رایحه ظهور

امداد الهی در جشن واقعی

 

.... ما واقعاً باید ممنون طرفداران موسوی باشیم نه به این خاطر که با شرکتشان در انتخابات سهم بزرگی در جشن واقعی و پیروزی ملی ملت ایران داشتند بل  به این خاطر که با حضورشان  مارهای خوش خط و خال جاخوش کرده در نظام اسلامی را از لانه هایشان بیرن کشیدند ، با شور و اشتیاقشان ، زمینه متوهم شدن و درافتادن آنها با نظام اسلامی را فراهم نمودند و با کنار کشیدن به موقعشان زمینه رسوایی و قلع و قمع آنها را...

» افزودن نظر جدید

 

انتخابات 88 در طول 30 سال عمر انقلاب بی نظیر بود ، نه تنها از لحاظ میزان مشارکت که از لحاظ شور و شوق و توجه مردم ، بحث های داغ سیاسی ، التهابات اجتماعی و نهایتاً اغتشاشات بعد از آن ، که موجب سقوط عده ای از خواص و رشد  اکثریت مردم و خواص و نخبگان شد، گامی بود رو به جلو و مرحله ای از تکامل  و در این میان طرفداران صادق موسوی نقشی برجسته داشتند که باید بخاطر ایفای خوب آن به آنها تبریک گفت !

تعجب نکنید ، شوخی و مزاح نمی کنم ، جدی جدی بنده چند روزه که ارادت شدیدی به طرفداران موسوی پیدا کرده ام ، هرچه طور چرکته می اندازم و از هر طرف نگاه می کنم ، می بینم که انقلاب به آنها خیلی بدهکار است ، که اگر این عزیزان در جریان انتخابات و بعد از آن  از ما بیشتر خدمت نکرده باشند ، قطعاً کمتر خدمت نکرده اند.

«عسی ان تکرهوا شیئا و هو خیر لکم » ، درست است که برخی حواشی قبل از انتخابات و اغتشاشات بعد از آن بسیار ناگوار بود و برای نظام اسلامی هزینه  زیادی داشت ، اما منافعی داشت که بسیار بیشتر از مضار آن است ، نقل قول غیر مستقیمی از آقا شنیده ام که فرموده اند :  مسائل پیش آمده (اغتشاشات) خیلی تلخ بود ولی مانند « بالا آوردنی»  که  برای  شخص مسموم ، مفید است ، برای انقلاب مفید بود.

مروری کوتاه بر چگونگی مسمومیت نظام:

شکل گیری اژدهای هفت سر

از اواسط دفاع مقدس در داخل مسئولین نظام گروهی شکل گرفتند که نمی توانستند با  آرمانهای امام(ره) و انقلاب و مردم همراهی کنند( اگر نگوییم که عده ای از همان ابتدا مخالف بودند و در بدنه انقلاب نفوذ کرده بودند) پس  به جای تطبیق خود با موج انقلاب و آرمانها تصمیم گرفتند که انقلاب را با خود هماهنگ کنند و به سوی خواسته های خود سوق دهند ، خودشان خسته بودند و فریاد می زدند و گزارش می دادند  که مردم خسته اند و امکانات نداریم برای ادامه جنگ و .... تا اینکه بالاخره خواسته خود را بر امام راحل(ره) تحمیل کردند و جنگ پایان یافت ، اما این تازه آغاز ماجرا بود و سقوط آنها که ولایت فقیه را مجبور به قبول خواسته خود نموده بودند ، ادامه داشت ، بعد از جنگ و در دوران سازندگی آنها با کمک شبکه اختاپوسی  که به تدریج سازمان داده و تقویت کرده بودند بر امور کشور مسلط شده و با کمترین اصطکاک ، به بهانه پیشرفت و سازندگی ، نظام  را به بیراهه توسعه غربی  و پذیرش تمام جوانب و بایدهای آن به پرتگاه دنیاطبی صرف و سقوط می کشاندند ، در خرداد 76 این سرعت مضاعف شد و بذرهایی که در هشت سال گذشته کاشته شده بودند ، آرام آرام جوانه زده و به بار می نشست و حلقه قدرت آنها کامل می شد ، اژدرهای هفت سر زر و زور و تزویر  روز به روز  بزرگتر و بزرگتر می شد و بر ارکان قدرت نظام چنبره زده بود! چهره آرمانی انقلاب برای آزادیخواهان جهان مخدوش شده و پتانسیل نظام در جنبه های گوناگون در حال تحلیل بود.

آخرین چاره ولایت ، تهدید به قیام کربلایی

 

حوادث غمبار 18 تیر 87 نقطه اوج تلاش مافیای قدرت و جریان برانداز بود(البته بنده در آن روزها دانشجوی کوی بودم و توفیق زیارت از نزدیک را داشتم!) که با تیزبینی ولایت  خنثی شد و آقا  در این سالها چاره ای جز صبر و تحمل نداشت ، و تنها در زمانی که آنها پا را از گلیم خود خیلی درازتر می کردند ، با نهیب خود ، اوضاع را تا حدودی موقتاً اصلاح می فرمود  مانند سخنرانی معروف آقا در مصلی تهران  در سال 79 در جمع 100 هزار جوان عاشورایی که  فرمودند :

 امروز ده پانزده تا نشریه پایگاه دشمن شده اند و حرف دشمن را می زنند و در انتهای سخنرانی هم جمله طلائی و تاریخی  خویش را فرمودند که:

 اگر دشمن زیاد فشار بیاورد نمی تواند صلح امام حسن را بر ما تحمیل کند ، دشمن زیاد فشار بیاورد ، کربلا ایجاد خواهد شد ،

یا در سال 80 نهیب زدند که : اگر مسئولین بخواهند انقلاب را از مسیر خود منحرف کنند من مردم را وارد صحنه می کنم!!

خلاصه کلام اینکه دنیاطلبانی که از انقلاب نردبانی برای مطامع و دنیای خود ساخته بودند و به شدت  در درون نظام نفوذ کرده ، در حال انحراف آن بودند و مردم بواسطه عملکرد آنها روز به روز ناامیدتر می شدند تا اینکه در سال 8۴ مردی از خود مردم ، از نسل کاوه آهنگر  که درد مردم را می فهمید با نغمه عدالت خواهی ،  از دینداران  و مستضعفین دلربایی کرد و به نمایندگی از آنها  با این اژدرهای هفت سر درافتاد و در کمال ناباوری و بهت و حیرت همگان آن را شکست داد

، اما هنوز  اکثر مناصب دولتی و خیلی از شخصیتهای ذی نفوذ با همان جریان مرموز هماهنگ بود و جریان مذکور بواسطه پشتیبانی آنها خود را با شکست زودهنگام دولت جوان مردمی تسلی می داد ولی احمدی نژاد و دولتش جان سخت تر از این حرفها بود ،  هرچه زمان می گذشت نشانه ای از پیروزی نبود و تنها امید انتخابات بعدی بود و این بود که منافقان امت تمام توان اقتصادی ، سیاسی ، مذهبی و اجتماعی خود را جمع کرده  و با برنامه ریزی دقیق داخلی و پشتیبانی خارجی از مدتها قبل آماده نبرد سنگین می شدند...

و مکروا و مکرالله و الله خیرالماکرین

 آنها با هزاران سحر و کید و مکر آمده بودند غافل از اینکه خدا وند در کمین آنان است و در حال برنامه ریزی ! ، دراین میان نقشی که خدا برای مردم در نظر گرفته بود ، بسیار مهم بود ، مخالفان احمدی نژاد باید نقش پادزهر را برای پیکر مسموم نظام بازی می کردند ، طعمه هایی که مارهای خوش خط و خال جا گرفته در عمارت نظام اسلامی را به قربانگاه 22 خرداد و اغتشاشات می کشاندند  و خوب این نقش اجرا شد ، ایجاد توهم برای سران نفاق تا  به گمان خود با این نیروی مردمی نظام را تهدید کنند و کردند و شمشیر کشیده ، ولایت فقیه را که  قبلاً معشوق می خواندند  به مبارزه طلبیدند  و کارزار بزرگ  شروع شد ، طرفداران منطقی و فیهم موسوی که تا کنون نقش خود را برای بیرون کشیدن این مارها از لانه خوب اجرا کرده بودند ، با مشخص شدن نتایج و رای اکثریت  و قبول عاقلانه شکست ، آخرین حرکت را انجام دادند و در میانه میدان نبرد نانوشته بیکباره کنار کشیدند  و اژدهای هفت سر که از هزاران مار قد ونیم قد تشکیل شده بود و صدها زخم برداشته بود با تابش نور حقیقت  از هم پاشید.

 و اکنون ماجرا تمام شده است ، و تنها لرزشهای جان دادن این موجود است که سر و صدایی دارد. در واقع پس مانده هایی که در روز قدس و 13 آبان و ... خودنمایی می کنند ، الان بیشترین نفرت را نه از طرفداران احمدی نژاد ،  که از طرفداران عاقل موسوی دارند و آنها را مسئول شکستها و ناکامی های خود می دانند.

به قول رئیس جمهور عزیزمان ، ما دست تک تک افرادی که در انتخابات شرکت کردند را می بوسیم ، انتخاباتی که بسیار فراتر از یک انتخاب ساده بود ، یک نقطه عطف بود ، مبارزه بزرگ و سرنوشت سازی بود بین موج عدالت خواهی و جریان نفاق و دنیا طلبی  و اکنون با شکست سنگین و نابودی این جریان ، نظام اسلامی بار دیگر صیقل خورد و با  رها شدن از بیماری مزمن گذشته آماده می شود تا آخرین قدم را بردارد و آن نیست مگر اتصال به انقلاب جهانی حضرت ولی عصر(عج) ، انتخابات 88 یک گام بلند بود بسوی ظهور زیرا اولاً در آزمونی بزرگ با وجود هجمه سنگین تخریب همه جانبه ، مردم  دوباره راه امام(ره) ، ارزشها و آرمانها را برگزیدند و ثانیاً جریان نفاق که روزی بر تمام ارکان این نظام تسلط داشت ، از هم پاشید.

بیت المقدس قلب تپبنده وقایع قبل از ظهور

 در آینده نزدیک شاهد قیامهای بزرگی در اکثر کشورهای اسلامی خواهیم بود که اگرچه انگیزه و بهانه اولیه آنها مسئله قدس و بیت المقدس است ولی در راه خود بسیاری از نظام های فاسد عربی و ظاهراً اسلامی را پاکسازی می کند .

نشانه های بسیاری بر قریب الوقوع بودن این انقلاب دلالت دارد و بزرگترین زمینه آن یعنی اصرار جنون آمیز خاخام ها و افراطیون یهودی بر تخریب بیت المقدس در حال وقوع است

که در پی آن به پا خواستن امتهای اسلامی حتمی خواهد بود ، خاورمیانه آبستن حوادث بسیاری است ، مولودی مبارک در شرف تکوین و تولد است ، رهایی مستضعفان نزدیک است و این همه را....

« ... و این همه را تنها کسی درمی یابد که منتظر است و بوی یار را از فاصله ای نه چندان دور می شنود و هر لحظه انتظار می کشد تا صدای «اناالمهدی» از جانب قبله بلند شود  و او را به سوی خویش فرا خواند»   شهید آوینی

و حرف آخر اینکه ما واقعاًً باید ممنون طرفداران موسوی باشیم نه به این خاطر که با شرکتشان در انتخابات سهم بزرگی در جشن واقعی و پیروزی ملی ملت ایران داشتند بل  به این خاطر که با حضورشان  مارهای خوش خط و خال جاخوش کرده در نظام اسلامی را از لانه هایشان بیرن کشیدند ، با شور و اشتیاقشان ، زمینه متوهم شدن و درافتادن آنها با نظام را فراهم نمودند و با کنار کشیدن به موقعشان زمینه رسوایی و قلع و قمع آنها را...

  ............................

- افراد معدودی( در مقابل 13 میلیون) که در روز قدس و شاید 13 آبان اغتشاش می کنند و بر طبل رسوایی خود می کوبند ، نه طرفدار موسوی ماقبل 22 خرداد ،  که طرفدار شیطان بزرگ ، دجال زمان و آمریکا و اسرائیل هستند. 

- هر چی گشتم تو اینترنت یه عکس مناسب پیدا کنم از طرفدارای موسوی ، نشد که نشد!    

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

آخرین اخبار


کلیه حقوق مادی و معنوی وب سایت متعلق به گروه فرهنگی مبشران ظهور می باشد