در سالهای اخیر امریکا و فراماسون جهانی خیلی روی اردن سرمایه گذاری کرده اند و می بینید که عبدالله دوم  در یکی دو سال اخیر به شدت دارد در باره فلسطین واکنش نشان میدهد از سویی دیگر اسرائیلی ها مرتب حرف اینکه اردن سرزمین فلسطینی ها بوده و باید در همانجا ساکن شوند را سر می دهند.
به نظر می رسد نوعی جنگ زرگری و تقسیم نقش در میان آمریکا ( غرب) و اردن و اسرائیل است . حتی آمریکا را می بینید که ظاهرا در برابر اسرائیل کوتاه آمده و می خواهد نشان بدهد که توان مقابله با اسرائیل و کنترل آن را ندارد .
اسرائیل به شدت شهرکسازی ها را ادامه می دهد و در ظلم و جنایتهایش پیش می رود . کشورهای عربی با تهدید های اشکار و نهان اسرائیل ساکت شده و یا سرگرم مشکلات خود هستند .

حتی سازمان ملل نیز خود را ضعیف نشان می دهد و کاری نمی کند
همه اینها منجر می شود که یک نفر این وسط نقش منجی را بازی کند . یعنی اسرائیل طناب را به شدت می کشد و مقاومت فلسطین نیز در حصار و سرکوب مصر و حکومت خودگردان عباس و نیروهای امنیتی ژنرال دایتون امریکایی سرکوب می شوند تا نتوانند حرکتی کنند و مقاومت کنند ویا نشان بدهند با مقاومت می شود اسرائیل را عقب راند و لذا عبدالله دوم یکه و تنها به اسرائیل می تازد در کلام و در سفرهایش به هر نقطه دنیا و در حال اماده سازی زمینه برای ایفای نقش است. اسرائیل هم می بینیم که کاملا در برابر وی سکوت کرده و پاسخ تحریک آمیز نمی دهد . در حالیکه اگر ایرا ن کوچکترین حرفی بزند بلافاصله تهدید نظامی و محکومیت در شورای امنیت را به دنبال دارد .
مدتی  پیش عبدالله دوم صریحا گفت که اسرائیل با دیوار کشیدن در کرانه غربی نشان داد که هنوز تفکرش در حد " قلعه " و حصار کشیدن دور خود برای حمایت از خود است ، یعنی عقب مانده ذهنی است ! یعنی نقطه ضعف برای ارتباط با بیرون دارد ...

این حرف به نظر بسیاری خیلی سنگین بود ولی اسرائیل هیچ پاسخی نداد !
اما چرا ؟ چرا اسرائیل و امریکا در برابر عبدالله دوم سکوت کرده اند؟؟ چرا به هیچ کشور دیگر و حتی مقاومت و حتی محمود عباس اجازه سخن گفتن نمی دهند؟ چرا اسرائیل خیلی راحت عباس را تهدید به مرگ می کند و در مقابل پادشاه اردن سکوت میکند؟
پاسخ ساده است . نقشه این است که هیچ صدایی جز صدای او بلند نشود تا شخصیت قهرمان گونه او شکل بگیرد و افکار عمومی برای مدتها بداند تنها این شخص است که می تواند قدس را نجات بدهد و موضوع فلسطین را حل کند .

امریکا خوب می داند که آبرویی نزد ملتهای مسلمان ندارد و اسرائیل هم می داند که نمی تواند قدمی دیگر در سرزمینهای اسلامی بردارد و به ایران حمله کند زیرا با مقاومت ملتهای منطقه روبرو خواهد شد و یعنی پایان کار آمریکا و اسرائیل . پس چه نقشه ای بهتر از این که شخصی را که مورد اعتماد آنهاست ، بر سر ملتهای منطقه بگمارند تا 70 سال دیگر منافع خود را در منطقه تامین کنند همانطو ری که تا کنون کرده ا ند ؟ کسی که ظاهرا به اسرائیل اولتیماتوم بدهد چند تا توپ هم شلیک کند و همه ارتشهای عربی را به اسم آزادی قدس بسیج کند، سپس یک صلح مصلحتی انجام بدهد و مردم منطقه را از جنگهای 61 ساله نجات بدهد ، کرانه غربی و قدس را با وصایت امریکا و سازمان ملل و رضایت کشورهای عربی و مردم مظلوم فلسطین بگیرد و در حکومت خود درآورد و مثلا در ظاهر اسرائیل را سر جایش بنشاند و خود نقش اسرائیل را در قتل عام مقاومت انجام بدهد تا کسی اعتراض نکند و اسمش هم ناجی فلسطین و قدس و مسجد الاقصی باشد و خلیفه مسلمین شود و هر که مخالف باشد ، اسم او را تروریست و مخالف صلح و ثبات بگذارد و سرکوب نماید ، یعنی دیکتاتوری خالص در همه منطقه و از سویی دیگر دست در دست اسرائیل روابط گسترده با همه کشورهای عربی ایجاد کند ( به زور همه را پای میز مذاکره و صلح بنشاند ) و مردم منطقه را مجبور کند که این غده سرطانی را قبول کنند و بدین ترتیب فراماسونری و صهیونیسم تا عمق کشورهای اسلامی نفوذ کند.
رونق اقتصادی اسرائیل از فواید مهم این طرح صلح است و سرمایه گذاری در اردن!

و مثلا سعی خواهد کرد برای فلسطینیان کار درست کند و انها را از فقر و گرسنگی نجات بدهد و همه را عبید و بنده خود سازد.

وقتی به اینجا رسید و شیعیان عراق و ایران را دید که با او و طرحهای استعماری و صهیونیستی و فراماسونی اش مخالفت کردند ، آنگاه هوس حمله به ایران و عراق را می کند ، از طرفی یمن و عربستان نیز بی ثبات است زیرا یمانی هم دست او را خوانده است و تسلیم نمی شود و از سویی دیگر تروریست ها در عربستان به دنبال مرگ اخرین شاه حجاز رشد کرده اند ، پس باید با تروریست مبارزه کند و به آنجا بتازد و حکومت موروثی حجاز را بازگرداند و خادم الحرمین هم شود! همه اینها را ظاهراً برای اسلام و در اصل برای یهود و فراماسونری انجام می دهد !
و چه مظلوم است سید خراسانی اگر بخواهد در مقابل او بایستد و چه تهمتها خواهد شنید اگر بگوید به لشگر این سفاک نباید پیوست و گول او را نباید خورد ، چرا که همه می بینند او برای قدس و مسجد الاقصی در حال نبرد است و علیه یهود می جنگد . در آن زمان خواهند گفت ایران منشا اختلاف و فتنه است و ایران مخالف صلح در منطقه است و ایران فقط شعار حمایت از فلسطین را می دهد و در عمل می خواهد فلسطینیان را نابود کند و از قدس و مسجد الاقصی حمایت نمی کند ...

فتنه بزرگ از همین جا اغاز می شود. بسیاری از کشورهای اسلامی و مردم فریب این شخص را خواهند خورد . همانطور که فریب سقیفه بنی صاعده را خوردند و علی را خانه نشین کردند تا خون فرزندان رسول را یکی یکی بریزند و آنها را شهید کنند تا آل سفیان بر حکومت تکیه بزنند برای 1400 سال و اخرین نبرد آل سفیان باز هم بر سر خلافت مسلمین است با اخرین امام و حجت روی زمین و یار خراسانی و یمانی اش .

عجیب نیست که وی یک باره قدرت می یابد و در یک روز سی هزار نفر با او بیعت می کنند و در عرض سه ماه کل شام را زیر سلطه می گیرد . آنها با میل خود قبول می کنند و عرش را به او می دهند تا بر آن تکیه زنند و مفتیان حدیث فروش که دور او جمع شده اند روزانه او و خاندانش را ثنا می گویند و احادیث جعلی را در خدمت فریب مسلمانان بکار می گیرند  ، دوباره قرآنها بر سر نیزه می رود تا باز علی و ولی در بین یک و نیم میلیارد مسلمان تنها بمانند .
در این هنگام ترس او فقط از شیعه است و ولایت . چرا دشمن ولایت است؟ چون ولایت ، خلافت را قبول ندارد چون قبل و بعد از علی خلیفه های مسلمین همه شرابخوار بودند و بوزینه باز و زن باره ...

برای همین چراغ ولایت را تحمل نمی کردند و امامت اهل بیت(ع) را نمی توانستند تحمل کنند .
وقتی سخن از فتنه های آخر الزمان است ، چنین فتنه های عظیمی را باید شناخت و مردم را از آن آگاه کرد. باید دانست چرا سفیانی شیعیان را ذبح می کند چون شیعه امر از ولایت می گیرد و نه از هر کسی که قران بر سر نیزه کرد و خود را خلیفه هاشمی خواند و ادعا کرد از نسل حسن بن علی(ع) است .
خدا در این راه به ما بصیرت بدهد و ما را از شر فتنه سفیانی نجات بدهد و مصون بدارد . او حتی ادعای مهدویت می کند و مهد ی موعود(عج) را کذاب می خواد تا جایی که مهدی(عج) با معجزات خود مردم را آگاه می سازد .