل کل یا قلم از دیگر نامهای ان است.او کاتب وزیر است از از جانب ذات غیبی،او حضرت اسماء جامعه است که به(حق مخلوق به)هم نامیده میشود.این روح،روح اهل کمال است که در سیر کمال،انسان در اخرین مرتبه با ان متحد میشود.سر این روح مقام انسان کامل است و اشاره به ان در ایات متعددی شده است.این موضوع را در بحث مقام خلیفه الله مفصلا توضیح دادم.

گفتیم روح حضرت اسماء جامعه متضاد الهی است.اگر هر شیء در عالم خلق تجلی اسمی از اسماء حضرت اسماء جامعه است،شیطان که روح ممد ظلمت و شرارت است حامل لواء و مظهر اسم مضل خداوند است.سریان حقیقت ظلمت در عوالم مختلف در حقیقت تجلی و ظهور حقیقت اسم مضل است در مظاهر مختلف خود به حسب هر نشئه.سر اغاز داستان شیطان با اغاز ماجرای ادم و اینکه شیطان از منظرین است،اغاز جریان گمراهی با اغاز جریان هدایت،و حضور و بقای روح ظلمت است که در عالم روح بقا لازم است.اما در عالم انسانی مظاهر اسم مضل یعنی انسانهای تحت تدبیر روح شیطانی که دجال امام انسی جریان کفر است امکان بقا یا بازگشت از عالم بالا به عالم پایین وجود ندارند و در هر دوره سپاه شر از نوع انسان دائما تجدید میشود.سریان حقیقت اسم مضل در هر نشئه ظهور حقیقت اسم مطابق هر نشئه است و این به معنای بازگشت گذشتگان از جبهه کفر به عالم نیست.
نقل قول کردن
+7 #15 حسن.س. 1394-11-01 23:40
به نقل از ؟:
سلام برادر،قطعا احتمال نمیدهید که در بحث سیر از قوه به فعل در حکت جوهری را با شما اختلاف داشته باشم.سیر عالم از حضیض نزول به شکل تبدیل قوه به فعل به سمت کمال در قوس صعود است.اما در مبحثی که چندی پیش سوال فرمودید عرض شد انسان به عنوان کون جامع و جامع غیب و شهود در سیر تکامل و در صیرورت خود از نطفه اغاز شده و در کمال اول به عالم خیال و در کمال دوم وارد طور عقل میشود.همچنین قبلا بارها گفته شد سیر کمال شخص انسانی مانند سیر تکاملی بشر است و نهایت کمال رسیدن به خاتم است،در فرد انسانی خاتم او،و در عالم بشری به عنوان عصاره خلقت خاتم نوع انسانی.مسیر کمال که از جسم اغاز میشود،در عقل ادامه پیدا میکند ،و کمال عقل از ظهور جسم نمیکاهد.بلکه ظهور عقل کامل به عنوان حق مخلوق به،ظهور همه مراتب هستی در اتم وجه است.پس در ظهور قوانین حاکم بر ماده تغییری نمیکند.در شخص انسانی هم با ظهور عقل کامل که همان طلوع روح است بر افق قلب احکام ماده شخص کامل تغییری نمیکند.
در مورد دوم،تجلی ارواح اشرار در عالم به عشق بقیه الله را متوجه نمیشوم.اما اصل قطعی عقلی و قرانی عالم این است که مسیر انسان پس از خروج از ماده عدم بازگشت به ماده است.دوست عزیز یعنی شما اعتقاد دارید روح اشرار توانایی انشاء جسم در عالم ماده را دارد؟ممکن است در مورد کملین این دلیل را بیاورید اما اشرار که قطعا به عقیده خود شما اینگونه نیست.داستان یا انشاء جسم توسط روح است که تجلی در عوالم پایین تر این معنی را میدهد که در مورد اشرار این معنی نمیدهد.یا بازگشت در مسیر تکامل است که ان هم مردود است.انچه که خلاف حرکت کلی عالم است و قران هم بر ان دلیل ندارد مورد قبول نیست.


1- بنده عرض می کنم عالم در هنگام ظهور حقیقتش ما بین ماده و خیال یا به کلام دین ما بین دنیا و برزخ است. شما اگر در حرکت جوهری تامل نمایید این موضوع از واضح ترین سخنان فلسفی در حکمت صدرایی است. من تعجب می کنم که شما هنوز بر ثابت بودن احکام ماده اصرار دارید. بنده که منکر این موضوع نشدم. حرفم هم خیلی روشن است و هر کسی اندکی در این علوم راه رفته باشد این موضوع را می داند. تخصصی تر خواسته باشید حتی روی مصادیقش بحث می کنم. مثلا انرژی حاصل حرکت جوهری ماده است و روح نباتی حاصل حرکت جوهرییه انرژی؛ اما این دلیل نمی شود که در این بین عوالم دیگری نباشد. مثلا روح بخاری می تواند در این بین عالمی را تثبیت کند. شما چرا گمان می کنید گسستگی بین عالم ماده و خیال است و این بین هیچ سنخ دیگری از مشککات وجودیه استقرار ندارد؟ هم عقل و هم نقل بر این مورد گواهی می دهد. قواعد حاکم بر عوالم بینابینی هم همچون انعکاسات آینه ای از هر دو عالم زیرین و زبرین است که لاجرم از هر کدام ودایعی را نهفته دارد.

2- "روح" در نظر اهل سلوک عالمی است که دجال هم به آن راه دارد. اصل حضور اولیاء الهی از عوالم بالاتری مثل سر،خفی و اخفی، و بالاتر آغاز می گردد. لطفا این بحث خیال و عقل و قلب و روح را در همان سطح ابتدایی بنگرید. بسیار عوالم در این بین تمییز نیافته ی است که دلیلش هم ضعف شهودات و بضاعت اندک کلمات است.

3- جناب ؟ شما دقیق متن بنده را خوانید؟! بنده برای غیر کملین حرف از عشق و جذبه آوردم نه برای اشرار کملین. در احادیث رجعت، یا برای کملین احرار و اشرار است یا غیر کملین از مومنین. شما از کجا برای غیر کملین اشرار در سخن من قرینه سازی نمودید؟ به فرض محال که بشود چنین در نظر گرفت؛ لطفا درست کلمات بنده را بخوانید. بنده عرض کردم عشق به عالم بقیه الله نه بقیه الله. عالم بقیه اللهی یعنی آنجایی که قرار است آن رویارویی بزرگ شکل گیرد و ظلمات به کناره رود. این برای هر دو سمت منازعه جذبه دارد. حتی اگر خود کلمه ی بقیه الله را هم به کار می بردم با این تفسیر جای اشکال شما نبود. یعنی شما کلا طور دیگر سخن حقیر را در ذهن آوردید.

4 - درباره ی حقیقت سریانی اشرار در عوالم نه تنها دلیل عقلی مسلم است که دلیل قرآنی و روایی فراوان می باشد. اینکه سخن از امام کفر در قرآن بیان می شود، هر مبتدی مکتب عقلانیت را قانع می کند که امام کفر حکم سریان و تجلی شرور است در پیروانشان. چه اینکه جعل ظلمت این گواهی را می دهد؛ چه اینکه احادیث پیرامون دجال شاهد این سخن است؛ چه اینکه حضور سریانی موجودات عوالم هم سنخ وهم در بین شیاطین گواه است؛ چه اینکه صحبت پیروان ابلیس با امامشان گواه است؛ چه اینکه حقیقت سریانی جهنم در اصحابش نشانه است؛ چه اینکه سخن از درخت کفر در قرآن گواهی است و ده ها دلیل دیگر. اما اینکه این سریان شرور در بندگانش چگونه است بحثی است که خواستید ادامه می دهم.

می خواستم چندین حدیث صحیح که گواهی است بر آغاز حرکت جوهری بلکه حرکت حبی دنیای مادی به سمت عالم برزخ در زمان ظهور را شرح و توضیح دهم تا کمکی باشد بر درک این معانی؛ لیکن می بینم که بحث ما مراء را نزدیک است و بهتر است کناره باشم از آن؛ پس ان شاء الله بشود تا در مقاله ای و در وقتی که خداوند گشایش کند در خدمتتان باشم.
نقل قول کردن
-5 #14 ؟ 1394-11-01 01:12
به نقل از حسن.س.:
سلام و احترام

اینکه عالم باید یا کاملا مادی باشد و یا کاملا مجرد که قطعا سخن شما نیست. می دانید که عوالمی است در سیر ما که مقداری از قوه و مقداری از فعل را در بر دارد. بی گمان اگر کسی اندکی فلسفه اسلامی بداند خوب می فهمد که لازمه حرکت جوهریه ملاصدرا، پیوستگی عوالم از قوه محض هیولایی به فعلیت موجوده عقلانی است. ظهور اوج گرفتن از حضیض قوس نزول به سمت الیه راجعون قوس صعود است و این رفتن عقلا به صورت پیوسته عوالم را طی می کند و در این حرکت مدام بر حسب مرتبه ی هر منزل، غلبه ای از احوال قیامتی یا مادیه دنیوی را حامل است. پس حرکت عالم به منزلی که در آن زواید مادیه ای مثل ناخن با غلبه احوالات قیامتی اندک شود واضح و مبرهن است.

دیگر اینکه رجعت برای کملین از احرار و اشرار نه بازگشت است از فعل به قوه که عقلا محال است، بلکه تجلی و ظهور آن ها است در عوالم پایین تر و به شکل سریانی. این نکته را هم در نظر داشته باشید که غیر کملین رجعتشان به خاطر به فعل رساندن آن قوه هایی است که فرصت مرگ آن ها را از آن مقصد بازداشت؛ البته در عوالم قیامتی و با سختی بیشتر هم می توانستند به سرانجامشان برسانند ولی جذبه عالم بقیه اللهی میانبری است که گفته اند ره صد ساله را یک شبه با براق عشق به عالم بقیه الله(عج) می شود گذراند.

سلام برادر،قطعا احتمال نمیدهید که در بحث سیر از قوه به فعل در حکت جوهری را با شما اختلاف داشته باشم.سیر عالم از حضیض نزول به شکل تبدیل قوه به فعل به سمت کمال در قوس صعود است.اما در مبحثی که چندی پیش سوال فرمودید عرض شد انسان به عنوان کون جامع و جامع غیب و شهود در سیر تکامل و در صیرورت خود از نطفه اغاز شده و در کمال اول به عالم خیال و در کمال دوم وارد طور عقل میشود.همچنین قبلا بارها گفته شد سیر کمال شخص انسانی مانند سیر تکاملی بشر است و نهایت کمال رسیدن به خاتم است،در فرد انسانی خاتم او،و در عالم بشری به عنوان عصاره خلقت خاتم نوع انسانی.مسیر کمال که از جسم اغاز میشود،در عقل ادامه پیدا میکند ،و کمال عقل از ظهور جسم نمیکاهد.بلکه ظهور عقل کامل به عنوان حق مخلوق به،ظهور همه مراتب هستی در اتم وجه است.پس در ظهور قوانین حاکم بر ماده تغییری نمیکند.در شخص انسانی هم با ظهور عقل کامل که همان طلوع روح است بر افق قلب احکام ماده شخص کامل تغییری نمیکند.
در مورد دوم،تجلی ارواح اشرار در عالم به عشق بقیه الله را متوجه نمیشوم.اما اصل قطعی عقلی و قرانی عالم این است که مسیر انسان پس از خروج از ماده عدم بازگشت به ماده است.دوست عزیز یعنی شما اعتقاد دارید روح اشرار توانایی انشاء جسم در عالم ماده را دارد؟ممکن است در مورد کملین این دلیل را بیاورید اما اشرار که قطعا به عقیده خود شما اینگونه نیست.داستان یا انشاء جسم توسط روح است که تجلی در عوالم پایین تر این معنی را میدهد که در مورد اشرار این معنی نمیدهد.یا بازگشت در مسیر تکامل است که ان هم مردود است.انچه که خلاف حرکت کلی عالم است و قران هم بر ان دلیل ندارد مورد قبول نیست.
نقل قول کردن
+4 #13 حسن.س. 1394-11-01 00:20
به نقل از ؟:
دوست عزیز بنده بارها گفته ام اطلاعات بنده از فلسفه در حد مبتدی است.اما شما هم که قاعدتا باید به شکل اصولی فلسفه را دنبال کنید مسائل را درست متوجه نشدید.شما تعریف ماده را با ماهیت ماده اشتباه گرفتید و در حالی که منظور بنده ماده در مقابل مجرد بود تعریف ماده به عنوان قوه صرف که پذیرنده صورت است را مراد داشتید.حتما جنابعالی که استاد بنده هستید میدانید ماهیت در مقابل وجود میاید و برای تعریف چیزی لفظ ماهیت بکار نمیرود.نمیدانم از حرفهای بنده چه درک کرده اید که میگویید بنده گفتم احکام و ماهیت ماده تغییر نمیکند.حرف بنده بسیار واضح است،انسان تا در بعد مادی و جسم اسیر است،جسم تابع احکام نشاء مادی است دقت کنید جسم انسان.رها شدن از احکام جسم مانند خواب و خوراک نمو و زوال بعد از ظهور تغییری نمیکند.ایا شما قائل به تغییر حالات بدن مادی انسان بعد از ظهور هستید.در مورد احادیث هم انچه با واضح عقل جور در نیاید باطل است و نه ضعیف.در مورد رجعت هم ایه مورد استناد مربوط به قیامت است.


سلام و احترام

اینکه عالم باید یا کاملا مادی باشد و یا کاملا مجرد که قطعا سخن شما نیست. می دانید که عوالمی است در سیر ما که مقداری از قوه و مقداری از فعل را در بر دارد. بی گمان اگر کسی اندکی فلسفه اسلامی بداند خوب می فهمد که لازمه حرکت جوهریه ملاصدرا، پیوستگی عوالم از قوه محض هیولایی به فعلیت موجوده عقلانی است. ظهور اوج گرفتن از حضیض قوس نزول به سمت الیه راجعون قوس صعود است و این رفتن عقلا به صورت پیوسته عوالم را طی می کند و در این حرکت مدام بر حسب مرتبه ی هر منزل، غلبه ای از احوال قیامتی یا مادیه دنیوی را حامل است. پس حرکت عالم به منزلی که در آن زواید مادیه ای مثل ناخن با غلبه احوالات قیامتی اندک شود واضح و مبرهن است.

دیگر اینکه رجعت برای کملین از احرار و اشرار نه بازگشت است از فعل به قوه که عقلا محال است، بلکه تجلی و ظهور آن ها است در عوالم پایین تر و به شکل سریانی. این نکته را هم در نظر داشته باشید که غیر کملین رجعتشان به خاطر به فعل رساندن آن قوه هایی است که فرصت مرگ آن ها را از آن مقصد بازداشت؛ البته در عوالم قیامتی و با سختی بیشتر هم می توانستند به سرانجامشان برسانند ولی جذبه عالم بقیه اللهی میانبری است که گفته اند ره صد ساله را یک شبه با براق عشق به عالم بقیه الله(عج) می شود گذراند.
نقل قول کردن
-5 #12 ؟ 1394-10-30 23:22
به نقل از طلبه:
گفتم که ... بحثم با شما در باره نظر آقای سعاح نیست. نظرات خود شما است. می گفتید روایت ضعیف است. قابل قبول بود. اما این را نگفتید. فرمودید ماهیت ماده عوض نمی شود، و احکام آن و الخ. بحث شما با کاربران دیگر هم در همین مسئله بود که اگر حدیثی با عقل جور در نیامد، انکارش کنیم. و به نظرم با این موضع شما، معجزات نیز زیر سوال می رود. اگر این حدیث ضعیف هم که باشد، احادیث دیگری شنیده ام که آن نیز با «احکام ماده» و این حرفها جور در نمیاد. (در باره ی آن بیشتر جستجو خواهم کرد). و البته دیدم که با رجعت هم مخالفت می کنید، لابد به همین دلیل.
در مورد تعریف ماده نیز حرفتان اشتباه هست. اما قصدم این نیست که اینجا بحثهای اصطلاح و تعریف و اینها راه بیندازیم. فقط اتلاف وقت است. آنچه که می خواستم از مقدار احاطه شما به مسایل فلسفی برای بنده روشن شود، شد. بقیه اش مهم نیست.
پ.ن. روایت اگر ضعیف هم باشد، لزوما به معنای جعلی بودن آن نیست.

دوست عزیز بنده بارها گفته ام اطلاعات بنده از فلسفه در حد مبتدی است.اما شما هم که قاعدتا باید به شکل اصولی فلسفه را دنبال کنید مسائل را درست متوجه نشدید.شما تعریف ماده را با ماهیت ماده اشتباه گرفتید و در حالی که منظور بنده ماده در مقابل مجرد بود تعریف ماده به عنوان قوه صرف که پذیرنده صورت است را مراد داشتید.حتما جنابعالی که استاد بنده هستید میدانید ماهیت در مقابل وجود میاید و برای تعریف چیزی لفظ ماهیت بکار نمیرود.نمیدانم از حرفهای بنده چه درک کرده اید که میگویید بنده گفتم احکام و ماهیت ماده تغییر نمیکند.حرف بنده بسیار واضح است،انسان تا در بعد مادی و جسم اسیر است،جسم تابع احکام نشاء مادی است دقت کنید جسم انسان.رها شدن از احکام جسم مانند خواب و خوراک نمو و زوال بعد از ظهور تغییری نمیکند.ایا شما قائل به تغییر حالات بدن مادی انسان بعد از ظهور هستید.در مورد احادیث هم انچه با واضح عقل جور در نیاید باطل است و نه ضعیف.در مورد رجعت هم ایه مورد استناد مربوط به قیامت است.
نقل قول کردن
+4 #11 طلبه 1394-10-30 22:56
به نقل از ؟:
حتما جنابتان مستحضر هست که در فلسفه گاهی ماده در تعریف جسم که ترکیب ماده و صورت است میاید و گاهی ماده در مقابل مجرد.در موضوع جناب سعاح اشاره بنده به ماده در مقابل مجرد یعنی بدون ماده بود.اما شما با تعریف جسم که ترکیب ماده و صورت است اشتباه گرفتید.
اما موضوع بنده با جناب سعاح از حدیثی شروع شد که اتفاقا از روحانی مطلعی سوال کردم و قویا ان را جعلی میدانست شروع شد.در حدیث امده بود پس از ظهور انسان احتیاج به کوتاه کردن ناخن و حمام کردن ندارد.اعتراض بنده باعث براشفته شدن جناب سعاح شد.دلیل ایشان حرکت به سوی تجرد و رهایی از احکام ماده یعنی جسم انسان به عنوان بعد مادی بود و بهشت و حالات انسان در بهشت را شاهد بحث ذکر کردند.بنده عرض کردم تا انسان در عالم ماده حاضر است اسیر احکام جسم مادی است.ایشان بی دلیل مدعی نفی تجرد نفس انسانی از سوی بنده شد و لینک دروس معرفت نفس امام خمینی را که بسیار هم سنگین و مصطلح است را برای بنده اوردند.از ایشان خواستم انچه خود ایشان میفهمد را توضیح بدهد حاضر نشدند.اما نظر بنده در مورد هستی نگاه مادی نیست دوست عزیز.قطعا عالم بعد غیر مادی دارد که مسلط بر ماده و مقوم ان است.اما با در نظر گرفتن بعد غیر مادی عالم هم این حدیث با عقل جور در نمیاید.اصلا انچه که جناب سعاح فرمودند با هیچ مبحثی از مباحث عرفان و حکمت اسلامی جور در نمیاید یا حداقل بنده نمیفهمم.

گفتم که ... بحثم با شما در باره نظر آقای سعاح نیست. نظرات خود شما است. می گفتید روایت ضعیف است. قابل قبول بود. اما این را نگفتید. فرمودید ماهیت ماده عوض نمی شود، و احکام آن و الخ. بحث شما با کاربران دیگر هم در همین مسئله بود که اگر حدیثی با عقل جور در نیامد، انکارش کنیم. و به نظرم با این موضع شما، معجزات نیز زیر سوال می رود. اگر این حدیث ضعیف هم که باشد، احادیث دیگری شنیده ام که آن نیز با «احکام ماده» و این حرفها جور در نمیاد. (در باره ی آن بیشتر جستجو خواهم کرد). و البته دیدم که با رجعت هم مخالفت می کنید، لابد به همین دلیل.
در مورد تعریف ماده نیز حرفتان اشتباه هست. اما قصدم این نیست که اینجا بحثهای اصطلاح و تعریف و اینها راه بیندازیم. فقط اتلاف وقت است. آنچه که می خواستم از مقدار احاطه شما به مسایل فلسفی برای بنده روشن شود، شد. بقیه اش مهم نیست.
پ.ن. روایت اگر ضعیف هم باشد، لزوما به معنای جعلی بودن آن نیست.
نقل قول کردن
-4 #10 ؟ 1394-10-30 21:55
به نقل از طلبه:
خودتان گفتید تعریف آن در فلسفه همان است که گفتم. من نمی خواهم در باره نظر آقای سعاح بحث کنم. اما اگر اینطوری می خواهید احادیث را برای این که با «احکام ماده» به قول خودتان مخالف هستند، رد کنید، باید معجزات انبیاء را نیز انکار کنید. سوزاندن از احکام آتش است. چوب اژدها نمی شود. مرده زنده نمی یشود. کور و مبروص با اشاره ای شفا نمی یابد. اگر احکام ماده همان است که می گویید.

حتما جنابتان مستحضر هست که در فلسفه گاهی ماده در تعریف جسم که ترکیب ماده و صورت است میاید و گاهی ماده در مقابل مجرد.در موضوع جناب سعاح اشاره بنده به ماده در مقابل مجرد یعنی بدون ماده بود.اما شما با تعریف جسم که ترکیب ماده و صورت است اشتباه گرفتید.
اما موضوع بنده با جناب سعاح از حدیثی شروع شد که اتفاقا از روحانی مطلعی سوال کردم و قویا ان را جعلی میدانست شروع شد.در حدیث امده بود پس از ظهور انسان احتیاج به کوتاه کردن ناخن و حمام کردن ندارد.اعتراض بنده باعث براشفته شدن جناب سعاح شد.دلیل ایشان حرکت به سوی تجرد و رهایی از احکام ماده یعنی جسم انسان به عنوان بعد مادی بود و بهشت و حالات انسان در بهشت را شاهد بحث ذکر کردند.بنده عرض کردم تا انسان در عالم ماده حاضر است اسیر احکام جسم مادی است.ایشان بی دلیل مدعی نفی تجرد نفس انسانی از سوی بنده شد و لینک دروس معرفت نفس امام خمینی را که بسیار هم سنگین و مصطلح است را برای بنده اوردند.از ایشان خواستم انچه خود ایشان میفهمد را توضیح بدهد حاضر نشدند.اما نظر بنده در مورد هستی نگاه مادی نیست دوست عزیز.قطعا عالم بعد غیر مادی دارد که مسلط بر ماده و مقوم ان است.اما با در نظر گرفتن بعد غیر مادی عالم هم این حدیث با عقل جور در نمیاید.اصلا انچه که جناب سعاح فرمودند با هیچ مبحثی از مباحث عرفان و حکمت اسلامی جور در نمیاید یا حداقل بنده نمیفهمم.
نقل قول کردن
+4 #9 طلبه 1394-10-30 21:32
به نقل از ؟:
اشاره به ماده در مقابل عوالم غیر مادی و مجرد بود نه تعریف تخصصی فلسفی از ماده.شما مطلبی را که جناب سعاح فرمودند استدلال بفرمایید بنده در خدمتتان هستم.

خودتان گفتید تعریف آن در فلسفه همان است که گفتم. من نمی خواهم در باره نظر آقای سعاح بحث کنم. اما اگر اینطوری می خواهید احادیث را برای این که با «احکام ماده» به قول خودتان مخالف هستند، رد کنید، باید معجزات انبیاء را نیز انکار کنید. سوزاندن از احکام آتش است. چوب اژدها نمی شود. مرده زنده نمی یشود. کور و مبروص با اشاره ای شفا نمی یابد. اگر احکام ماده همان است که می گویید.
نقل قول کردن
-3 #8 ؟ 1394-10-30 21:11
اشاره به ماده در مقابل عوالم غیر مادی و مجرد بود نه تعریف تخصصی فلسفی از ماده.شما مطلبی را که جناب سعاح فرمودند استدلال بفرمایید بنده در خدمتتان هستم.
نقل قول کردن
+3 #7 طلبه 1394-10-30 21:00
منتظر پاسخ شما هستم جناب?
نقل قول کردن
0 #6 محمد عسگریی 1394-10-20 11:09
خون مظلوم گریبان انها را خواهد گرفت این وعده خداست
ولی ال سعود دنبال فتنه است در همین ایران خود ما در
شبکه مجازیی می گویند چرا ما با سنی ها وحدت داشته
باشیم وقتی می گویم خود علی این کار کرده می گویند
علی یار نداشته انکار امروز شیعه یار دارد جمیعت ما زیاد
است بعد می گویند چه کتاب قران مشترکی انها می گویند
پیا مبر گفته قران همراه اهل بیتم باشد حالا به این ها
بگو مگر می شود کسی را به زور شیعه کرد بعد می گویند
امام ها ما شیعیان گفته اند خلیفه اول دیگران را لعن
کنید اگر لعن است چه کنیم چه وحدتی من می گویم
مگر این حدیث نشنید ه ای که می گوید مقدسات یک
دیگر را توهین نکنید تا مقد سات شما را توهین نکنند
پس چرا حضرت علی ان موقع حقش غصب شد با عمر
تا صبح نشستد به هم نا سزا بگویند حضرت علی این
کار نکرده ما کنیم تازه ما به خلیفه اول متعرض هستیم
چرا مردم گول خورده سنی را ا ذیت می کنید هر خونی
که ریخت شود اگر سنی وشیعه در ان دخالت داشته باشد
پیامبر اذ یت کرده چون دیگر مسلمانی با این کار ما روی
زمین باشد بعد می گویم دشمن ما امریکا است می گویند
مگر اسمش در قران و در ا حادیث امده امر یکا دشمن
ما است ببینید چطور مردم وارد فتنه می کنند بعضی ها
در شبکه های مجازیی انها می گویند مسلمان دشمن
مسلما ن دیگر است منظور شیعه وسنی رو حانیون شیعه
وسنی از خواب بیرون بیایند ببیند در شبکه های مجازیی
موبای چه می کنند جواب بدهند انها می گویند امریکا
خوب است مسلما ن دشمن مسلمان است
نقل قول کردن
0 #5 اشکانی 1394-10-19 12:01
سلام آقای سیجانی بنده حسین اشکانی هستم که از دست اندر کاران پخش مستند ظهور از تنکابن از آنجایی که گوشی موبایلم را به سرقت برده اند شماره شما را ندارم باشما کاری داشتم اگر می شود شماره تان را به بنده ایمیل کنید یا به شماره من 09112913764 پیامک کنید . متشکرم
نقل قول کردن
+3 #4 tk 1394-10-18 23:44
به نقل از آنتی سعودی:
همانگونه که خون شیخ شحاته، مرسی را سرنگون کرد خون شیخ نمر، سلمان و بن سلمان را سرنگون خواهد کرد.

ان شاء الله
نقل قول کردن
+1 #3 امیرحسین 1394-10-17 20:46
پوسترش را درست کنید

سخنان آقا این خون گریبانشان را خواهد گرفت و پدرشان را در خواهد آورد

تا همه جا پستر در فضای مجازی پخش کنیم
نقل قول کردن
+4 #2 آنتی سعودی 1394-10-16 07:46
همانگونه که خون شیخ شحاته، مرسی را سرنگون کرد خون شیخ نمر، سلمان و بن سلمان را سرنگون خواهد کرد.
نقل قول کردن
+11 #1 محمد 1394-10-14 09:20
جانم فدای رهبر
نقل قول کردن

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

آخرین اخبار


کلیه حقوق مادی و معنوی وب سایت متعلق به گروه فرهنگی مبشران ظهور می باشد