چکیده
روایات اسلامی بر ضرورت زمینهسازی امر ظهور و خوشپیمانی با امام عصر(عج) تأکید دارند. از اینرو باید دید مهمترین بایستههای نظری و عملی و نافذترین اکسیر در سرعتبخشی به فرایند ظهور و رفع موانع آن چیست.
مقاله این فرضیه را پی میگیرد که نقش و کارکرد جامعة ولایی و حکومت ولایی در این زمینهسازی بیبدیل است، اما کارکرد جامعة ولایی تا حکومت ولایی فاصلة بسیاری دارد؛ زیرا هرچند در جامعة ولایی آحاد ملت با پذیرش ولایت و مرجعیت دینی برای زمینهسازی گامی لازم برداشتهاند، وجود چالشی چون حاکمیت طاغوت و تعبید مردم، نرخ رشد زمینهسازی را کمرنگ مینماید، در حالی که وضع در حکومت ولایی (جامعة ولایی واجد حکومت ولایی) به گونۀ دیگری است؛ چرا که حکومت ولایی با شاخصهها و سازوکارهای درونی و همچنین قدرت نرمافزاری و سختافزاری خود، موجبات افزایش نرخ رشد زمینهسازی ظهور را رقم میزند.
به بیان دیگر، دکترین حکومت ولایی میتواند با رشد و گسترش معرفت، معنویت و بیداری در سطح منطقهای و فرامنطقهای و همچنین به چالش کشاندن استکبار جهانی موعودستیز، جهان را برای پذیرش موعود آخرالزمان مهیا نماید. در واقع، رویش حکومت ولایی را میتوان آغازی برای آغاز افول جبهة مستکبر زمینهسوز و پایان مظلومیت جبهة زمینهساز و در نهایت ظهور منجی معنویت و عدالت دانست.
مقدمه
جامعة بشری از حیث تشریعی باید با اقدامات زمینهساز خود در دو حوزة فردی و فرافردی موجبات تعجیل را در ظهور موعود و منجی رقم زند؛ موعودی که در باور ادیان ابراهیمی و حتی غیر ابراهیمی نقش پررنگی را به خود اختصاص داده است.
به دیگر بیان، بشریت باید با رویکرد مناسب به بایستهها و نبایستههای ارزشی و اصلاح امور، مسیر را برای نیل به جامعة آرمانی و آرمانهای اجتماعی خود هموارتر نماید. اما از حیث تکوینی آنچه در عصر آخرالزمان رخ مینماید، جولان دو جبهه است: یکی جبهة باطل که عامدانه قصد زمینهسوزی فرآیند ظهور را دارد و حتی درصدد حذف صورتمسئلة انتظار و موعودگرایی بوده و دیگر جبهة حق که مشتاقانه با جنبش و جوشش خود برای زمینهسازی و رفع موانع ظهور میکوشد.
از منظر متفکرانی چون شهید مطهری، ظهور مهدی موعود(عج)حلقهای است از حلقات مبارزة اهل حق و باطل که به پیروزی نهایی اهل حق منتهی میشود، یعنی هر یک از گروه سعدا و گروه اشقیا به فعالیت خود ادامه میدهند تا به نهایت کار خود برسند. (مطهری، 1378: 56 ـ 58)
از این رو پیشفرض این مقاله آن است که زمینهسازی ظهور با اصلاح فردی و فرافردی جامعه میسر است نه با افساد و گناه، هرچند فعالیتهای اهل طاغوت و عصیان (جبهة باطل) در آخرالزمان اوج خواهد گرفت. اما باید دید بایستههای نظری و عملی در گرویدن به گروه سعدا و تحقق زمینههای ظهور کدامند و به عبارت دیگر، مهمترین اکسیر در سرعتبخشی به فرآیند ظهور و رفع موانع آن چیست.
در روایت شریف امام عصر(عج) سخن از آن است که اگر شیعیان در وفای به عهد و پیمانشان یکدل و همگام بودند، ظهور و لقای رخ یار به تأخیر نمیافتاد و صبح دیدار حضرت زودتر برمیآمد. (طوسی، 40:1365؛ مفید، بیتا: 11؛ راوندی، بیتا: 903؛ بحرالعلوم، 1363: 319) این روایت بیانگر رابطة مستقیم میان خوشعهدی مردم زمانه و تعجیل در زمینهسازی فرآیند ظهور است. حال باید دید مهمترین عهد معهود میان امام(عج)و مردم کدام است و به دیگر معنا کدامین پیمان میتواند زمینههای ظهور یار را سرعت بخشد.
پاسخ فرضیهگون این سؤال آن است که برپایی و تحقق جامعة ولایی و حکومت ولایی از مهمترین مصادیق وفای به عهد و از سرعتبخشترین عوامل زمینهساز ظهور به شمار میآیند، هرچند کارکرد و زمینهسازی حکومت ولایی بسی بیشتر و نافذتر از جامعة ولایی است.
مفهوم شناسی
ولایت
«ولیّ» که واژة ولایت از آن برمیخیزد، در اصل به معنای قرب، نزدیکی و اتصال است؛ اما از حیث استعمال، معانی فراوانی را برای آن برشمردهاند که تمامی آنها به نحوی با معنای اصلی واژه ارتباط دارند. (ابنمنظور، 1405: 408) اما معنای غالبی که برای هیئت و واژة «ولایت» در لغت (حربی، بیتا: 501؛ جوهری، 1407: 2530؛ راغب اصفهانی، 1404: 553؛ ابنمنظور، 1405: 408؛ طریحی، 1408: 556) و روایات (غازی، 1418: 26؛ هلالی، بیتا: 198؛ ثقفی، بیتا: 307؛ کوفی، 1412: 118؛ طبری، 1413: 491؛ صدوق، بیتا: 49) به کار رفته، رهبری، سرپرستی و تصرف است.
ولایت ممکن است الهی، یا شیطانی باشد. بدین معنا که در ولایت الهی، خداوند سرپرست و متصرف در شئون انسانهاست و در آیة أَلاَ إِنَّ أَوْلِیَاءَ اللَّهِ لاَ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلاَ هُمْ یَحْزَنُونَ (یونس: 62) این معنا از ولایت الهی رخ نموده است. در واقع «اولیاء» جمع «ولیّ» (بر وزن فعیل) بوده که در اینجا فعیل به معنای مفعول است، یعنی کسی که دیگری متصرف در امور اوست. (راغب اصفهانی، پیشین)
از سوی دیگر ممکن است شیطان سکاندار کشتی انسان گردد. این معنا از ولایت را نیز میتوان در آیة فَقَاتِلُوا أَوْلِیَاءَ الشَّیْطَانِ ... (نساء: 76) مشاهده نمود که در آن سخن از کسانی است که رهبری و سرپرستی امورشان از آنِ شیطان است.
جامعة ولایی
جامعة ولایی جامعهای است که سرپرستی و رهبری خداوند و دین را پذیرفته و با رفتن زیر چتر ولایت در صدد مصونیتبخشی خود از انحرافات و حوادث است. خداوند متعال در آیاتی نظیر آیات ولایت، (مائده: 55) اکمال، (مائده: 3) و اولیالامر (نساء: 59) همگان را به پذیرش این مهم ملزم کرده و سامان دین و دنیای مردم را در اطاعت از اولیا و ائمة دین دانسته است.
این رهبری و ولایت در عصر غیبت به نواب عام امام زمان(عج)واگذار شده است. گفتنی است مراد از جامعة ولایی در اینجا به معنای جامعة واجد حکومت ولایی نیست، بلکه مراد جامعهای است که در آن غلبه با جمهور اهل ولایت و دیانت است اما طاغوتیان بر قدرت و حکومت نشستهاند و علما و فقهای اسلام متروک یا به دور از نقشی در حکومت هستند. برای نمونه در ایرانِ پیش از انقلاب اسلامی قدرت از آن کسانی بود که اسلامیت و دیانت را باور نداشتند و حتی با احکام دین مقابله میکردند.
حکومت ولایی
اگر در جامعهای علاوه بر گرایش به ولایت دینی و فقهی و پذیرش آن، قدرت و مجاری امور به دست حاکمان دینی باشد، این جامعه حکومت ولایی دارد. در حکومت ولایی زعامت و رهبری جامعه در خردهسیستمهایی نظیر سیاست، اقتصاد و فرهنگ از آن ولی فقیه جامعالشرایط است. به عبارت دیگر جامعة حکومت ولایى متّحد و مستحکم و متشکل از انسانهاى حقخواه و پیرو ارزشهاى اخلاقى دینى است که با اراده و اختیار آزاد خویش، رهبرى آگاه و معصوم (در حکومت معصومان) یا عادل (در حکومت فقیه) را برمىگزینند. (نک: جعفرپیشه، 1381)
دکترین حکومت ولایی در عصر غیبت بر این پایه استوار است که مِلک و مُلک از آن خدای دانا و تواناست و تنها اراده و امر عالمانه و حکیمانه اوست که سعادت و رفاه بشریت را تأمین میکند. از اینرو حاکم دینی و ولیّ فقیه موظف است با کشف و تطبیق اراده و قانون الهی در پرتو نقل (قرآن و سنت) و عقل، مجری ارادات و اوامر الهی در جامعه باشد تا بستری مناسب براى کمال جامعه فراهم شود. چنین حکومتی با تلاش مستمر، در رشد آگاهى و تعالى اخلاقى و بالا رفتن سطح بینش و خردورزى مردم میکوشد تا آنان خود، صلاح و سداد را انتخاب کنند.
جامعة ولایی زمینهساز
چنانکه گذشت در روایت امام زمان(عج)وفای به عهد و پیمان عامل زمینهساز و تسریعبخش در ظهور امام(عج)است. بدون تردید تلاش مردم برای برپایی و تحقق جامعة ولایی از مصادیق بارز و مهم وفای به عهد شمرده میشود؛ چرا که در چنین جامعهای آحاد مردم به این باور رسیدهاند که رمز سعادت و خوشبختی آنان رجوع به دین و نواب امام زمان(عج)و کاربست نظری و عملی منویات آنان است.
این موضوع از جمله مواردی است که در توقیع شریف حضرت به اسحاق بن یعقوب مورد تأکید قرار گرفته و امام(عج)مردم را در حوادث و پیشآمدهای روزگار به راویان حدیث (دانشمندان حدیثشناس و دینشناس مکتب اهلبیت(ع)) ارجاع میدهد و آنها را حجت خود بر مردم معرفی میکند. (صدوق، 1405: 484؛ مفید، 1414: 10؛ طوسی، 1411: 291؛ طبرسی، 1368: 283؛ اربلی، 1985: 339)
از اینرو رجوع مردم به عالمان دینی هم خود مصداقی از وفای به عهد است و هم آنکه عمل به عهود دیگر در گرو اخذ معارف و احکام دین از عالمان دینی است. بنابراین، پذیرش زعامت و ولایت علما و فقهای صالح دینی در عصر غیبت، میتواند نسبت به موضوع «عهد زمینهساز» هم موضوعیت داشته باشد و هم طریقیت. از این رو تحقق و توسعة فرهنگ ولایی در جوامع، میتواند گفتمان منجیخواهی را گسترش و کام تشنهکامان را به چشمة معارف وحیانی یعنی حجة بن الحسن عسکری(عج)تشنهتر نماید.
گفتنی است آنچه روایت شریف امام عصر(عج) بر آن تصریح دارد، اجتماع و انسجام مردم بر وفای به عهد است و هیچ عاملی به اندازة پذیرش ولایت فقها و عالمان دینی که در سایة ولایت معصومان(ع) است، نمیتواند موجبات این اجتماع و انسجام را پدید آورد و این یکپارچگی و همرنگی در مرجعیت دینی خود رافعِ بخشی از موانع ظهور و زمینهساز آن خواهد بود.
برای مثال موضوع ارتقای کمی و کیفی انسجام جامعة ولایی خود میتواند یکی از عوامل غیبت را که در لسان روایات، عدم امنیت جانی برای امام منتظر و امکان کشتن او معرفی شده است، کاهش دهد و گامی بنیادین برای رفع یا کاهش موانع ظهور تلقی گردد.
به نظر میرسد حتی برخی از دانشمندان غربی نیز پذیرش مرجعیت فقها (به عنوان نواب امام عصر) را در نزد مردم، عاملی زمینهساز قلمداد کرده باشند. برای مثال ماربین، محقق آلمانی در اینباره مینویسد: از جمله مسائل اجتماعی که همیشه میتواند موجب امیدواری و رستگاری شیعه باشد، اعتقاد به وجود حجت عصر و انتظار ظهور است... شیعیان مجتهدان را نواب عام حجت عصر میدانند. بر دانشمندان اجتماعی روشن است که اگر چنین عقیدهای در میان فردفرد ملتی گسترش یافته و رسوخ کند، ناچار روزی اسباب طبیعی برای آنان فراهم خواهد آمد! یأس و حرمان عامل هرگونه نکبت و ذلت، ولی ضد آن پشتگرمی و امیدواری و قوت قلب از روی اعتقاد است که مایه فلاح و نجات میگردد. (عمیدی، 1382: 300)
از اینرو، پذیرش مرجعیت فقها و عالمان دینی و تحقق جامعة ولایی هرچند بدون حکومت ولایی میتواند گامی لازم و آغازین برای زمینهسازی ظهور قلمداد شود، اما این جامعه با چالشی بزرگ مواجه است که بدان میپردازیم.
آسیبشناسی جامعة ولایی
اگرچه فرهنگ ولایی در جامعة ولایی در نزد جامعه مورد پذیرش واقع میگردد، بزرگترین ضعفی که چنین جامعهای با آن دست و پنجه نرم میکند، فقدان حکومت ولایی و وجود طاغوت در رأس قدرت است. این ضعف زمانی موجب گزش و تورم بیشتر اذهان میشود که بدانیم از منظر قرآن، افراد جامعهای که تحت سیطره و سلطة طاغوت هستند، بردگان و بندگان طاغوت قلمداد میشوند.
قرآن کریم در داستان برخورد موسی و فرعون، جابرانه فرمان راندن فرعون بر بنیاسرائیل را تعبید و بنده گرفتن میخواند و از زبان موسی در جواب فرعون میگوید: تِلْکَ نِعْمَةٌ تَمُنُّهَا عَلَیَّ أَنْ عَبَّدتَّ بَنِی إِسْرَائِیلَ (شعراء: 22) یعنی تو بنیاسرائیل را بندة خود ساختهای و آنگاه بر من منت مینهی که هنگامی که در خانة تو بودم چنین و چنان شد! بدیهی است که بنیاسرائیل نه فرعون را پرستش میکردند و نه بردگان فرعون بودند، بلکه صرفاً تحت سیطرة طاغوتی و ظالمانة فرعون قرار داشتند که در جای دیگر، قرآن از زبان فرعون نقل میکند: قَوْمُهُمَا لَنَا عَابِدُونَ (مؤمنون: 47)
یعنی خویشاوندان موسی و هارون (بنیاسرائیل) بندگان ما هستند. در واقع آنچه سبب شده بود فرعون مردم زمانه خود را بندة خود بخواند، حاکمیت و سیطرة او بر زمام امور کشور بود که مردم نیز ناچار به تبعیت از این ولایت شیطانی بودند.
علی(ع) در خطبة قاصعه، محکومیت بنیاسرائیل در چنگال فرعون و تسلط ظالمانة فرعون را شرح میدهد و از حکومت و ولایت طاغوت بر فرعونیان با تعبیر«بنده گرفتن» یاد میفرماید: «اتّخذتهم الفراعنة عبیداً؛ (خطبة 234) فرعونیان مردم را بنده خود قرار داده بودند.»
از این قراین به دست میآید که هر طاعتی نوعی عبادت محسوب میشود و اگر این طاعت در پرتو ارادة الهی و حکومت ولایی صورت پذیرد، مردم آن جامعه بندگان خدا و اگر طاعت در حکومت طاغوتی رخ نماید، بردگی و بندگی طاغوت و ابلیس امری اجتنابناپذیر خواهد بود.
شگفت است که فرمانبرداریهای اجباری که از نظر اخلاقی به هیچ وجه عبادت شمرده نمیشود، از نظر اجتماعی عبادت است. (نک: مطهری، 1375: 69 ـ 71) به عبارت دیگر اگر جامعهای نتواند سیطرة طاغوتی حاکمان خود را کنار زند، خواهی یا نخواهی به بندگی طاغوت کشیده خواهد شد. تنها درمان برونرفت از این مصیبت بزرگ اجتماعی، قیام و خیزش همگانی برای سرنگونی نظام طاغوتی و برپایی حکومت ولایی است. به عبارت دیگر هر ملتی به تحقق جامعة ولایی نباید بسنده کند، بلکه تمام توان خود را در برپایی حکومت ولایی باید به کار گیرد و به تعبیر قرآن کریم دو به دو یا نفر به نفر برای تحقق ارادة الهی در ملک او قیام کنند.
حکومت ولایی زمینهساز
حکومت ولایی و دینی امری بایسته است که ائمه(ع) بارها با تعابیر گوناگون بر ضرورت آن پای فشردهاند. امام علی(ع) در نامة خود به مردم مصر، اساسیترین نگرانی خود را دربارة جامعه آن میداند که سفیهان و فاجران قدرت و حکومت را به دست گیرند و ولایت سیاه شیطانی خود را اجرا کنند و مردم را به بردگی و بندگی وادارند. امام(ع) میفرماید:
به خدا سوگند اگر تنها با دشمنان روبهرو شوم، در حالى که آنان تمام روى زمین را پر کرده باشند، نه باکى دارم، و نه هراسی... لکن از این اندوهناکم که بىخردان و تبهکاران این امت، حکومت را به دست آورند. آنگاه مال خدا را دست به دست میگردانند و بندگان او را به بردگى میکشند و با نیکوکاران میجنگند و فاسقان را همراهی میکنند.
روشن است که عبارت «سفیهان» ناظر به جاهلان و بیخردانی است که از فقاهت و بصیرت دینی به دورند و «فجار» نیز مفسدانیاند که از تقوا و دیانت بیبهرهاند. به دیگر معنا مهمترین دغدغهای که امام(ع) به مصریان گوشزد میکند آن است که مراقب باشند مبادا حکومت و قدرت از میان اهل فقاهت، عدالت و کفایت رخت بربندد.
امام(ع) در ادامه به آسیبشناسی این امر میپردازد و آثار ویرانگر حکومت شیطانی دینستیزان یا دینگریزان را برمیشمرد: چپاول اموال الهی، بردگی بندگان الهی، ستیزهجویی با ابرار الهی و دلجویی از دشمنان الهی. سپس امیرمؤمنان(ع) یاد آور میشود که اگر اینگونه خطرات و حوادث فتنهگون نبود، شما را بر نمىانگیختم و سرزنشتان نمىکردم و شما را به گردآورى عِده و عُده تشویق نمىکردم و آنگاه که سر باز مىزدید، رهایتان مىکردم.
تاریخ اسلام به خوبی به یاد دارد که وقتی پس از سقیفه حکومت و قدرت از مدار ولایت فاصله گرفت و نظام سیاسی، فرهنگی و اقتصادی با دوری از چشمة قرآن و عترت رو به خشکی نهاد و حکم و حکومت بر اساس اجتهاد و بدعت پایهریزی شد، چگونه تاریخ اشک ریخت و از سینههای آن خون چکید. (طبری، 1879: 446)
امیرمؤمنان(ع) در نهجالبلاغه اوضاع اسفبار این برهه را چنین به تصویر میکشد: «به خدا سوگند که در آن روزها مردم دچار خبط و خطا، چموشی و سرکشى، دورویی و نفاق و در نهایت درجازدن و عرضپیمایی (به جای طولپیمایی و طی مسیر) شدند و من در این زمان دراز در گرداب محنت شکیبایى مىورزیدم.» (خطبة سوم)
بنابراین، عقل و نقل تلاش مجاهدانه یک ملت را برای دفع یا رفع تسلط و حکومت طاغوتی و شیطانی و استقرار حکومت ولایی امری لازم و حیاتی میداند و با توجه به قراین دیگر نظیر احادیث «حوادث واقعه»، مقبولة عمر بن حنظله و «مجاری الامور» میتوان گفت که مهمترین و بارزترین مصداق عهد میان امام زمان(عج)و مردم، قیام و مجاهدت آنان برای تحقق حکومتی ولایی است که میتواند در دو حوزة نرمافزاری و سختافزاری زمینههای ظهور مهدی(عج)را فراهم نماید؛ چراکه اگر ملتی بتواند طاغوت و امام جائر زمان خود را در هم بشکند، دست به بزرگترین جهاد زده و با برداشتن این منکَر بزرگ یا بزرگترین منکر راه را برای بتشکنیهای دیگر فراهم میکند.
همچنین این مهم میتواند با ترویج و توسعة تفکر زوالپذیری طواغیت در میان جهانیان، زمینههای فکری و عملی ظهور منجی را تسریع بخشد. در اندیشة بزرگانی چون امام خمینی(ره) میتوان تبلور این معنا را به خوبی لمس نمود. او اصلاح و گسترش روحیة خداجویی و عدالتمحوری را از یک سو و طاغوتستیزی و به چالش کشاندن استکبار جهانی را از سوی دیگر، مهمترین کارکرد حکومت ولایی میشمارد و اجتماع و تلاش مردم را برای تحقق این امر ضروری و واجب میداند.
جامعة ولایی واجد حکومت ولایی قادر است با ابزار قدرت و سازوکارهای موجود، فرد و جامعه را به سوی آیندهای روشن نوید دهد و در راستای بسترسازی ظهور گامهای بلندی بردارد. این بسترسازیها میتواند در دو حوزه نقش آفریند:
1. حیث نرمافزاری
از عوامل زمینهساز ظهور ایجاد بیداری عمومی و ارتقای سطح معرفتی افراد است. اینکه امام زمان(عج)در کلامی خطاب به محمد بن علی بن هلال کرخی از عدم بینش و بصیرت در برخی از محبان و شیعیان ابراز ناراحتی میکند: «یا محمّد بن علی! قد آذانا جهلاء الشّیعة و حمقاؤهم، و من دینه جناح البعوضة أرجح منه»، (طبرسی، 1368: 289) میتواند دربر دارندة این پیام باشد که یکی از وظایف منتظران حضرت، افزایش بعد معرفتی و دینشناختی آنهاست.
از این رو هرچه سازوکارهای توسعه و تعمیق معرفت و عقلانیت در جوامع بیشتر باشد، نرخ رشد توسعه و تعمیق افزونتر و در نتیجه زمینهها برای پذیرش و گرایش به منجی سریعتر فراهم میگردد. در مقابل، حکومتهای طاغوتی که ولایت شیطانی دارند، سازوکارها و امکانات حکومتی را در راستای گمراهی و ابهامزایی و در نتیجه زمینهسوزی ظهور به کار میبندند.
امام علی(ع) موارد و شگردهای معاویه را برای رسیدن به قدرت و انحراف شامیان، سانسور خبری معاویه و تلاش او برای انحراف افکار عمومی از حق و اهل آن برمیشمارد و نتیجة این امر را نیز هلاکت جاهلان و بیخبران به دست خود ذکر میکند.
دانشمندان مسلمان مسئلة هدایت بندگان را از شئون امام(ع) میدانند. پس اگر هر کس یا گروهی به توفیق الهی بتواند وسیلة هدایت گروهی شود، در واقع آن حضرت را در امر دین و تبلیغ آن و باروری عقول و قلوب یاری کرده و با این عمل نصرت الهی را محقق نموده است و طبق آیة إِن تَنصُرُوا اللَّهَ یَنصُرْکُمْ وَیُثَبِّتْ أَقْدَامَکُمْ (محمد: 7) خداوند را یاری و خداوند نیز آنها را یاری خواهد نمود. (فقیه ایمانی، 1381: 35) مجموعة اینگونه اقدامات میتواند در زمینهسازی مصلح جهانی نقش بیافریند.
در این میان حکومت ولایی میتواند با قدرت و امکانات وسیع رسانهای که در اختیار دارد، فرهنگ ولایی و انتظار را در سطح منطقهای و حتی فرامنطقهای تبلیغ کند و با به راه انداختن یک دانشگاه بزرگ، معارف و ارزشهای فطری اسلام را به گوش جهانیان برساند و اذهان و افکار عمومی را به سوی حقیقت مهدوی رهنمون نماید.
انقلاب اسلامی ایران با پریایی حکومتی ولایی توانسته است گامهای خوبی را در این راستا بردارد. امام خمینی(ره)، معمار کبیر این انقلاب، بیداری و معرفتبخشی عمومی را اولین گام در تحقق اهداف والا برشمرده و پیروزی ملتهای مسلمان و مستضعف را در گرو این مهم میداند.
آنتونی گیدنز، جامعهشناس مغرب زمین، دربارة تحول نرم معرفتی و دینی که انقلاب اسلامی در دنیا به راه انداخته است، مینویسد:در گذشته سه غول فکری جامعهشناسی یعنی مارکس، دورکیم و ماکس وبر با کم و بیش اختلافاتی فرآیند عمومی جهان را به سمت سکولاریزاسیون و به حاشیه رفتن دین میدیدند؛ ولی از آغاز دهة هشتاد با انقلاب اسلامی ایران شاهد تحقق عکس این قضیه هستیم یعنی فرآیند عمومی جهان روند معکوس را آغاز کرده و به سمت دینی شدن پیش میرود. (گیدنز، 1374: 75)
از سوی دیگر استراتژیستهای بزرگ غرب مانند ژوزف نای و شوارتز اصلیترین عنصر قدرت نرم یک کشور در دنیای کنونی را عنصر فرهنگی میبینند. آنها اساسیترین شاخصههای عنصر فرهنگی را چنین میشمارند:
1. ایدئولوژی جذاب؛2. ارزشهای پایدار و جهانشمول؛ 3. هنجارهای مقبول؛ 4. انسجام و همسانی نسبی نگرشها و بینشهای شهروندان؛ 5. کاهش تعارضات و اختلافات افراد جامعه؛ 6. داشتن الگوهای مقبول و مطلوب. (الیاسی، 1388: 152)
جالب آنکه با تأمل و واکاوی در شاخصههای مذکور میتوان به خوبی دریافت که در میان حکومتها و نظامهای موجود جهان، بهترین و مناسبترین نظامی که میتواند این شاخصهها را در خود گرد آورد، حکومت ولایی است؛ چرا که اساساً نظام ولایی بر اساس توحید و یگانهپرستی و مطابق فطرت انسانها استوار بوده و ظرفیت ایجاد یک قدرت نرم منحصر به فرد را دارد. اقتدار فرهنگی حکومت ولایی خود میتواند موجبات تقویت منابع دیگر قدرت نرم مانند دیپلماسی عمومی و سیاست خارجی قدرت نرم را رقم زند.
به عقیدة هاینس جفری در کتاب مذهب، قدرت نرم و روابط بینالملل، ایران نخستین انقلاب مدونی بود که برتری و تفوق ایدئولوژیکی، اشکال سازمانی هدایت افراد و اهداف مورد ادعایش همه مذهبی بودند که اصول آن برخاسته از قرآن و سنت است. (محمدی، 1388: 30)
حکومت ولایی تقویت برخی دیگر از شاخصههای زمینهساز ظهور را نیز به همراه خود دارد که از جملة آنها میتوان به تزریق روحیة خودباوری و اعتماد به نفس در ملتها و احیای روح جهاد و شهادت اشاره نمود که تجلی بارز این دو شاخصه را میتوان در عرصههای علمی و دفاعی ایران مشاهده نمود. بر این اساس از کارکردهای مهم حکومت ولایی ایجاد زمینههای معرفتی و روحی ظهور منجی است که با قدرت نرم خود سطوح منطقهای و فرا منطقهای را پوشش میدهد.
2. حیث سختافزاری
حکومت ولایی میتواند از حیث سختافزاری نیز مقدمات ظهور را فراهم کند؛ چرا که بر اساس آموزههای قرآن بهویژه آیة وَأَعِدُّوا لَهُم مَااستَطَعْتُم مِن قُوَّةٍ وَمِن رِبَاطِ الْخَیْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللّهِ وَعَدُوَّکُمْ وَآخَرِینَ مِن دُونِهِمْ (انفال: 60) جامعه و حکومت ولایی موظف است تمام توان خود را در تجهیز و تقویت امکانات و آلات نظامی و دفاعی به کار گیرد تا با قدرت بازدارندگی بالا، تهدیدات و تعرضات احتمالی دشمنان را دفع کند.
از سوی دیگر در روایات اسلامی سخن از آن است که در زمان غیبت علاوه بر آمادگی فکری، آمادگی فیزیکی و دفاعی نیز امری بایسته و شایسته است. برای مثال در روایتی از امام صادق(ع) آمده است: «لیعدّنّ أحدکم لخروج القائم و لو سهماً؛ مؤمن این آمادگی را در خود ایجاد نماید، ولو با ذخیره یک تیر.» (نعمانی، بیتا: 320) بنابر این دست از روایات، ایجاد چنین سازوکارهایی حتی به اندازه یک تیر میتواند به نوعی در تعجیل امر فرج نقش بیافریند.
این موضوع میتواند بیانگر نقش عظیم حکومت ولایی در زمینهسازی ظهور باشد؛ چرا که حکومت ولایی نه با یک تیر و هزار تیر، بلکه در آن یک کشور با تمامی امکانات و قوای هوایی، زمینی و دریایی آماده و در خدمت مهدی موعود بوده و پایگاهی بس بلند را برای یاری او فراهم خواهد نمود. بیتردید ایجاد این پایگاه انسانی و دفاعی، منتظران و زمینهسازان ظهور را در سراسر جهان، امیدوارتر و استوارتر و دشمنان و زمینهسوزان ظهور را مأیوستر و متزلزلتر خواهد کرد.
همچنین حکومت ولایی قادر است با عینیت بخشیدن و اجرایی نمودن شاخصههای جامعة مدنی و انسانی که بر اساس الگوی اسلامی پایهریزی میشود، اذهان جهانیان را با شگفتی و شیفتگی متوجه خود نماید که چنین حکومتی خود در انتظار حکومت ولایی دیگری است که از حیث کمّی و کیفی بسی زیباتر و والاتر از آن خواهد بود.
برای مثال پیشرفت و توسعة عدالتمحور حکومت ولایی در حوزههای اقتصادی، رفاهی، آبادانی و عمرانی و از سوی دیگر مبارزه با فساد و ناهنجاریهای اخلاقی و اقامة امر به معروف و نهی از منکر، جهانیان را به سوی این تفکر رهنمون خواهد کرد که حکومت دینی نهتنها در تعارض با علم و پیشرفت و اخلاق نیست، بلکه اساساً حاکمیت دینی و ولایی میتواند موجبات تعمیق و توسعة علوم، اخلاقیات و پیشرفت را در یک جامعه رقم زند.
همچنین اشتیاق جهانیان به حکومت ولایی زمانی مضاعف میشود که آنان دریابند در آرمانشهر حکومت مهدوی که برخاسته از حکمت ولایی است، شاخصههای انسانی به اوج خود خواهد رسید و اوضاع فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و امنیتی به گونهای خواهد بود که تاریخ بشر همواره آنها را از مقولة آرمانها و ایدهآلهای دستنیافتنی خود میپندارد. جالب آنکه در روایات اسلامی این تصویر آرمانی از اوضاع حکومت مهدوی به خوبی نمایان شده است.
از این رو، جوشش و خروش مردم ایران به رهبری فقیهی آگاه و شجاع و تشکیل حکومتی ولایی را میتوان عمل به بارزترین مصداق عهد پیشگفته میان امام(عج)و مردم و گامی بلند در زمینهسازی ظهور قلمداد نمود؛ چرا که نظام و منشور فکری این حکومت برخاسته از آن حکومت آرمانی است و بررسیهای میدانی و موردی نشان میدهد که این حکومت توانسته است تاکنون برای زمینهسازی، گامهای شایانی را در دو حوزة سختافزاری و نرمافزاری بردارد.
شاید برخی از روایات که در آنها از قیام مردمی مؤمن از مشرق زمین و زمینهسازی آنها برای ظهور حضرت حجت(عج)سخن به میان آمده، ناظر به حکومت ولایی در ایران باشد. از رسول خدا(ص) نقل شده است: «مردمی از شرق قیام میکنند و زمینة حکومت مهدی(عج)را فراهم میسازند.» (ابنماجه، بیتا: 1368؛ هیثمی، 1408: 318؛ اربلی، 1985: 268)
بیتردید جمهوری اسلامی ایران که بر پایة ولایت فقیه سامان یافته، ضمن درهم شکستن دو هژمونی فکری رایج در دنیا یعنی کمونیسم و لیبرالیسم و اقامة حکومت ولایی، چشم جهانیان را به خود خیره و موجبات بیداری و استکبارستیزی را در عالم رقم زده است. همچنین پیشرفتهای کمّی و کیفی کمنظیر ایران در حوزههای علمی و تکنولوژیک، باعث شد که صدای شیپور استکبار در باب تعارض علم، دین و حکومت برای گوش جهانیان کماثر یا بیاثر گردد و از سوی دیگر گفتمان تعاضد دین و دنیا و الگوی حکومت دینی و ولایی رو به گسترش نهد.
امام خمینی(ره) در راستای ارتقای سطح معرفتی یاران و افزایش آمادگی آنان، به اهداف بلند انقلاب اسلامی پرداخت و تصریح نمود: «به جمهوری اسلامی که ثمرة خون پدرانتان است، تا پای جان وفادار بمانید و با آمادگی خود و صدور انقلاب و ابلاغ پیام خون شهیدان، زمینه را برای قیام منجی عالم و خاتمالاوصیا و الاولیا، حضرت بقیةالله ـ روحی فداه ـ فراهم سازید.» (خمینی، 1371: ج20، 38) بر این اساس، امام راحل(ره) ابلاغ دکترین حکومت ولایی و صدور آن را در میان جهانیان، زمینهساز ظهور میدانست و در جای دیگر میفرمود:
مسئولان ما باید بدانند که انقلاب ما محدود به ایران نیست؛ انقلاب مردم ایران نقطة شروع انقلاب بزرگ جهان اسلام به پرچمدارى حضرت حجت ـ ارواحنا فداه ـ است که خداوند بر همة مسلمانان و جهانیان منت نهد و ظهور و فرجش را در عصر حاضر قرار دهد... باید دولت جمهورى اسلامى تمامى سعى و توان خود را در ادارة هرچه بهتر مردم بنماید، ولى این بدان معنا نیست که آنها را از اهداف عظیم انقلاب که ایجاد حکومت جهانى اسلام است، منصرف کند. (همان: ج21، 327)
استکبار جهانی و سراب زمینهسوزی ظهور
استکبار جهانی به زعم خود تلاش گستردهای را برای حذف دکترین مهدویت و زمینهسوزی ظهور پی گرفته است. همانطور که حکومت ولایی قادر است در دو بعد نرمافزاری و سختافزاری، گفتمان موعودباوری و افق آیندة روشن را در میان ملل و دول بسط دهد و زمینهساز ظهور باشد، حکومت شیطانی و هژمونی اختاپوسگون و عدالتستیز دنیا نیز تمامی امکانات و اقدامات خود را در همان ابعاد، اما بر ضد جبهة زمینهساز بسیج نموده است.
جالب آنکه نوک پیکان این اقدامات به سوی حکومت ولایی نشانه رفته است؛ چرا که استکبار به خوبی میداند حکومت ولایی و ولایت فقیه چه از حیث حدوث و چه از حیث بقا، بر اساس دکترین مهدویت استوار بوده و چنین دکترینی قادر است ضمن بیداری عمومی و سوق جهانیان به سوی معرفت و عقلانیت، موجودیت نظام سلطه را تهدید کند و حباب زوالناپذیری و هیمنة آنها را در آستانة ترکیدن قرار دهد.
از این رو باید اعتراف نمود که هژمونی استکبار در راستای سیاست زمینهسوزی ظهور، در تشخیص مهمترین و کارآمدترین عامل زمینهساز ظهور یعنی حکومت ولایی دچار اشتباه نشد و تا کنون نیز به خطا نرفته است و از این رو از تمامی ظرفیتهای موجود در حوزههای سیاسی، نظامی، اقتصادی و فرهنگی بهره گرفته و تهاجم شدیدی را بر ضد نظام ولایی به راه انداخته است.
آخرالزمان عصری است که در آن صفآرایی و نبرد جبهة الهی و حق محور و جبهة شیطانی و باطل محور به اوج خود میرسد، به طوری که جبهة باطل سعی فراوان در زمینهسوزی و تأخیر در تحقق نصابها برای ظهور عدالتگستر دارد و از سوی دیگر جبهة حق و ولایت نیز در عرصة زمینهسازی و تعجیل در تحقق نصابها برای ظهور سر از پا نمیشناسد.
در این صفآرایی که به نوعی میان زمینهسازان و زمینهسوزان ظهور است، پنج گروه عمده به چشم میخورند: 1. یاوران نظری و عملی حق؛2. یاوران نظری حق که تنها در مقام نظر با ولایت موافقند و در میدان جهاد و قیام غایبان مذموم تاریخند؛ 3. تثبیت نیافتگان که هنوز موضعشان تثبیت نیافته و در سرگردانی به سر میبرند؛ 4. یاوران نظری باطل که هرچند با جبهة باطل موافقند، اما حاضر به اقدامات عملی به منظور یاری آن نیستند؛5. یاوران نظری و عملی باطل.
در این میان، تنها یاوران نظری و عملی جبهة حق و ولایت هستند که زمینهساز اصلی ظهورند و تنها همین گروه قادر به پرپایی حکومت ولایی هستند. برای مثال، قبل از انقلاب اسلامی ایران آحاد مردم خداجو و ولایتخواه و محب اهلبیت(ع) بودند اما تا زمانی که این محبت و معرفت جامة عمل نپوشید، اطاعت و بندگی مردم از طاغوت ادامه داشت و فساد حاکمان و طرد و تبعید صالحان بیداد میکرد.
اما با رویش یاوران عملی جبهة ولایت به رهبری امام خمینی(ره) به تدریج طاغوت رو به اضمحلال رفت و خورشید ولایتِ عالمان و عادلان بر ملت ایران و ملل دیگر تابید. به نظر میرسد دلیل اصلی غربت، مظلومیت و شهادت ائمه(ع) در طول تاریخ اسلام در همین نکته نهفته باشد؛ یعنی قلّت یاوران نظری و عملی در جبهة حق، عرصه را برای طواغیت و ادامة استبداد سیاه آنها فراهم نمود، وگرنه مردمان زمان امام حسن(ع) یا امام حسین(ع)، خواستار و محب آنها بودند اما خواستن و محبتشان از مقام نظر و زبان فراتر نمیرفت و تیزی دندان دشمنان خدا، آنها را از یاری عملی به محبوبانشان باز میداشت.
اما ملت ایران به رهبری امام راحل(ره) یاری نظری و عملی خود را به رخ جهانیان کشاندند و از رعد و برق طاغوت زمان نهراسیدند و در نهایت آن را کنار زدند و حکومت ولایی را برپا نمودند. از این رو از منظر امام خمینی(ره) این ملت بعد از عصر نبوی، از برترین مردمان بودند.
این قراین و شواهد علمی و عینی گواه بر آن است که حکومت ولایی همچون کاتالیزوری قوی موجبات تسریع زمینهسازی و تعجیل امر فرج را فراهم نموده است. بر همین اساس امام خمینی(ره) منشور انقلاب اسلامی را چنین تبیین مینماید: ما اگر دستمان میرسید و قدرت داشتیم، باید برویم تمام ظلمها و جورها را از عالم برداریم. تکلیف شرعی ماست. (همان: ج21، 15)
ما با خواست خدا دست تجاوز و ستم همه ستمگران را در کشورهای اسلامی میشکنیم و با صدور انقلابمان که در حقیقت صدور اسلام راستین و بیان احکام محمدی ـ صلّیالله علیه و آله ـ است، به سیطره و سلطه و ظلم جهانخواران خاتمه میدهیم و به یاری خدا راه را برای ظهور منجی و مصلح کل و امامت مطلق حق امام زمان ـ ارواحنا فداه ـ هموار میکنیم. (همان، ج20، 345)
پس از اینگونه اظهارات امام خمینی(ره) رسانهها و شبکههای جهانی، اخباری به دنیا مخابره کردند که به نگرانی ارباب قدرت بیشتر دامن میزد. برای مثال شبکة اول تلویزیون بی.بی.سی انگلیس آورد: «آنچه در ایران در سال 1979 رخ داد، نهتنها برای ایرانیان، بلکه برای تمام ادیان جهانی نقطة عطفی بود؛ نقطة عطفی که از بازگشت میلیونها نفر در سراسر دنیا به اصولگرایی مذهبی خبر میدهد.»
به گفتة این شبکه «در سراسر جهان پیروان دیگر ادیان مانند مسیحیت، یهودیت و هندو نیز به اصولگرایی مذهبی روی آوردهاند؛ حتی در ترکیه نیز که هفتاد سال قبل با مذهب وارد جنگ شده بود، روند بازگشت به اصول اسلامی سرعت گرفته است.»
حقیقت نیز چنین بود. شخصیت الهی و پیامهای معنوی امام خمینی(ره) بسیاری از پیروان سایر ادیان و مذاهب را به شدت تحت تأثیر خود قرار داد تا آنجا که در نظر برخی از تحلیلگران و متفکران مسیحی «او مسیح معاصر بود و دقیقاً اشعة صلابت و سازشناپذیری عیسی بن مریم(ع) بود». (روبین، 1377: 38)
روبرت ووثنو مینویسد: «بارزترین خیزش اسلامی که در قرن بیستم رخ داد و روح تازهای در دنیا دمید و جنبشهای ضداستبدادی را در جهان احیا کرد، نهضت ایران به رهبری امام خمینی بود که دکترین ولایت فقیه در دوران غیبت امام زمان را سامان داده و اقامه کرد.» وی بر این باور است که حکومت اسلامی در ایران تعریف و الگوی جدیدی را از اسلام سیاسی ارائه نموده است. (wuthnow, 1998: pp383-393)همچنین در دانشنامة آزاد جهانی نیز از نقش و تأثیر شگرف انقلاب ایران در نظام و نگرش جهان عرب و حتی غرب سخن به میان آمده است. (Michael Axworthy)
اینگونه، یکی از وجوه اساسی تمایز کارکرد جامعة ولایی با حکومت ولایی بیشتر روشن میشود. به عبارت دیگر، تا زمانی که جامعة ولایی تنها جامعة ولایی باشد و فاقد حکومت، هیچگاه هژمونی استکبار و موعودستیز دچار تشویش و اضطراب نمیشود؛ چرا که حاکمیت و قدرت ولایت و فقاهت آنها را تهدید نمیکند، بلکه این جامعة ولایی واجد حکومت ولایی است که این هژمونی را به وحشت میاندازد و تمامی موجودیت آن را در معرض تهدید قرار میدهد.
نتیجه
هرچند تحقق جامعة ولایی و پذیرش مرجعیت فقها و نواب عام امام عصر(عج)، خود امری لازم و گامی زمینهساز به سوی ظهور است، چالشها و ضعفهای فراروی چنین جامعهای بهویژه حاکمیت طاغوت و «تعبید» مردم، کارکردهای جامعة ولایی را در راستای زمینهسازی ظهور کمرنگ مینماید، در حالی که حکومت ولایی قادر است با سازوکارهای ویژة خود نرخ رشد زمینهسازی ظهور را در حوزههای نرمافزاری و سختافزاری به سرعت افزایش دهد و با رشد و گسترش معرفت، معنویت و بیداری در سطح منطقهای و فرامنطقهای و همچنین به چالش کشاندن استکبار جهانی و موعودستیز، جهان را برای پذیرش موعود آخرالزمان مهیا نماید.
از این روست که رویش حکومت ولایی را میتوان آغازی برای آغاز افول و سقوط مستکبران و طواغیت موعودستیز و آغازی برای آغاز حکومت موعودی دانست که رسالت آن پایان دادن ظلمها، کژیها و ناهنجاریها در جامعة بشری است. «أَیْنَ بَقِیَّةُ اللَّهِ الَّتِی لَا تَخْلُو مِنَ الْعِتْرَةِ الْهَادِیَةِ؛ کجاست ذخیرة خدایی که بیرون از خاندان وحی نیست.»
«أَیْنَ الْمُعَدُّ لِقَطْعِ دَابِرِ الظَّلَمَةِ؛ کجاست آماده شده برای از ریشه کندن ظالمان.» «أَیْنَ الْمُنْتَظَرُ لِإِقَامَةِ الْأَمْتِ وَ الْعِوَجِ؛ کجاست آنکه چشمها به راه اوست برای اصلاح ناراستیها و کژیها.» «أَیْنَ الْمُرْتَجَى لِإِزَالَةِ الْجَوْرِ وَ الْعُدْوَانِ؛ کجاست مایة امید برای رفع ستم و تجاوز.» «أَیْنَ الْمُؤَمَّلُ لِإِحْیَاءِ الْکِتَابِ وَ حُدُودِهِ؛ کجاست مایة امید و آرزوی همگان برای احیای قرآن و احکامش.» (مشهدی، 1419: 578؛ ابنطاووس، 1414: 508)
منابع
1. ابنحنبل، احمد، مسند، بیروت، دارصادر، بیتا.
2. ابنشعبه حرانی، حسن بن علی، تحف العقول، قم، موسسة النشر الاسلامی، 1404ق.
3. ابنطاووس، علی بن موسی، اقبال الاعمال، تحقیق: جواد قیومی، قم، مکتب الاعلام الاسلامی، 1414ق.
4. ــــــــــــــــــ ، جمال الاسبوع، تحقیق: جواد قیومی، بیجا، اختر شمال، 1371ش.
5. ابنماجه، محمد بن یزید، سنن، بیروت، دار الفکر، بیتا.
6. ابنمنظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج15، قم، نشر ادب الحوزه، 1405ق.
7. اربلی، ابنابیالفتح، کشف الغمة، ج3، بیروت، دارالاضواء، 1985م.
8. اسکافی معتزلی، ابیجعفر، المعیار و الموازنة، تحقیق: محمدباقر محمودی، بیجا، بینا، بیتا.
9. الیاسی، محمدحسین، «ماهیت و عناصر قدرت نرم»، مجموعه مقالات قدرت و جنگ نرم، تهران، نشر ساقی، 1388ش.
10. بحرالعلوم، سید محمدمهدی، الفوائد الرجالیة، ج3، تهران، مکتبة الصادق، 1363ش.
11. ثقفی، ابراهیم بن محمد، الغارات، تحقیق: سید جلالالدین محدث ارموی، ج1، بیجا، بهمن، بیتا.
12. جعفرپیشه، مصطفی، ولایت فقیه، قم، مرکز مطالعات و پژوهشهاى فرهنگى حوزۀ علمیه، 1381ش.
13. جوهری، اسماعیل، الصحاح، تحقیق: احمد بن عبدالغفور عطار، بیروت، دارالعلم، 1407ق.
14. حاکم نیسابوری، محمد، مستدرک علی الصحیحین، بیروت، دارالمعرفة، 1406ق.
15. حربی، ابراهیم بن اسحاق، غریب الحدیث، تحقیق: سلیمان العایر، جدة، دار المدونة، بیتا.
16. خمینی، روح الله، صحیفة امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، 1371ش.
17. راغب اصفهانی، حسین، مفردات، تهران، دفتر نشر کتاب، 1404ق.
18. راوندی، قطبالدین، الخرائج و الجرائح، قم، مدرسة الامام المهدی(ص)، بیتا.
19. شاکری زواردهی، روحالله، منجی در ادیان، قم، بنیاد فرهنگی مهدی موعود(ص)، 1388ش.
20. شریف رضی، محمدبن حسین، نهج البلاغه، ترجمه: سید جعفر شهیدی، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، 1378ش.
21. ـــــــــــــــــ ، ترجمه: محمد دشتی، قم، مشهور، 1379ش.
22. ـــــــــــــــــ ، ترجمه و شرح: سید علینقی فیضالاسلام، تهران، فقیه، 1379ش.
23. صدوق، محمد بن علی، صفات الشیعة، تهران، نشر عابدی، بیتا.
24. ــــــــــــــ ، علل الشرائع، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ اول، 1408ق.
25. ــــــــــــــ ، کمال الدین و تمام النعمة، قم، موسسة النشر الاسلامی، 1405 ق.
26. طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الکبیر، قاهره، مکتبة ابنتیمیه، بیتا.
27. طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج، ج2، نجف، دارالنعمان، 1368ق.
28. طبری، محمد بن جریر(شیعی)، دلائل الامامة، قم، موسسة البعثة، 1413ق.
29. طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج2، بیروت، موسسه اعلمی، 1879م.
30. طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، تحقیق: سید احمد حسینی، بیجا، مکتب نشر الثقافة الاسلامیة، چاپ دوم، 1408ق.
31. طوسی، محمد بن حسن، تهذیب الاحکام، تحقیق: سیدحسن خرسان، ج1، تهران، دارالکتب الاسلامیة، 1365ش.
32. ــــــــــــــ ، الغیبة، قم، موسسة المعارف الاسلامیة، 1411ق.
33. عمیدی، سید ثامر هاشم، در انتظار ققنوس، ترجمه و تحقیق: مهدی علیزاده، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، 1382ش.
34. غازی، داود بن سلیمان، مسند الرضا(ع)، تحقیق: محمدجواد حسینی جلالی، قم، مکتب الاعلام الاسلامی، 1418ق.
35. فقیه ایمانی، محمدباقر، شیوههای یاری قائم آل محمد(ص)، قم، انتشارات عطر عترت، 1381ش.
36. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تصحیح: علیاکبر غفاری، ج1، بیروت، دارالاضواء، 1405ق.
37. کوفی، محمد بن سلیمان، المناقب، تحقیق: محمدباقر محمودی، ج1، بیجا، مجمع احیاء الثقافة الاسلامیة، 1412ق.
38. گیدنز، آنتونی، جامعهشناسی، ترجمه: منوچهر صبوری، تهران، نشر نی، 1374ش.
39. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج97، بیروت، مؤسسة الوفاء ، 1403ق.
40. محمدی، یدالله، «انقلاب اسلامی و نقش تاریخساز امام خمینی(ره) در تولید قدرت نرم»، مجموعه مقالات قدرت و جنگ نرم، تهران، نشر ساقی، 1388ش.
41. مرادی، حجتالله، قدرت و جنگ نرم، تهران، نشر ساقی، چاپ اول، 1388ش.
42. مشهدی، ابنمحمد، المزار الکبیر، تحقیق: جواد قیومی، قم، موسسة النشر الاسلامی، 1419ق.
43. مطهری، مرتضی، جهانبینی توحیدی، تهران، صدرا، 1375ش.
44. ـــــــــــــ ، قیام و انقلاب مهدی(ص)، تهران، صدرا، 1378ش.
45. مفید، محمد، الفصول العشرة، بیروت، دار المفید، 1414ق.
46. ــــــــــ ، المزار، قم، مدرسة الامام المهدی(ص)، بیتا.
47. نعمانی، محمد بن ابراهیم، الغیبة، تحقیق: علیاکبر غفاری، تهران، مکتبة الصدوق، بیتا.
48. وود زورث، روبین، زیباترین تجربة من، ترجمه: خدیجه مصطفوی، تهران، بینا، 1377ش.
49. هلالی، سلیم بن قیس، کتاب سلیم، تحقیق: محمدباقر انصاری، بیجا، محقق، بیتا.
50. هیثمی، نور الدین، مجمع الزوائد، بیروت، دارالکتب العلمیة، 1408ق.
51. wuthnow, Robert, Islam, Muslims and Twentieth century, Washington, Encyclepedia of politics and religion,1998.
52. Michael Axworthy, Iranian Revolution, Wikipedia.
منبع : فارس
دیدگاهها
به نقل از سیدعطاءالله فیروزی:
شد به نفر یه خبر بگه شما مخالفت نکنی؟؟؟!!!!!
واقعا میگم
مطلب جدید سایت با عنوان :
آمادگی برای ظهور امام زمان (علیه السلام)
u313.ir/2014-02-05-14-05-43/item/1316-2016-01-30-06-50-29.html
منتشر شد
دوای درد امثال شما طناب دار ، ذهنهای آلوده به شرک و گناه ، خودتو از شر وسوسه های ذهن سرکشت رها کن و گرنه تو رو به سوی نابودی میکشونه که شاید اون حقیقتی که دنبالشی از آخر به خود شیطان برسه.
راشا تودی: آویزان شدن یک زن فمنیست نیمهبرهنه از پلی در پاریس!!!!!!
عبارت «خوش آمدید روحانی، اعدامکننده آزادی» روی بنری بر فراز سرِ این زن به چشم میخورد. روی بدن وی نیز در اقدامی توهینآمیز، پرچم ایران نقاشی شده بود.
yjc.ir/.../...
امام جمعه موقت اصفهان : اگر قرار بود داوطلبان با امتحان تأیید صلاحیت شوند، چرا از برخی امتحان گرفته نشد.
منبع روزنامه ایران :
ghatreh.com/.../...
دیشب من هم به این مساله اعتراض کردم . نظرم حذف شد ! هیچ کس نمی تونه دفاع بکنه از این مساله چون حرفی برای دفاع وجود نداره و فقط بلدند رای منفی بدهند. بالشخصه که از استان آذربایجان غربی هستم در انتخابات مجلس خبرگان شرکت نمی کنم. اگر قرار هست 3 نفر بروند و سه گزینه هم داریم چرا رای بدهم؟! در انتخابات مجلس شرکت می کنم که حق انتخاب دارم.
پس ادامش چی شد ؟؟؟
حتما یه حسن دیگه هم باید بیاد خیانت کنه که سید یمینی پیداش بشه
و باز یه حسن دیگه هم باید بیاد که خود امام ظهور کنه
و خلاصه حسن تو حسن و خیانت حسن در حسن بشه که به وعده الهی برسیم !!!
معلومه شما با اسم حسن آلرژی داری ...
چیزی که داری میگی فقط بازی با الفاظ و اسامی و القاب و حروف و اعداد هست
در عالم ریاضی یا بازی با اعداد و حروف معادله جالبی هست این افاضات شما
اما در عالم واقعیت جانِ خودم جانِ خودت چنین نظراتی دوزار هم نمیرزه ...........
اون خبرهایی که مجتهد مبنی بر درگیری و اختلاف بین سران سعود و یا سرنگونی سلمان مخابره میکنه و ماهم بی صبرانه منتظر هستیم به واقعیت برسه ، هیچکدوم رنگ واقعیت نمیگیره ،،،
حالا بشین و نگاه کن همین خبر رزمایش که بر خلاف میل ما هست و ما دلمون نمیخواد اینطور بشه حتما همینطور میشه و این خبر مجتهد درست از آب در میاد !!!
فعلا که فلک خوب داره به نفع اِبن جهل های آل سعود میچرخه .
[عرعر که این روزها به یک پادگان نظامی مبدل شده است چند هفته ای میشه شاهد ورود نیروها و تجهیزات نظامی می باشد۔ فاصله عرعر در شمال عربستان با کربلا کمتر از 350 کیلومیتر هست]
roshangari.ir/video/38641
دولت بهار: سعید کمالی دهقان راوی مستند ضدایرانی «برای ندا» عکسی سلفی با دکتر حسن روحانی رئیس جمهوری اسلامی کشورمان منتشر کرد.
انتشار فیلم «برای ندا» از شبکه های معاند نظام فرصتی برای تشدید مسائل و رخدادهای فتنه 88 از سوی گروههای آشوبگر بود. حال این سئوال پیش میآید که نزدیک شدن این شخص به رئیس جمهور کشورمان در سفر وی به پاریس آیا با هماهنگی تیم اطلاع رسانی دولت بوده یا این اتفاق مثل سایر موارد اتفاقی این سفر (کنفرانس خبری زیر مجسمه سردار فاتح ایران)کاملا اتفاقی رخ داده است؟
dolatebahar.com/.../...
دولت بهار: تولیت حرم مطهر امام (ره) گفت: جداً معتقدم که در این میان نکته نامعلوم و مبهمی وجود ندارد و بنده هم فردی ناشناخته نیستم که اعضای محترم شورای نگهبان با بررسی مجدد بتوانند هویت و یا سندی را به دست آورند، لذا تلقی اینجانب آن نیست که شکایت مسیری جدید را بگشاید اما تنها با توجه به درخواست عمومی مردم و برخی بزرگان حوزه و سیاست به این امر اقدام میکنم.
dolatebahar.com/.../...
برای بنده خیلی جالب است که ترسیم عرفانی حقایق جهان و انسان استوار بر مبانی معارف اسلام برای برخی چقدر ترسناک هست که یکی میاید طرف رو بی منطق و بی سواد معرفی می کند و دیگری شخصیت رو ترور میکند و فرافکنی۔
اقتضای ایمان بنده به اصول دین اینست که عقل خود رو در این راستا شرط لازم بدونم اما شرط کافی هرگز و تکیه کنم به صاحبان وحی که اخبار غیب برای ما آورده اند۔ وگرنه هیچ راهی برای عقل بشری نبود که حقایق عالم رو باوجود محصور و منحصر بودن در عالم طبیعت بتواند درک کند۔
الحمدلله بنده در کشور خودم نه منفعل هستم و نه منزوی۔ عمر شریف خود رو بیان فرمایید تا یک عدد رو بهتون معرفی بکنم، با ضرب دادنش به عمر بنده پی می برید۔ ان شاء الله
یعنی در ارتشی که زیر دست بشار اسد بوده نماز خواندن حکم اعدام را داشته است !
کاش بیشتر سعی شود نظرات طولانی به صورت لینک داده شود اگر نقل قول هست و کمتر مباحث طولانی در اینجا درج شود و مباحث غیر ضروری و چه و چه مطرح شود و بنده هم اگر چه مطالعه نمودم اما باز باید برای بررسی و تطبیق جریانات دینی همه ابعاد قرآن و روایات را در نظر گرفت نه صرف چند آیه را
اینکه سیره اهل بیت با توجه به قرآن و روایات تا حدی که به طور متقن به ما رسیده و ما ملزم به تبیعیت هستیم شکی نیست اما اینکه جامعه ای تشکیل شد که بخواهد آرمان گرایی و اسلام را رشد دهد باید دید جقدر توانسته و در جه زمینه هایی واقعا و عامدانه کم کاری داشته و آیا عرصه بر مومنی حقیقی تنگ بوده یا خیر اینکه امام زمان عجیاران حقیقی خود را خود انتخاب می کنند نشان می ده دکه آن ها می بایست انسانهای گمنام و مظلوم در هر جامعه ای باشند و البته جمعی از رجعت کنندگان عصر غیبت
مثلا تا چه حد در این جامعه برطبق آیات دیگر مثل یعلمم ویزکیهم در زمینه رشد وتعلین علوم دینی گام برداشته شده و چقدر سیره سنت نبوی در قالب مباحث روز به طور شفاف و مفید واضح در اختیار عموم قرار گرفته هستبه خصوص مباحث مهدویت و سایر حوزه هایی که صرف نظام آموزشی و احتماعی ما باید آن ها را دررواج دهد و چرا حجم زیاد رسانه اهی دیداری و شنیداری هیجان برانگیز جایگزین متون و نوشته های تامل برانگیز و اثرگذار شده است.
سلام برادر عزیز
اولاً
به خاطر وقتی که برای پاسخ به من گذاشتی سپاسگزارم
ولی حرفهای تمام نمایندهها تو این مدت کلیشه ای و تکراریه کلا چهار سال یه بار پیداشون میشه اونم مثل یه طلبکار، خیلی شیک و حق به جانب
یا علی مدد خداحافظ
جسارتا چون شما مستقیم مخاطب قرار دادید عرض میکنم
دوست عزیز متاسفانه پیش دستی کرد و در صحبت ابتدایی خودشان از نابسامانی های بعضی از کاندیداتور ها و بعضا نمایندگان مجلس و وزیر وزرا در دولت در ریخت و پاش ها گله کرد و از اینکه چرا حقوق کارمندان بازنشسته دولتی بعد از یک هفته واریز میشود اما مثلا یک فرهنگی بازنشسته بعد از پانزده ماه هنوز چیزی دریافت نکرده داستان پایان خدمت و خرید خدمت سربازی که گفتن ندارد ، راجع به خدماتی که این چند ساله کرده توضیح داد که انصافا قابل انکار نبود ، اما مثل مابقی نمایندگان به بحث برجام و رابطه با آمریکا که رسید هاج و واج مثل دیگر نماینده ها مانده بود که چه باید میکرد
ایشان به این نکته اشاره فرمودند که با زیرکی که از طرف دستگاه اجرایی صورت گرفته به سندی اتفاق نظر پیدا کرده بودند( ایران ، آمریکا) که عملا با سازکار قانونی جاری در کشورمان ابتکار عمل از مجلس گرفته شده بود و در صورت درگیری بیش از حد و معطلی در مجلس تبعات سنگینی برای نظام داشت
خود ایشان از طرح یک همچین سندی با این پیچیدگی و بار حقوقی تعجب کرده بود
اما عمق فاجعه
کاربر صادق.....
عمق فاجعه اینکه هیچ امضا و تعهدی برای ثبت در اذهان مردم و آیندگان از طرف دولت کنونی پای برجام نخورده است و تو خود بخوان حدیث مفصل از این مجمل
آقا یه جام زهر دیگه نوشاندند....... غیرتی ها بسیجی ها مسلمانها
فردا باید ثابت کنید چرا رهبرتون پای این سند رو امضا کرد
بخشی از گفتگو با سردار سرتیپ دوم بابایی:
سردار همدانی اوایل خیلی اذیت میشد و میآمد اینجا درد و دل میکرد و میگفت: «در ارتش سوریه نماز خواندن حکمش اعدام است. در این فضا بایستی با چه ترفندی اول بگوییم نماز بخوانید و بعد در پادگانهایتان نماز را به جماعت اقامه کنید.» ایشان در چنین فضایی که توسط حزب بعث ایجاد شده بود با نرمش قهرمانانه توانست اینها را با خود همراه کند.
در بحث میدانی سوریه در آن مرحله، فشار از سوی عربستان و قطر نیز زیاد شده بود و سوریه به مرحلهای رسید که سقوطش حتمی بود. سردار همدانی میگفت: «در آن وضعیت به ما گفتند، خانوادهها را بفرستید تا بروند و بشار هم برود کشوری پناهندگی بگیرد چرا که کار تمام است. من آن شب در کاخ بشار اسد بودم گفتم حال که میگویند کار تمام است من یک پیشنهاد نهایی دارم شاید چاره افتاد. گفتم درب اسلحه خانه را به روی مردم باز کنید تا مردم خودشان در مقابل معارضین بایستند. بشار قبول کرد و صبح دیدیم وضعیت جور دیگری است و ورق برگشته است و این شروعی برای تشکیل دفاع وطنی بود.»
با مشاورههایی که سردار همدانی میداد و تجربههایی که در سازماندهی نیروها داشت توانست کار را به جایی برساند که سوریها همچون بسیجیهای خودمان در زمان جنگ، حنا ببندند و به میدان نبرد با تکفیریها بروند و نماز خواندنی که در ارتش سوریه حکمش اعدام بود به یک کار رایج فرهنگی تبدیل شد. اینها نشان میدهد که سردار همدانی با نگاه فرهنگی توانست کار را پیش ببرد.
منبع:
www.tasnimnews.com/fa/news/1394/08/28/919379
رهبر انقلاب در دیدار با سید حسن نصر الله:
این روزگار، روزگار قدرتنمایی خدای متعال است و حضور جمهوری اسلامی ایران در این منطقه از جهان مبدأیی برای حوادث باورنکردنی درسراسر عالم میباشد.
ما علیرغم همهی تبلیغات دشمنان، آینده را روشن میبینیم و حقیقتاً امروز احساس میکنیم که وعدههای الهی درحال تحقق یافتن است. از این رو ما باید خود را آماده نگهداریم و عزم جدی خود را در صحنههای گوناگون حفظ کنیم.
منبع:
farsi.khamenei.ir/news-content?id=11133
جناب سعاح بفرمایین چند سالتونه؟
حوزه فعالیتتون در پاکستان چیه ؟
تشکیلات بسیج و نهادها و انجمن های دینی و شیعی با وجود این همه تروریست و طالبان و القاعده و تکفیری و انفجار و انتحار و کشتار به چه نحوی هست؟
دوست عزیز از اینکه دیر فرصت کردم تا جواب شما را بدهم و شما را از این ابهام در آورم عذر میخوام
شما داخل بحثی نظر گذاشتید و ورود کردید که چندین وقت است زنجیره ای ادامه دارد در نگاه اول بدون در نظر گرفتن آن پیش فرض ها کاملا حق با شماست ولی مشخص است که نظرات بنده و ایشان را نخوانده و یا دنبال نکرده اید ایشان در ادامه ی نظرات خود این بحث را پیش کشید که تمام بدبختی های مردم چه فقر چه فحشا و چه وضع بد معیشتی و رفاهی جامعه و در یک کلام تمام نابسامانی ها طی این 37 سال که از عمر انقلاب میگذرد مقصر جمهوری اسلامی است بنده هم بصورت مفصل طبق یکسری آیات و روایات از شدت این هجمه کاستم ، در آن پستی که شما ورود کردید بنده ابتدا صحبت ایشان را تایید کردم ولی چون ایشان دایره ی انصاف را تنگ گرفته بودند و حقیقت را مستور
مجبور شدم به کنایه حداقلی های کودکانه از دستاورد های انقلاب را به ایشان با نگاه صفر و صدی بیان کنم ، از این رو زمانی که بازگشتم تا بازخورد این حرکت را از جانب ایشان ببینم متوجه شدم که یکسری از دوستان کامنت بنده را به تیغ انتقاد سپرده و از ابعاد مختلف در پی جراحی و در پایان مشغول بخیه هستند
بنده چون با روحیات و نقطه نظرات شما آشنا نیستم ترجیح میدهم سکوت کنم
خدا رو شکر در جمهوری اسلامی همه مسولان با رای مستقیم و یا غیر مستقیم مردم انتخاب میشن.
سلام . همان کاربر خسته نیستید؟
محافظه کارترین برداشت ممکن رو داشتید هر چند شاید مدتی بند هم بر این نوع تصور بودم که قطعا چنین نظری ماندن بر اون نمیتونه حقیقت باشه
هم زمان هم چندان حوصله کافی برای بحث نیست ..وفقط گفتن کلیتی بود و اگر مجدد برخی تاکیدها بنده مطالعه میکردید شاید بهتر نظرم منتقل میشد...
فرمودید الزاما نیازی نیست به ...........................
الزام در حقیقت محض جایی نمیتونه داشته باشه .. مفهوم اصل که دیگه دو تا نیست..
کلیت هیچ دوتایی نمیتونه وجود داشته باشه که وجود هر کدوم نقض وجود مطلق دیگریست...
اینجا سلسله مراتب بحث رو نداریم جناب ؟ .... بحث بر سر یک حقیقت محض هستش نه هزاران ....که وجود هر یک نقض وجود دیگری و عقلا با چنین فرضی همونطور که گفتن راه رو باید بدیم به خداناباور ها...
حقیقت محض مطلق ... اینجا الزاما یا هر چی وجود خارجی نداره...
برخی جاها میشه حتی ضعف رو بر برتری نسبت داد به الزاما..
میفرمایید الزاما نیازی نیست به ..................
من میگم اصلا نیاز بودن به اون دچار نقض میکنه وجود حقیقت مطلق رو...
مگه اصلا چنین فرضی قابلیت مطلق رو داره؟
این رو بگذاریم کنار در همه ادیان تقریبا توسط همیدگر و نقض کلی اونها توسط همیدیگه و هزاران هزار نقض کلی اونها در درون خودشون و عدم توانایی استدلال بر خود ...
شما رو کی میتونه برای خیلی چیزها استدلال کنه و جه حجت برتو ؟؟؟
اصلا بحث الزاما نیست .... اصلا وجود مطلق چنین االزامی رو مطلقا نقض میکنه
حقیقت با شیب بسیار زیاد این رو نقض میکنه..
خیلی کلام طولانی میشه برای گفتن و هم شما حوصله کافی نداری و هم بنده برای ادامه .... به هر حال .. تا بعد ..
سلام
چیزی که به نظر بنده میرسه اینه که
برای ظهور یک وقت معلوم هست که در روایات هم داریم بالاخره آن روز خواهد رسید و اگر شیعیان هم کم کاری کنند و نتوانند موعد ظهور را جلو بیندازند نهایتا در روز معلوم ظهور رخ خواهد داد .به نظرم این تاریخها و روزهایی که گفته شده مربوط به آن وقت معلوم باشد . همونطوری که گفته شده اگرشیعیان بخواهند و آماده باشند حضرت همین امروز هم ظهور خواهند کرد.
وقتی حتی در نشانه ی حتمیی مثل خروج سفیانی هم امکان بداء در روایات آمده باشد آیا در اینکه ظهور روز شنبه یا جمعه باشد یا درمحرم یا .... امکان بداء وجود ندارد؟
سلام طاها جان ، الحقیر به امید این آمدم مثل قبل مباحثت انجام میگیرد و استفاده ای ببریم ،گیر سفسطه ها افتادیم ! پاسخ های چند کارشناس مهدوی و چند مورخ اسلامی من جمله دکتر قنبری را جویا شدیم ان شاءالله جمع بندی که بشود منتشر میکنیم .
سلام
اول که چه اصرای هست با مخالفینت کل کل کنی . توکه با غوره ای ترش میکنی چگونه سفسطه چینان قهار که در کمین مباجث مهدوی نشسته اند تحمل خواهی کرد که از هر راهی برای انحراف این مباحث خواهند کوشید.
واقعیتش این هست که هرچند به این تاریخها توجه دارم اما هیچوقت حساسیتی دو چندان نسبت به ان نداشتم و بعبارتی همیشه سعی کردم نوعی امادگی ذهنی داشته باشم برای ظهور و برایم خیلی زیاد ،جمعه ,سشنبه ویا زوج و فرد و....فرقی ندارد
حتی اماده شده ام که نشانه ها انطور 100درصدی که خوانده ام نباشد.
اما همیشه بر این باورم در زمان ظهور شناساندن مهدی واقعی برعهده ی ولی فقیه و در این زمان سید علیست.
انتظار دارم فارغ از اینکه کسی وارد این مباحث بشود یا نشود شما یکتنه مباحث و تحلیلهای خودت را ارائه کنید تا هم موتور بچه ها گرم شود و هم اینکه اندک اندک جمع مستان برسد.چرا که خیلی وقت است سایت از اهداف خودش دور شده و مسائل غیر مرتبط زیاد شده .
من چندان بحثی با شما ندارم چون شما رو مرئوس نظری میدونم و مفعول فکری تا دارای استدلال..من کلامم با استدلاگرهاست و محققینی که توان تحلیل و بیان داشته باشند به صورت کلی....یعنی استدلالشون برای مادر بزرگ من و انیشتن و تسلا و اوباما و با فردی تو کروه راهی قابل درک باشه..
شما وقتی مقلد محض و مطلق فکری هستی وارد بحثی نشو.چون عملا بحثی با شما نداریم و شما هم توان استدلالی نداری....
شما چند ثانیه از بحث نگذشته حتی برای ادامش به مشکل خواهی خرد چون اصلا اصول منطق و استدلال رو نمیشناسی.
گفتی تعالیم اسلامی؟
گفتی برطبق تعالیم اسلامی؟ بقیش هیج ارزشی نداره مادامی که به اثبات برسونی حالا هر هوع اتباتی که تعالیم اسلامی خود حقیقت هستش و بعد ادامه جمله.. ادامه جملت ارزش خاصی نداره چون هر نوع برداشتی هر کسی میتونه بکنه و اتفاقا بقیه ای که کفتی تو خیلی از ائینها مختلف وجود داره به شکل حتی گسترده تر...
ولی بحث اون نیست اول همون اول کلامت گفتی تعالیم اسلامی..
این رو برا من میگی؟ اول بگو اثباتت برحقیقت بود اون...
اکثر مباحث دینی میدونی بر پایه چی شکل میگره... ؟؟ اول گفته میشه 8 تقسیم بر دو 2 میشه 6!!!!!!!! وبعد میگه خوب حالا 6*2 میشه 12 و بعد 12-3 میشه 36 و ..........
ولی یکی نیست بگه برگرد همون اول بگو اون 8/2 چطور شد 6؟؟؟ چرا 4 نشه؟؟ البته حواب 4 هستش نه اونم 4 همیشه بلکه مادامی که 4 خود 4 باشه.... حالا بقیه جملت چه برسه یک درمیون درست وغلط بگی که خوب اون 6*2 میشه 12 و دوباره بکی 12 تقسیم بر 3 میشه 5 و دوباره 5*2 میشه10 و همینطور...
این نوع بحث خیلی برام آشناست و فوق ضعیف..مغالطه در مفهوم و درست در غلط و مجهول در معلوم و موازی کردن بدیهیات با مجهولاتو درست ترش مجعولات در جهت بدیهی نشان دادن مجهولات و مجعولات
البته چون من با شما بحثی ندارم چون شما صاحب تفکر نمیدونم.. نیازی به جواب دادن نمیبینم ...
.. این نوع
دقیقا شخص شخیصت مد نظر بود
ضمنا چه خوبه شما الان سوریه ای و تو کانال ها دنبال خاله زنک نیستی ، التماس دعا جدا!
بنده رو از این بحث های صد من یه غاز معاف بفرمایید که نه رغبتی هست و نه فرصتی ، تشریف ببرید کذاب خانه س م ر منتظر زلزله تهران و حمله به ایران باشید ، هر دوی اینها را از علامه کورانی پرسیدند فرمودند به هیچ عنوان جزو علائم نیست . فایل صوتی هم موجود است . منتظر فروپاشی اقتصادی چین هم که سال پیش بودیم و خبری نشد ، ولی حقیقتا پیشگویی رییس جمهور شدن قالیباف دیگر غایت شاهکار کذاب بود.
من بعد به شما پاسخی داده نخواهد شد و عتاب های حضرتعالی نسبت به خویش را توشه ی قبر و قیامت میکنم ان شاءالله .
جناب سیجانی عزیز و اساتید معظم دیگر من جمله یک سیدی ما داشتیم تو سایت که انصافا محقق خوبی بودند ، عارضم خدمت حضرات چند مطلبی از مورخان موجود هست که این شبهات موجود در سوالات را ایجاد کردند که سر فرصت ارسال میکنم ، اگر نظری دارید در این باره خوشحال میشم ذکر بفرمایید.
...چه تیتری میشد!!!...
""خبر آمدنت""
اللهم عجل الوليك الفرج
خیلی جالبه دوستان ایشون اصلا نمیدونه من کیم بعد به بنده تهمت میزنه که من رفتم تو پی وی خانمها!!!!!!!!!!!!!!!!!
میدونی من کیم جناب یوسف..........ب نده با نام یحیی Yahya تو گروهت بودم که نسبت به واژه بیداری اسلامی بهت انتقاد کردم که فقط توجیه کردی و اون مطلب رو تو کانالت اصلاح نکردی
حالا شناختی من کیم
برو توبه کن که خدا از سر تقصیراتت بگذره
بازم میگم امثال شما باعث شدید مردم از حزب اللهی جماعت بدبین بشن و گر حزب اللهی واقعی اونه که الان تو سوریه و عراق داره میجنگه نه مثل شما تهمت بزنه و .......!
بر طبق تعلیمات اسلامی زندگی انسانی ازلی هست و ابدی و خلق شدن وی در این عالم طبیعت فقط یکی از مراحل زندگی او را تشکیل میدهد۔ ما اینجا چنین خلق میشویم و چنان ماحول به ما محول می شود چون در عالم قبلی همین رو می خواستیم و اینجا برطبق تمایل قبلی خودمون در عالم ذر یا الست وضع موجود رو پیدا کرده ایم۔ هیچ چیز اتفاقی نیست که بخواهیم بحث قاصر و مقصر راه بیندازیم۔ همانطوریکه در عوالم بعدی هم اوضاع مون برطبق عملکرد در عالم فعلی و پیشین خواهد بود۔
فردی مانند بیت العباس با نوع نگرششون که ازاین قسم افراد به قول شما اطرافتون دوستانتون هم همینطورند اگه به فرض شخص مثل کاربر بیت العباس تو یه خانواده مذهبی مسیحی تو دل اروپا به دنیا میومدند چه نوع نگرشی داشتند؟
اگه تو اسرائیل و تو یه خانواده یهودی به دنیا میومدند چطور؟
اگه ایشون تو اروپا تو یه خانواده بدون کوچکترین تفکرات مذهبی بودند چطور؟
جوابتون برام کاملا البته مشخصه .. البته این جواب تو اکثریتی بسیار بسیار زیاد صدق میکنه
حالا جواب این رو خودتون بدید ...
اما یه چیزی اینجا براتون یادگاری میگم و شاید روزی یادتون بیاد چنین کلامی رو ... مخاطبم کسی نیست وفقط شمایی چون عمق فهم این شاید سخت باشه برای برخی و منم زیاد کلمه نداشتم و وقت نوشتن نداشتم برای بیانش ولی امیدوام کلام بیانم طوری باشه که قابل درک باشه
هر گاه فردی رو یافتید و شناختید واستنباط کردید که اگر این فرد در هر کدام از این جوامع فکری بودند همین آدم امروز میشدند وبا همین نوع نگرش بودند (( با کمی تغییر به صورت کلیت درک اون منظورمه ولی خیلی طبیعیه یه سری عدم تطابق های فکری و نه کلی ..منظور بنده کلیت نگرشه نه بحثهای شناختی جزئی ))......اگر فردی رو شناختید که چنین خصوصیت داشت یقینا اون فرد به حقیقت نزدیکتر خواهد بود... حالا این فرد هر کسی که بود چه مسلمان چه دیندار چه بی دین چه مسیحی چه زرتشیتی چه هر چی.....
شاید درست متوجه این قسمت گفتارم نشده باشید و واضح تر میگم منظورم از نوع نگرش هویت فکری درونی اون و نه نوع اعمال ذهنی کلی درونی اونه
مثلا برای من فرد مسلمان بسیار مقید که تمام اعمال رو با تمام دقت انجام میده
و فردی که در همین خانواده است و خیلی سهل انگار در انجام امور دینیست و یا حتی ممکنه اصلا امور دینی مثل نماز و روزه و......... انجام نده ولی در ذهنش دقیقا داره میگه که تکلیفیست که من انجام نمیدم و شاید کمی هم احساس گناه کنه با توجه به شدت اعتقادش و یا براش عادی تر بشه بعد از گذشت زمان یا با انجام احساس ارامش کنه(( که البته این احساس در همه مذاهب مکاتب فرقه ها چه مضحک چه هر نوع وجود داره وخیلی توضیح عملی مشخصی هم داره ولی هرکس اونرو مرتبط به .......)) و اینکه این فرد هم درسته حتی رعایت نمیکنه ولی دقیقا در اعتقاد درونیش میگه من رعایت نکردم ومیگه مثلا نمازمرو چند ساله نخوندم یا اینکه روزه نمیتونم و حالش ندارم بگیرم و یا هر چی ولی دردرون این رو تکلیف خودش میدونه...تو مسیحیت و یهودیت و خیلی آئینها چین هم همینطور چنین افرادی هستند که اعتقاد دارند ولی شاید مقید به انجام نباشند ..
این دو گروه یعنی گروه اول که بسیار مقید هستند (( دوستان شما و جناب بیت العباس مثلا همینطورند احتمالا)) و گروه دوم که توضیح دادم از نظر بنده در یک طیف قرار میگیرند حالا با درجه بندی مختلف ولی همه در یک نوع نگرش کلی هستند...
منظورم از نوع نگرش کلی ذات و عمق تفکر و نگرش فرد هستش نه هیجان و شدت و هدت انجام امور اون....
بهتون اینرو دوباره میگم هر گاه فردی رو یافتید که به این نتیجه رسیدید که این فرد (( منظورم کلیست چون اصلا وارد اون بحثی که میدونید نظر من چیه نمیشم ممکنه این فرد مسلمان یا مسیحی یا بی دین یا خدا باور یا خداناباور یا یهودی یا معتقد به وهم کلی و یا .......)) اگر در هر جای دنیا چه اروپا چه امریکا چه دل یه خانواده به شدت مذهبی و کاتولیک یا یهودی یا در دل روستاهای چین با اعتقادات شدید مذهبی بودند بازم همین نوع نگرش (( منظورم نگرش کلیست)) داشتند بدونید اون فرد به حقیقت بسیار بسیار نزدیک تره..
و این نکته هم مابین صحبتها بگم منظورم از نگرش کلی واقعا ذات اعتقاد طرف هستش..نه اینکه امروز همه چیز وفق مرادباشه زاهد باشه و فردا اوضاع خراب بشه از رو احساس عصبانیت چیز بر زبان بگه که واقعا اعتقاد به اون نداره
منظورم اینه که شخص واقعا به این نتیجه رسیده و یه نگرش کلی براش شکل گرفته
این استدلال بسیار بسیار بسیار بسیار مفهومیست و درک اون نیاز به انطباق عقلانیت کلی و وجود یه داناییت قطعی در ذات بشر هستش...ودر غیر اینصورت راه رو برای خداناباورها باید باز کنیم ...
اگر فردی رو با خصوصیات بالا چنین یافتید اون فرد به حقیقت نزدیکتر.. حالا هر نوع نگرشی داشت..و این رو هم بگم قطعا اگه خداباور باشیم نباید کلیت نگرش در یک منطق مطلق بین این دو نفر که واقعا همون دو نفر باشند فرق کنه ...
هیچ دو مسلمان و مسیحی نمیتونه وجود داشته باشه ..با وجود مطلق اون فرد با خصوصیات مطلق
هیچ دو بی دین و دینداری هم نمی تونه وجود داشته باشه
اگر اثباتی براین شد راه رو برای خداناباورها باز شده
پس هیج دو نگرش (( ذات و عمق نگرش)) وجود نخواهد داشت. وحقیقت یه حقیقت مطلق و موجود هستش و همه حقیقت همیشه با تمام جوانبش وجود داشته
یعنی حقیقت کل افرینش یه حقیقت مطلق هستش که هیج حقیقت مشابه و مانندی دیگه نیست که ده تا چیز باشه وده تا حقیقت
حالا با فرض اینکه این فرد که شما یافتید مسلمان باشه یا مسیحی ویا بی دین ویا هر چی
چه کسی میتونه در روزی به فرض موعود به فرض خدا(( خدای معرفی شده از طرف هر کدوم از ادیان با فرض درست بودن یکی از ادیان و فرض موعود برخدای همون دین ویا فرض درست بودن نسبی همه ادیان و فرض خدای واحد ویا ...)) جلوی این رو بگیره وبگه تو مستوجب عذابی چون.............
به نظر شما با فرض چنین روزی (( این رو هم بگم بنده خداناباور نیستم و خداباورم هر چند نوع باور خدایی شما رو ندارم و نه اون خداباور که شما فرض میکنید شایدم برخی این نوع نگرش رو خداناباوری بدونند که بنده چنین اعتقاد ندارم و الان اصلا بحثم این نیست )) اون خدا مفهوی و معرفی شما چی میخواد به این فرد بگه؟؟
طرف واقعا نوع نگرشش این بوده نه اینکه چیز دیگه ...
با فرض این که خدا در انجا بگه اسلام درست بوده و تو چرا اسلام نداشتی و چون اسلام نداشتی جای تو در جهنمه.. این خدا به نظرت دچار زوال عقل نیست؟
این خدا به نظرت ناعادل نیست؟؟ آیا من از خدا (( بازم میگم این خدا منظورم خدایی که اسلام یا به فرض مسیحیت یا به فرض یهودیت معرفی میکنه یا اینکه کل اینها همشون یه خدا و منظورم من از خدا اینهاست نه اون خدای معتقد بوده من و یا خدای نامعتقد بوده من))نخواهم پرسید که اگه پس تویی که میگویی اسلام درست بوده و اونطور که بیان کردی و آفریدی و یا اینکه خدای مسیحیت درست بوده و بگم اونطورکه مسیحیت از آفریدن بیان میکنه و یا یهودیت و ........اگه تو اینطور افریدی من همون آفریده توام که با تمام وجودم به این نتیجه رسیدم
اون خدا چی کار میخواد بکنه؟؟ به نظرت به مشکل برنخوردیم.. عقلانیتت ب ته مغزت نرسید؟؟
یه وقتی هست کسی قبول داره مثلا اسلام رو وبا اولین تشر خدا میگه من اشتباه کردم و دین اسلام و یا مسیح و یا هر چی قبول د اشتم وفقط هوای نفس بود که فلان گناه رو کردم و غیره....و اونجا خیلی طبیعست خدا اون رو به مقدار خطاش مجازات کنه و .............
اما به من چی میخواد بگه؟؟
و یا این اون فردی رو که شما یافتی مسلمان باشه(( ببخشید من مرتب تکرار میکنم اون فردی رو که یافتید و اونفرد خصوصیاتش رو دقیقا گفتم که اگر در هر جا میبوده باشه همین آدم امروز میبود . {{ قطعا اون بیت العباس نیست یا بیت العباس فعلی نیست چون جواب اون سوال اولم رو میدونم چی میگید }}با همین نوع نگرش و نوع نگرش هم در ذات{ البته ذات کلمه درستی برای استفاده در اینجا نیست} منظورمه و در عمق تکفر))
اونوقت خدای من به این چی میخواد بگه؟؟؟
هر گاه اون فرد رو یافتید و من به شما میگم اون فرد عقلا واثباتا وقطعا و مستدل و با یه استدلال فوق قوی و چیزی که رد اون رد خود انسان هستش و رد خدا ...اون فرد یه مقید دینی نخواهد بود ...
هر گاه اونفرد رو در درونتون یا هر کس دردرونش یافت و یا اونفرد رو در دنیای خارج ویا هر طوری یافت بدون حقیقت بسیار بسیار به اون نزدیکه..
اگر من وقتی منویسیم برخی موقعها مجبور به استفاده از نام کاربری دیگه میشم چون وقتی نوشته ای با یه نام کاربری میگذاریو سریع بدون حتی خوندن پاک میشه و نوشته ها بعد با همون نام سریع پاک میشه مجبور میشم نام کاربر عوض کنم هر چند چندان خوصله نوشتم ندارم .. شاید کمکم دیگه اینجا اصلا چیزی ننوشتم ولی میخواستم همین مطالب اندک رو بگم هر چند احساس نمیکنم فرقی تو دیدگاه شما ایجاد کنه ولی شما رو مستحقتر بر گفتن اینها میدونستم نسبت به بقیه ...
نوع بیان سخت بود و اینها بیشتر نیازبه مباحثه رو در رو داره برای درک بهتر چون کلمات فقط توانایی انتقال درصدی از مفهوم رو دارند دلیل درگیری افراد در فضای مجازی هم همینه و دلیل درگیری کمتر در دنیای واقعی هم ....
امیدوارم اون فرد رو در درونتون یا هر جا یتافته باشید..
دلیل که گفتم شما تشریف دارید یا نه چون مخاطبم بیشتر شما بودی و اینکه ممکن بود پاک بشه و نبینید ..
با تشکر..
خوراکخوان (آراساس) دیدگاههای این محتوا